کد خبر: ۱۴۰۰۳
زمان انتشار: ۱۰:۴۷     ۲۲ خرداد ۱۳۹۰
1- فرض كنيد با تعدادي از دوستان خود در اتاقي نشسته ايد كه شخصي وارد مي شود و خبر مي دهد، هم اكنون آسمان كوير لوت ابري است و باران شديدي در حال باريدن است و هيچ سند و شاهد ديگري غير از گفته خويش ارائه نمي كند. در اين حالت، فقط هنگامي خبر او را باور مي كنيد كه به راستگويي و دقت نظر وي اطمينان داشته باشيد، يعني او را «مخبر موثق» بدانيد. اما، در حالت دوم اگر شخصي به شما بگويد مايع درون اين ليوان، يك محلول اسيدي است و چند برگ كاغذ «تورنسل» هم در اختيار شما بگذارد، براي باور كردن سخن او نيازي نيست كه از راستگويي و دقت نظر وي مطمئن باشيد، زيرا با فرو كردن كاغذ تورنسل در محلول درون ليوان و مشاهده تغيير رنگ آن مي توانيد نسبت به اسيد بودن يا نبودن محلول مورد نظر اطمينان پيدا كنيد.


موضوع يادداشت پيش روي، گفتني هايي است درباره نفوذ وزارت اطلاعات در چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه كه اخيرا نمونه اي از آن فاش شد. گفتني هاي اين يادداشت براي همگان قابل فهم است و نيازي به اثبات جداگانه ندارد. چيزي شبيه «قضيه بديهي» كه به قول «اهل منطق»، «تصور» آن به تنهايي باعث «تصديق» خواهد بود. ممكن است شماري از دوستان اعتراض كنند كه برخي نكات اين يادداشت مي تواند هوشياري دشمن را در پي داشته باشد و از اين روي غيرضروري تلقي شود كه در پاسخ بايد به بيان چند سال قبل رهبر معظم انقلاب اشاره كرد. ايشان طي سخناني به چند نمونه از اشتباهات آمريكا در برخورد با جمهوري اسلامي ايران اشاره فرمودند و در ضمن به اين سؤال مقدر نيز پاسخ دادند كه اين اشتباهات از نوعي نيست كه دشمن قادر به تصحيح آن باشد و از تكرار نمونه هاي مشابه پيشگيري كند.


2- چهارشنبه شب هفته گذشته وزارت اطلاعات فيلم مستندي با عنوان «الماس فريب» را از شبكه اول سيما پخش كرد و مردم كشورمان را در جريان نفوذ يكي از عوامل خود به درون چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي «سيا»، «موساد» و «MI6» قرار داد. يا بهتر است گفته شود از شكار يك فراري جذب شده به سرويس هاي مورد اشاره و تبديل او به «منبع اطلاعاتي» خود و بهره گيري از وي در «فريب عملياتي» و نهايتا فراخوان و بازگرداندن او به داخل كشور خبر داد. اين فيلم مستند، بلافاصله بعد از پخش با عكس العمل و بازتاب گسترده و كم نظيري در داخل و خارج كشور روبرو شد. سرويس هاي اطلاعاتي دشمن انگشت حيرت به دندان گرفته بودند كه چه آسان فريب خورده و نفوذي وزارت اطلاعات را به حياط خلوت اپوزيسيون راه داده اند، گروه هاي اپوزيسيون به وحشت افتاده بودند كه نفوذي هاي ديگر چه كساني هستند و اما، در ايران اسلامي، مردم ضمن تقدير از عمليات هوشمندانه وزارت اطلاعات، نمي توانستند پوزخند خود به حماقت دشمن مخصوصاً سرويس اطلاعاتي موساد را پنهان كنند و از ژرفاي دل به سراسيمگي اپوزيسيون قهقهه نزنند. وزارت اطلاعات در ايران «بمب خنده» و در اسرائيل «گاز اشك آور» منفجر كرده بود!


