در دومین مناظره انتخاباتی که روز چهارشنبه 15خرداد با موضوع مسائل فرهنگی و اجتماعی برگزار گردید ، چینش نامزدها کنار هم موجب آن شد که مردم بتوانند قضاوتی منصفانه درباره چگونگی مبانی فکری و رویکردهای فرهنگی آنان داشته باشند.
البته یکی از مهمترین مشکلاتی که گریبان این مناظره را مانند برنامه قبل گرفت شعار زدگی و حرکت های زیگزاگی بود که با حاشیه هایی نیز همراه شد.
با وجود این که انتظار می رفت نامزدها به بیان دیدگاههای خود درباره مسأله مهم فرهنگ بپردازند، اما سخنانی از برخی شنیده شد که شائبه "رای به هر قیمتی" را در ذهن متبادر می کرد.
با نگاهی جامع به جغرافیای گفتاری و رفتاری نامزدها هم آهنگی حسن روحانی و محمدرضا عارف که در واقع جریان اصلاح طلب و نزدیک به هاشمی را نمایندگی می کردند دیده می شد.
حسن روحانی (که تمایل فکری زیادی به هاشمی رفسنجانی دارد و البته ابایی نیز از طرح این موضوع در برنامه های خود ندارد) در خلال سخن به جای پرداختن به ریشه مشکلات فرهنگی و ارائه برنامه و راهکار اقدام به بیان مسائلی حاشیه آفرین و البته ساختار شکن کرد که هدف از آن جلب توجه آرای خاکستری و منتقد نظام بود که تا حدی نیز موفق شد.
وی در دفاع از موضعگیری عارف مبنی بر اینکه هنر بهترین سفیر ما در جهان است، مدعی شد: بهتر از حافظ و امیرخانی و فرشچیان و احصایی و شجریان داریم برای سفیر فرهنگی؟
عارف نیز در موضع گیری عجولانه با طرح این موضوع که باید باور کنیم که هیچ راهی جز اعتماد به اهل فرهنگ و هنر نداریم و باید اجازه دهیم هنرمندان، اندیشمندان، فرهنگدوستان و فرهنگیان آثار خلق کنند با ذکر مثالی مدعی شد: ربنای استاد شجریان چه تاثیر فرهنگی در جامعه داشته است؟ تقریبا همه خانوادهها آرزو میکنند که روزه خودشان را با ربنای شجریان و صدای او افطار کنند. این یک اثر سازنده و مفید یک خلق هنری است.
امروز بر کسی پوشیده نیست که شجریان خواننده معروف سنتی ایران پس از فتنه 88 با همراهی فتنه گران دست به حرکت های اعتراضی و تخریبی علیه اصل نظام جمهوری اسلامی زد و پس از مدتی نیز با فرار به اروپا در دامن رسانه های اپوزیسیون به فعالیت ضد انقلابی و اسلامی خود ادامه داد.
جالب اینجاست که وی در مصاحبه ای گفته بود انقلاب که هیچ امام را نیز قبول نداشته و به زور در ایران می زیسته! فساد اخلاقی و برگزاری میتینگ های سیاسی و غیراخلاقی با فاحشه های غربی را نیز می توان به کارنامه درخشان وی اضافه کرد که مجال پرداختن به آن در این نوشتار نیست و با جستجویی ساده می توان در فضای اینترنت به آنها دست پیدا کرد.
اما نکته اینجاست. طرح نام عناصر مساله دار با چه هدفی و چه مبنایی صورت می پذیرد؟
این مهم چند مسأله را در تحلیل ها تقویت می کند:
1- گفتمان ارتجاعی اصلاحات و کارگزاران که در شرایط سیاسی کشور جایی در اقبال عمومی ندارد تلاش می کند با بهره گیری از حرکت های سیاسی ساختار شکن خود را به عنوان نماد اعتراض و انتقاد در کشور مطرح کرده و رای جمعیت خاموش را جمع آوری نماید.
2- در ماهیت گفتمان ارتجاع چیزی به نام دغدغه برای حفظ نظام اسلامی دیده نمی شود و شعارهای اقتصادی نیز برای کسب قدرت و پیگیری دستورالعمل های براندازی و مقابله با جریان ولایی داده می شود که برآوردها حاکی از آن است که از سوی مردم نیز مورد اقبال واقع نشده است.