3-يك سرويس اطلاعاتي، هويت عامل نفوذي خود را تنها در دو حالت فاش مي كند و از عمليات نفوذ، پرده برمي دارد.
الف: حالت اول، هنگامي است كه عامل نفوذي از ميانه راه جذب شده باشد. يعني ابتدا به سرويس اطلاعاتي حريف پيوسته و به خدمت آن درآمده باشد ولي بعدها به هر علت- از جمله پشيماني و عذاب وجدان- نشانه هايي از آمادگي خود براي بازگشت نشان داده و سرويس اطلاعاتي خودي با دريافت هوشمندانه اين نشانه ها به سراغ وي رفته و او را جذب كرده باشد. در اين حالت عامل جذب شده با دريافت دستور العمل از سرويس خودي، به كسب اطلاعات بيشتر از ميدان فعاليت قبلي، نفوذ عميق تر به حياط خلوت حريف و اخلال در چرخه عملياتي دشمن مي پردازد.
از آنجا كه مأموريت اين دسته از نفوذي ها- جذب شده در ميانه راه- به تدريج تغيير مي كند، احتمال شناسايي آنها از سوي سرويس حريف بالا مي رود و سرويس شكاركننده براي پيشگيري از شناسايي عامل نفوذي خود، بعد از كسب اطلاعات كافي از ميدان فعاليت وي و انجام عمليات فريب روي سرويس اطلاعاتي دشمن عامل نفوذي خود را از چرخه نفوذ بيرون مي كشد و روي سرنوشت او ريسك نمي كند.


ب: حالت دوم هنگامي است كه يك سرويس اطلاعاتي از عوامل نفوذي قابل توجهي در حوزه فعاليت حريف برخوردار است. در اين حالت، افشاي هويت عامل نفوذي- مخصوصاً اگر از ميانه راه جذب شده باشد- اولا؛ با توجه به حضور نفوذي هاي ناشناخته ديگر، به عمليات و چرخه نفوذ لطمه اي نمي زند و ثانياً؛ نشان دادن «ضرب شست» و تحميل برتري خود به حريف است. يعني دقيقاً همان اقدامي كه وزارت اطلاعات كشورمان با تهيه و پخش مستند «الماس فريب» انجام داد و برتري سربازان گمنام امام زمان- ارواحنا له الفداء- را به رخ دشمن كشيد.


4- همين جا بايد به يكي از صدها نمونه حماقت و كم شعوري سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه در جذب و به كارگيري آقاي «مدحي» اشاره كرد. موساد به يقين مي دانست كه وي برخلاف آنچه ادعا كرده بود، يكي از «سرداران سپاه»! و يا «مسئولان اطلاعاتي نظام»! و يا «يك شخصيت با نفوذ در مراكز و كانون هاي حساس جمهوري اسلامي ايران» نبوده است و مي دانست كه وي بنا به دلايلي از كشور خارج شده و به كسب و كار تجاري مشغول بود. بنابراين چرا، سرويس هاي اطلاعاتي موساد، سيا و سپس MI6 انگليس آقاي مدحي را بعد از شكار در «بانكوك» و به فاصله چند ماه، از «فرش» به «عرش»! بردند؟! و به حياط خلوت گروههاي اپوزيسيون و پشت صحنه سرويس هاي اداره كننده اين گروهها، راه دادند؟

سرويس هاي اطلاعاتي دشمن بايد مي دانستند كه اينگونه افراد نمي توانند براي آنها مأموران قابل اعتمادي باشند و احتمال بازگشت آنان به هويت فراموش شده خويش هميشه وجود دارد. در اواسط دهه 60 آمريكا از دادن پناهندگي به تعدادي از ايرانيان فراري كه در پاكستان منتظر اخذ ويزا بودند، خودداري كرد. وقتي خبرنگار نيويورك تايمز از «كنت تيمرمن» مسئول وقت ميز ايران در سازمان «سيا» علت را پرسيد؛ «تيمرمن» در پاسخ گفت؛ اين عده به هر حال شيعه و مسلمانند و با انگيزه هاي بي ريشه از ايران خارج شده اند، و بيم آن مي رود كه در يك روز عاشورا و يا ماه رمضان دوباره هويت فراموش شده خود را به ياد آورند و به عوامل جمهوري اسلامي ايران در آمريكا تبديل شوند (نقل به مضمون).

و اما، اگر عوامل سرويس هاي موساد و سيا و MI6 با دقت به چهره آقاي «مدحي» نگاه مي كردند، مي توانستند آثار «سجده» را بر پيشاني او ببينند. اثر سجده -در اكثر قريب به اتفاق موارد- نشانه دلبستگي شخص به اسلام و نماز و روزه است و بديهي است كه اينگونه افراد، اگر هم در مقطعي از زمان هويت ديني خود را فراموش كنند، احتمال بازگشت دوباره آنان به اصل خويش بسيار زياد است. افرادي با اين پيشينه چگونه مي توانند همنشيني با مشتي عرق خور، زن باره، بي شخصيت را تحمل كنند و با دشمنان تابلودار اسلام و مردم مسلمان وطن خويش هم پياله شوند؟!
اشتباه نكنيد! آقاي مدحي را وزارت اطلاعات از ابتدا به عنوان عامل نفوذي نفرستاده بود بلكه در ميانه راه ايشان را جذب كرده است وگرنه سربازان گمنام امام زمان(عج)، بسيار هوشمندتر از آنند كه مامور نفوذي خود را با تابلو بفرستند.

5- در اواخر آوريل 2011- فروردين سال جاري- نشريه آمريكايي «هافينگتون پست» طي مقاله اي مستند به قلم دو پژوهشگر بلندآوازه- فلينت و هيلاري من لوورت» خطاب به اوباما و ساير سران كشورهاي اروپايي نوشته بود، «براي اثبات شكست غرب و پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم چه دليلي گوياتر از اين كه امروزه مردم مسلمان در همه جاي جهان اسلام به ايران دلبسته اند و از آمريكا و اسرائيل و غرب ابراز تنفر مي كنند».

در دنياي امروز و چالش هاي آن، «اطلاعات» و «سرويس هاي اطلاعاتي» از اصلي ترين عناصر فرمول قدرت هستند و از سوي ديگر سرويس هاي اطلاعاتي عريض و طويل و پرهزينه و پرسابقه آمريكا و متحدانش طي 32 سال گذشته بيشترين فعاليت اطلاعاتي خود را روي جمهوري اسلامي ايران متمركز كرده اند. بنابراين اگر توان اطلاعاتي مجموعه آنها بر توان اطلاعاتي ايران اسلامي برتري داشت بايستي جمهوري اسلامي ايران تاكنون ده ها بار سقوط كرده باشد! و آيا اكنون كه چنين نيست، نبايد پذيرفت كه پيروزي و برتري جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم با همان فرمول منطقي «لوورت» در عرصه جنگ اطلاعاتي نيز مصداق دارد؟

6- حالا نگاه كنيد و ببينيد كه سرويس هاي اطلاعاتي حريف چه در و پيكر گشاد و چه دروازه بان هاي پخمه و كم شعوري دارند؟! مي گويند فلاني از زندان مرخصي گرفته و از طريق كوهستان و مرزهاي غيرقانوني خود را به آمريكا و اروپا رسانده است و همين اندازه براي اعتماد و اطمينان به دشمني وي با جمهوري اسلامي كافي است! يعني سيستم اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران با آن ويژگي و كارآمدي و تجربه منحصربفرد خود دست روي دست مي گذارد و بعد از مرخصي و فرار فلان مجرم، باز هم به مجرمان ديگر مرخصي مي دهد تا اين فرارهاي زنجيره اي ادامه داشته باشد؟! يعني به اندازه شما عقل و درك ندارد؟!