3- حمایت از عناصر مسأله دار از سوی نمایندگان این گفتمان حاکی از آن است که خطوط قرمز آنها منافع حزبی و قشری خود است نه نظام اسلامی و جریان دینی، که البته این مهم در نظرات فرهنگی عارف و روحانی کاملا مشهود بود.
4- گفتمان ارتجاع به نحوی به دنبال شکست سنگین سیاسی خود در رد صلاحیت هاشمی و گرفتن انتقام از نظام است. حمایت روحانی از هاشمی در عرصه های مختلف تبلیغاتی و تقدیر و تشکر از وی به همراه تخریب سنگین منتقدان رفسنجانی این تحلیل را تقویت می کند.
در مقابل این گفتمان که با هدف بازگشت به دهه70 در عرصه سیاسی تنفس می کند گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی وجود دارد که از سوی دکتر جلیلی مطرح شد. وی که شالوده تفکراتش را فقه تشکل داده در مناظره فرهنگی با اشاره به نقش محوری نهادهای مذهبی به جای NGOهای مردم نهاد غربی به تبیین گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ پرداخت.
جلیلی در مناظره فرهنگی گفت: فرهنگ موضوعی در کنار سایر مقولات نیست بلکه فضای تنفسی ای است که بر همه مقولات مانند سیاست، اقتصاد و اجتماع حاکم است و اگر بتوانیم از این ظرفیت به خوبی استفاده کنیم خود به خود قدرت ایجاد کرده ایم.
بهره گیری از سه اصل مادر، معلم و مسجد در این گفتمان نشان از آن دارد که باید ریشه این تفکر را در سخنان امام و رهبری و آرمان های انقلاب اسلامی جستجو نماییم.
جلیلی در این باره گفت: اگر ما به مادری به عنوان نقشی تمام قد و موثر نگاه کنیم که در جهت فرهنگ تربیت کار میکند موثر است. مادر و معلم و مسجد؛ من بر این ثلث تاکید دارم و اگر ظرفیتی برای بهره گیری از آنها فراهم کنیم، بسیاری از آسیبهایی که با آنها روبرو هستیم از بین می روند. اگر در این زمینه هزینه و سرمایه گذاری کنیم یعنی خانواده، مسجد و مدرسه؛ مادر، امام جماعت و معلم را در نظر گرفته و درباره آنها سرمایه گذاری کنیم بهتر است. اینکه این افراد شغل دوم و سوم نداشته باشند، ظرفیت ایجاد میکند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه کسانی مانند محمود کریمی می توانند یک فرصت مناسب برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه باشند عملا مخالفت خود را با نام بردن افرادی مجعول الهویه که به دلیل بازی های سیاسی مطرح شده اند اعلام کرد.
گفتمان مسجد و هیئت محور همان مبنایی است که انقلاب اسلامی بر پایه ان پیروز شد و تا به حال توانسته خود را به پیشرفت های فزاینده ای برساند و با تکیه بر بنیه مذهبی و تقویت آن در مردم به دنبال کرامت انسانی و عزت است که زمینه های آن در زندگی روزمره ایرانیان وجود دارد و دستی تقویت کننده باید آن را مدیریت و هدایت کند.
ترویج این گفتمان خود به خود بساط فاسد اخلاقی و ابتذال را در میان جوانان جمع کرده و روحیه خودباوری و عزت برای پیشرفت های معنوی و علمی فراهم می کند.
بدیهی است فاصله گفتمان ارتجاع تا انقلاب اسلامی آنقدر زیاد است که برخی برای تردد در این میان خسته شده و از پای در می آیند. برخی نیز پشیمان و سرخورده می شوند. فقط آنهایی می توانند از گفتمان ارتجاع عبور کرده و آرمان های انقلاب اسلامی برسند که اهل مقاومت و توکل باشند. همت حرکت به سوی انقلابی گری و دوری از عقبگرد در جوانان ما دیده می شود.
فاصله گفتمان ارتجاع فاصله ای طولانی است از هیئت تا کنسرت های موسیقی، از مسجد تا NGOهای غربی، از محمود کریمی تا شجریان! از زمین تا آسمان.