7- به گواهي انبوه اظهارنظرها و مصاحبه ها و نوشته هاي عوامل نشان دار سرويس هاي اطلاعاتي حريف و سركردگان گروه هاي اپوزيسيون، بعد از پخش مستند «الماس فريب» وحشت و دلهره از حضور نفوذي هاي ديگر مثل خوره به جان آنها افتاده است و حق دارند! چگونه مي توانند نفوذي ها را در ميان خود شناساسي كنند؟ هيچ راهي ندارند چرا كه اولين اصل در نفوذ، همرنگ شدن كامل عوامل نفوذي با محيط نفوذ است. ظاهر عوامل نفوذي از ضدانقلاب ترين ضدانقلاب ها نيز ضدانقلابي تر است! باور نمي كنيد؟ چند ماه ديگر صبر كنيد تا گازهاي اشك آور ديگري در.... و .... منفجر شود.
اين سخن نه خلاف است و نه گزاف. صبر كنيد!

8- نكته درخور توجه اينكه، بعد از پخش مستند «الماس فريب» نوچه هاي دست چندم سرويس هاي اطلاعاتي به دست و پا افتاده و بعضا به خاطر فريب خوردگي خويش عذر تقصير مي آورند و يا برخي از رسانه هاي وابسته به فتنه 88 در داخل كشور به طور تلويحي ابراز نگراني مي كنند و حال آن كه شكست واقعي متوجه سرويس هاي موساد و سيا و MI6 است و نوچه هاي دست چندم ياد شده براي پنهان كردن اين شكست بزرگ ماموريت جيليز و ويليز يافته اند.
9- و بالاخره؛ خداي مهربان سايه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت هاي مسلمان و مردم شريف ايران مستدام بدارد كه با نگاهي حكيمانه از اقدام مشكوك جريان انحرافي جلوگيري كردند و مانع از عزل آقاي مصلحي، وزير كارآمد اطلاعات شدند. و دست مريزاد به سربازان گمنام امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- كه به قول امام راحلمان(ره) با وجود «نام آوري»، نام و نشان در بي نشاني دارند.
1- فرض كنيد با تعدادي از دوستان خود در اتاقي نشسته ايد كه شخصي وارد مي شود و خبر مي دهد، هم اكنون آسمان كوير لوت ابري است و باران شديدي در حال باريدن است و هيچ سند و شاهد ديگري غير از گفته خويش ارائه نمي كند. در اين حالت، فقط هنگامي خبر او را باور مي كنيد كه به راستگويي و دقت نظر وي اطمينان داشته باشيد، يعني او را «مخبر موثق» بدانيد. اما، در حالت دوم اگر شخصي به شما بگويد مايع درون اين ليوان، يك محلول اسيدي است و چند برگ كاغذ «تورنسل» هم در اختيار شما بگذارد، براي باور كردن سخن او نيازي نيست كه از راستگويي و دقت نظر وي مطمئن باشيد، زيرا با فرو كردن كاغذ تورنسل در محلول درون ليوان و مشاهده تغيير رنگ آن مي توانيد نسبت به اسيد بودن يا نبودن محلول مورد نظر اطمينان پيدا كنيد.


موضوع يادداشت پيش روي، گفتني هايي است درباره نفوذ وزارت اطلاعات در چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه كه اخيرا نمونه اي از آن فاش شد. گفتني هاي اين يادداشت براي همگان قابل فهم است و نيازي به اثبات جداگانه ندارد. چيزي شبيه «قضيه بديهي» كه به قول «اهل منطق»، «تصور» آن به تنهايي باعث «تصديق» خواهد بود. ممكن است شماري از دوستان اعتراض كنند كه برخي نكات اين يادداشت مي تواند هوشياري دشمن را در پي داشته باشد و از اين روي غيرضروري تلقي شود كه در پاسخ بايد به بيان چند سال قبل رهبر معظم انقلاب اشاره كرد. ايشان طي سخناني به چند نمونه از اشتباهات آمريكا در برخورد با جمهوري اسلامي ايران اشاره فرمودند و در ضمن به اين سؤال مقدر نيز پاسخ دادند كه اين اشتباهات از نوعي نيست كه دشمن قادر به تصحيح آن باشد و از تكرار نمونه هاي مشابه پيشگيري كند.


2- چهارشنبه شب هفته گذشته وزارت اطلاعات فيلم مستندي با عنوان «الماس فريب» را از شبكه اول سيما پخش كرد و مردم كشورمان را در جريان نفوذ يكي از عوامل خود به درون چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي «سيا»، «موساد» و «MI6» قرار داد. يا بهتر است گفته شود از شكار يك فراري جذب شده به سرويس هاي مورد اشاره و تبديل او به «منبع اطلاعاتي» خود و بهره گيري از وي در «فريب عملياتي» و نهايتا فراخوان و بازگرداندن او به داخل كشور خبر داد. اين فيلم مستند، بلافاصله بعد از پخش با عكس العمل و بازتاب گسترده و كم نظيري در داخل و خارج كشور روبرو شد. سرويس هاي اطلاعاتي دشمن انگشت حيرت به دندان گرفته بودند كه چه آسان فريب خورده و نفوذي وزارت اطلاعات را به حياط خلوت اپوزيسيون راه داده اند، گروه هاي اپوزيسيون به وحشت افتاده بودند كه نفوذي هاي ديگر چه كساني هستند و اما، در ايران اسلامي، مردم ضمن تقدير از عمليات هوشمندانه وزارت اطلاعات، نمي توانستند پوزخند خود به حماقت دشمن مخصوصاً سرويس اطلاعاتي موساد را پنهان كنند و از ژرفاي دل به سراسيمگي اپوزيسيون قهقهه نزنند. وزارت اطلاعات در ايران «بمب خنده» و در اسرائيل «گاز اشك آور» منفجر كرده بود!


3-يك سرويس اطلاعاتي، هويت عامل نفوذي خود را تنها در دو حالت فاش مي كند و از عمليات نفوذ، پرده برمي دارد.
الف: حالت اول، هنگامي است كه عامل نفوذي از ميانه راه جذب شده باشد. يعني ابتدا به سرويس اطلاعاتي حريف پيوسته و به خدمت آن درآمده باشد ولي بعدها به هر علت- از جمله پشيماني و عذاب وجدان- نشانه هايي از آمادگي خود براي بازگشت نشان داده و سرويس اطلاعاتي خودي با دريافت هوشمندانه اين نشانه ها به سراغ وي رفته و او را جذب كرده باشد. در اين حالت عامل جذب شده با دريافت دستور العمل از سرويس خودي، به كسب اطلاعات بيشتر از ميدان فعاليت قبلي، نفوذ عميق تر به حياط خلوت حريف و اخلال در چرخه عملياتي دشمن مي پردازد.
از آنجا كه مأموريت اين دسته از نفوذي ها- جذب شده در ميانه راه- به تدريج تغيير مي كند، احتمال شناسايي آنها از سوي سرويس حريف بالا مي رود و سرويس شكاركننده براي پيشگيري از شناسايي عامل نفوذي خود، بعد از كسب اطلاعات كافي از ميدان فعاليت وي و انجام عمليات فريب روي سرويس اطلاعاتي دشمن عامل نفوذي خود را از چرخه نفوذ بيرون مي كشد و روي سرنوشت او ريسك نمي كند.


ب: حالت دوم هنگامي است كه يك سرويس اطلاعاتي از عوامل نفوذي قابل توجهي در حوزه فعاليت حريف برخوردار است. در اين حالت، افشاي هويت عامل نفوذي- مخصوصاً اگر از ميانه راه جذب شده باشد- اولا؛ با توجه به حضور نفوذي هاي ناشناخته ديگر، به عمليات و چرخه نفوذ لطمه اي نمي زند و ثانياً؛ نشان دادن «ضرب شست» و تحميل برتري خود به حريف است. يعني دقيقاً همان اقدامي كه وزارت اطلاعات كشورمان با تهيه و پخش مستند «الماس فريب» انجام داد و برتري سربازان گمنام امام زمان- ارواحنا له الفداء- را به رخ دشمن كشيد.


4- همين جا بايد به يكي از صدها نمونه حماقت و كم شعوري سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه در جذب و به كارگيري آقاي «مدحي» اشاره كرد. موساد به يقين مي دانست كه وي برخلاف آنچه ادعا كرده بود، يكي از «سرداران سپاه»! و يا «مسئولان اطلاعاتي نظام»! و يا «يك شخصيت با نفوذ در مراكز و كانون هاي حساس جمهوري اسلامي ايران» نبوده است و مي دانست كه وي بنا به دلايلي از كشور خارج شده و به كسب و كار تجاري مشغول بود. بنابراين چرا، سرويس هاي اطلاعاتي موساد، سيا و سپس MI6 انگليس آقاي مدحي را بعد از شكار در «بانكوك» و به فاصله چند ماه، از «فرش» به «عرش»! بردند؟! و به حياط خلوت گروههاي اپوزيسيون و پشت صحنه سرويس هاي اداره كننده اين گروهها، راه دادند؟

سرويس هاي اطلاعاتي دشمن بايد مي دانستند كه اينگونه افراد نمي توانند براي آنها مأموران قابل اعتمادي باشند و احتمال بازگشت آنان به هويت فراموش شده خويش هميشه وجود دارد. در اواسط دهه 60 آمريكا از دادن پناهندگي به تعدادي از ايرانيان فراري كه در پاكستان منتظر اخذ ويزا بودند، خودداري كرد. وقتي خبرنگار نيويورك تايمز از «كنت تيمرمن» مسئول وقت ميز ايران در سازمان «سيا» علت را پرسيد؛ «تيمرمن» در پاسخ گفت؛ اين عده به هر حال شيعه و مسلمانند و با انگيزه هاي بي ريشه از ايران خارج شده اند، و بيم آن مي رود كه در يك روز عاشورا و يا ماه رمضان دوباره هويت فراموش شده خود را به ياد آورند و به عوامل جمهوري اسلامي ايران در آمريكا تبديل شوند (نقل به مضمون).

و اما، اگر عوامل سرويس هاي موساد و سيا و MI6 با دقت به چهره آقاي «مدحي» نگاه مي كردند، مي توانستند آثار «سجده» را بر پيشاني او ببينند. اثر سجده -در اكثر قريب به اتفاق موارد- نشانه دلبستگي شخص به اسلام و نماز و روزه است و بديهي است كه اينگونه افراد، اگر هم در مقطعي از زمان هويت ديني خود را فراموش كنند، احتمال بازگشت دوباره آنان به اصل خويش بسيار زياد است. افرادي با اين پيشينه چگونه مي توانند همنشيني با مشتي عرق خور، زن باره، بي شخصيت را تحمل كنند و با دشمنان تابلودار اسلام و مردم مسلمان وطن خويش هم پياله شوند؟!
اشتباه نكنيد! آقاي مدحي را وزارت اطلاعات از ابتدا به عنوان عامل نفوذي نفرستاده بود بلكه در ميانه راه ايشان را جذب كرده است وگرنه سربازان گمنام امام زمان(عج)، بسيار هوشمندتر از آنند كه مامور نفوذي خود را با تابلو بفرستند.

5- در اواخر آوريل 2011- فروردين سال جاري- نشريه آمريكايي «هافينگتون پست» طي مقاله اي مستند به قلم دو پژوهشگر بلندآوازه- فلينت و هيلاري من لوورت» خطاب به اوباما و ساير سران كشورهاي اروپايي نوشته بود، «براي اثبات شكست غرب و پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم چه دليلي گوياتر از اين كه امروزه مردم مسلمان در همه جاي جهان اسلام به ايران دلبسته اند و از آمريكا و اسرائيل و غرب ابراز تنفر مي كنند».

در دنياي امروز و چالش هاي آن، «اطلاعات» و «سرويس هاي اطلاعاتي» از اصلي ترين عناصر فرمول قدرت هستند و از سوي ديگر سرويس هاي اطلاعاتي عريض و طويل و پرهزينه و پرسابقه آمريكا و متحدانش طي 32 سال گذشته بيشترين فعاليت اطلاعاتي خود را روي جمهوري اسلامي ايران متمركز كرده اند. بنابراين اگر توان اطلاعاتي مجموعه آنها بر توان اطلاعاتي ايران اسلامي برتري داشت بايستي جمهوري اسلامي ايران تاكنون ده ها بار سقوط كرده باشد! و آيا اكنون كه چنين نيست، نبايد پذيرفت كه پيروزي و برتري جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم با همان فرمول منطقي «لوورت» در عرصه جنگ اطلاعاتي نيز مصداق دارد؟

6- حالا نگاه كنيد و ببينيد كه سرويس هاي اطلاعاتي حريف چه در و پيكر گشاد و چه دروازه بان هاي پخمه و كم شعوري دارند؟! مي گويند فلاني از زندان مرخصي گرفته و از طريق كوهستان و مرزهاي غيرقانوني خود را به آمريكا و اروپا رسانده است و همين اندازه براي اعتماد و اطمينان به دشمني وي با جمهوري اسلامي كافي است! يعني سيستم اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران با آن ويژگي و كارآمدي و تجربه منحصربفرد خود دست روي دست مي گذارد و بعد از مرخصي و فرار فلان مجرم، باز هم به مجرمان ديگر مرخصي مي دهد تا اين فرارهاي زنجيره اي ادامه داشته باشد؟! يعني به اندازه شما عقل و درك ندارد؟!

7- به گواهي انبوه اظهارنظرها و مصاحبه ها و نوشته هاي عوامل نشان دار سرويس هاي اطلاعاتي حريف و سركردگان گروه هاي اپوزيسيون، بعد از پخش مستند «الماس فريب» وحشت و دلهره از حضور نفوذي هاي ديگر مثل خوره به جان آنها افتاده است و حق دارند! چگونه مي توانند نفوذي ها را در ميان خود شناساسي كنند؟ هيچ راهي ندارند چرا كه اولين اصل در نفوذ، همرنگ شدن كامل عوامل نفوذي با محيط نفوذ است. ظاهر عوامل نفوذي از ضدانقلاب ترين ضدانقلاب ها نيز ضدانقلابي تر است! باور نمي كنيد؟ چند ماه ديگر صبر كنيد تا گازهاي اشك آور ديگري در.... و .... منفجر شود.
اين سخن نه خلاف است و نه گزاف. صبر كنيد!

8- نكته درخور توجه اينكه، بعد از پخش مستند «الماس فريب» نوچه هاي دست چندم سرويس هاي اطلاعاتي به دست و پا افتاده و بعضا به خاطر فريب خوردگي خويش عذر تقصير مي آورند و يا برخي از رسانه هاي وابسته به فتنه 88 در داخل كشور به طور تلويحي ابراز نگراني مي كنند و حال آن كه شكست واقعي متوجه سرويس هاي موساد و سيا و MI6 است و نوچه هاي دست چندم ياد شده براي پنهان كردن اين شكست بزرگ ماموريت جيليز و ويليز يافته اند.
9- و بالاخره؛ خداي مهربان سايه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت هاي مسلمان و مردم شريف ايران مستدام بدارد كه با نگاهي حكيمانه از اقدام مشكوك جريان انحرافي جلوگيري كردند و مانع از عزل آقاي مصلحي، وزير كارآمد اطلاعات شدند. و دست مريزاد به سربازان گمنام امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- كه به قول امام راحلمان(ره) با وجود «نام آوري»، نام و نشان در بي نشاني دارند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها