به گزارش رجانیوز طرح موضوع تغییر ساختاری توسط دکتر جلیلی بهانه ای شد تا با این استاد خوشنام و پر آوازه در حوزه مدیریت گفتگویی ترتیب دهیم.
در این گفتگو، دکتر رضائیان به مبانی علمی ضرورت تحول ساختاری در نظام اداری کشور اشاره کرده و از این رویکرد جدی دکتر جلیلی در اداره دولت یازدهم با استناد به مبانی علمی دفاع کرده است.
دفاع دکتر رضائیان از رویکرد تحولی دکتر جلیلی در حوزه اداری کشور، علاوه بر ارزش علمی، آنجا اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم دکتر رضائیان سال هاست به عنوان یکی از اعضای اصلی شورای عالی اداری کشور نیز مشغول به فعالیت بوده و از نزدیک با کاستی های سیستم اداری کشور دست و پنجه نرم کرده است.
آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این گفتگو است.
به نظر شما رئیس جمهور باید دارای چه ویژگی ها و شایستگیهای مدیریتی باشد؟
یکی از ویژگیهای مهم رئیس جمهور، تحمل ابهام است. مدیری که در سطح عالی قرار میگیرد، به طور مکرر با مسائل نو و عدم اطمینان مواجه میشود که اگر قدرت تحمل ابهام وی پایین باشد نمی تواند تصمیم درستی بگیرد.
اصولاً 4 عامل درونی در شخصیت افراد تاثیر میگذارد: نظام باورها، نظام ارزشی، میزان اعتمادی که به دیگران دارد و دیگری که از همه مهم تر است، احساس امنیت در شرایط عدم اطمینان است. یعنی همان تحمل ابهامی که باید داشته باشد تا بتواند در سطح عالی تصمیمات عاقلانه بگیرد. از نظر مهارت ها نیز مهمترین مهارتی که باید یک مدیر در جایگاه رئیس جمهور داشته باشد، مهارت ادراکی است؛ یعنی قدرت آینده نگری و گسترده نگری نه جزئی نگری. در واقع رئیس جمهور باید بتواند جایگاه خودش را در کل نظام و در مجموعه جهانی تشخیص بدهد و بتواند برنامهریزی ها و تصمیم گیری هایی کند که همه جانبه و گسترده نگر باشند. به نظر من مهارت های انسانی هم مورد نیاز است ولی هر چه که سطح مدیریت بالاتر میرود نیاز به مهارت های ادراکی مفهومی بیشتر است. چون نیاز به گسترده نگری، آینده نگری و جامع نگری بیشتر است.
آیا عملکرد مدیران عالی کشور در حد ریاست جمهوری از چارچوب های نظری که آن فرد در ذهنش دارد تأثیر می پذیرد؟ برخی می گویند ما تئوریپرداز نمیخواهیم بلکه به یک مدیر اهل عمل نیاز داریم. آیا واقعاً میان نظر و عمل ارتباطی نیست؟
هیچ عمل خوبی نیست که از یک پشتوانه نظری خوب برخوردار نباشد؛ یعنی تمام اقدامات خوبی که صورت می گیرد دارای پشتوانه نظری خوب است. اصولا یک مدیر در جایگاه ریاست جمهوری باید تفکر راهبردی داشته باشد.
این نکته را باید در نظر داشت که اداره مجموعه های بزرگ همانند اداره کشور توسط یک نفر امکان پذیر نیست. برای اداره یک مجموعه بزرگ نیاز به یک تیم داریم. در این تیم باید افرادی باشند که مهارت های مکمل داشته باشند. اگر بالاترین مقام یا رئیس جمهور فرض کنید مهارت اجرایی قوی یا تجربه اجرایی نداشته باشد مهم نیست، می تواند یک معاون اجرایی قوی بیاورد و تیمش را کامل کند.
ممکن است مدیری در تراز ریاست جمهوری- حتی اگر خوشفکرترین افراد هم باشد- به دلیل مشغله های زیاد فرصت اندیشیدن نداشته باشد، می تواند یک نفر خوش فکر در تیم مدیریتی خود بیاورد که فکر ارائه بدهد. برای اداره خوب مجموعه ها، نقش های مختلفی باید ایفا شود که یکی نقش اجرایی است، یکی نقش تولیدی است، یکی نقش نوآوری است و آن نقشی که از همه مهم تر است نقش تلفیقی است. نقش تلفیقی را فقط باید خود مدیر ایفا کند، نمی تواند از دیگران برای این کار کمک بگیرد؛ ولی برای مهارت ها و نقش های دیگر می توان از دیگران استفاده کرد.
در سطح سازمان های بزرگ یا در سطح کشور امکان ندارد که یک نفر بتواند همه نقش ها را خودش ایفا کند، حتی اگر توان ایفای همه نقش ها را نیز داشته باشد؛ طبیعی است که باید یک تیم قوی داشته باشد و این تیم بتواند آن نقش های مکمل را با هم ایفا کند. پس ضرورت ندارد که رئیس جمهور حتماً یک آدم اجرایی باشد. آنچه که ما در سطح کلان نیاز داریم تفکر راهبردی است که بتواند درست بیندیشد و جهت گیری ها را درست انتخاب کند.
طبیعی است که اگر رئیس جمهور یک چارچوب نظری محکمی نداشته باشد ممکن است در اثر فشارهایی که از جهات مختلف به وی وارد می شود به انحراف کشیده شود. پس باید یک تفکر راهبردی و پشتوانه فکری قوی داشته باشد و بداند که در چه جهتی دارد حرکت میکند.
رئیس جمهور باید تجربه کار در سطوح بالای مدیریتی داشته باشد، این تجربه از چه جنسی است و چه مولفههایی دارد؟
تجربه ای که مورد نیاز ریاست جمهوری است یعنی توان هماهنگ سازی کلان بخش های مختلف و همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور. برای ایفای این نقش(هماهنگسازی) رئیس جمهور باید گسترده نگر و آینده نگر باشد. اگر یک فردی بخواهد در سطح ریاست جمهوری فعالیت بکند و فقط نگاه بخشی داشته باشد، طبیعی است که محکوم به شکست است. آنچه که مهم است این است که بتواند همه ابعاد را با هم در نظر بگیرد و تصمیماتش به گونه ای باشد که همه ملاحظات را در کنار هم داشته باشد.
یکی از مباحث مطرح این است که باید ظرفیت های موجود در کشور را آزاد کنیم و در خدمت پیشرفت کشور قرار دهیم؛ به نظر شما چه ظرفیت هایی در اسناد بالادستی نظام برای اداره مطلوب کشور وجود دارد؟
اسناد بالادستی به ویژه سیاست های کلی نظام اداری که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است ظرفیت بالایی دارد برای این که یک تحول بنیادین در نظام اداری کشور به وجود بیاوریم. و اگر اجرایی شود بسیاری از مشکلاتی که امروز ما با آن ها سروکار داریم، برطرف خواهد شد. چون یکی از مترقیترین سیاستهاست که ابعاد مختلفی دارد و می تواند امکان تحقق عدالت اجتماعی را فراهم کند.
یکی دیگر از مباحث مطرح شده اخیر اصلاح سازوکارهاست، به نظر شما چه سازوکارهایی در حوزه مدیریت باید اصلاح گردد تا زمینه تحقق گفتمان انقلاب فراهم گردد؟
یکی از این سازوکارها "قانون مدیریت خدمات کشوری" است که پنج سال آزمایشی خود را گذراند ولی چون بر اساس فرهنگ بومی تدوین نشده بود عملا اجرایی نشد. مشکلات زیادی در آن قانون وجود دارد که نیازمند بازنگری است. مثلا در بحث حقوق و دستمزد ما باید حتما از منظر ارزش های اسلامی هم مساوات و هم عدالت را رعایت کنیم. مساوات در بخش نیاز های اولیه است؛ همه افراد نیاز به مسکن نیاز به سرپناه و نیاز به تامین هزینه های معمول زندگی خود دارند.
پس در پایه حقوقی که به افراد داده میشود باید این قسط رعایت شود ولی از آن به بعد باید برحسب آورده های فرد باشد، کسی که دانش بیشتری دارد مهارت بیشتری دارد به آن نسبت باید دریافتی اش هم متفاوت باشد. الان نحوه ی پرداخت به گونهای است که مثلا حق اولادی که به افراد می دهند و حق همسری که به همسر می دهند بسیار ناچیز است و تامین کننده نیست.
چون از نظر ارزش های اسلامی وقتی یک خانمی ازدواج میکند در واقع او شاغل است و در منزل کار می کند پس نظام اسلامی باید حقوق او را بپردازد. پس ما باید در قانون حق همسر را در یک حد معقولی در نظر بگیریم که خانم ها نیاز نداشته باشند بیرون کار کنند. چون کار در منزل هم خودش کار است اما بعضی ها ممکن است بچه ندارند و یا تخصص و مهارتی دارند که می خواهد ارایه دهند که آن بحث دیگری است. ولی این که یک کسی که در منزل کار می کند ما حقوقش را در نظر نگیریم عدالت اسلامی را رعایت نکرده ایم. همچنین نظام "گزینش و استخدام نیروی انسانی" باید به گونه ای باشد که عدالت اجتماعی را تحقق بخشد.
به نظرتان نسبت برنامه هایی که رئیس جمهور باید تدوین کند با اسناد بالادستی نظام چیست؟
رئیس جمهور باید برنامهی عملیاتی شدن سیاستهای کلان نظام را تدوین کند نه برنامه ای جدای از آنها. آنچه که ما الان میبینیم این است که برخی نامزدها برنامه هایی ارائه می کنند که بدون لحاظ کردن این سیاست ها تدوین شده است؛ در حالی که رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه موظف است برنامه ای بدهد که این سیاست ها را عملی بکند تا ما به سوی آن جامعه ایده ال اسلامی پیش برویم. بدون این که همهی آن اسناد بالادستی را دقیقا بررسی کنید و ببینید چگونه می توان آنها را عملیاتی کرد، نمی توان برنامه ای ارائه نمود.
با توجه به این که حضرت عالی چندین سال در شورای عالی اداری کشور عضویت داشته اید و در سطوح بالای مدیریتی کشور حضور داشته اید؛ به نظرتان مهم ترین مشکلات نظام اداری کشور چیست؟ راه حل آنها چیست؟
من معتقدم که نظام اداری نیاز به یک تحول بنیادین دارد تا بتواند بسترساز تحقق عدالت اجتماعی بشود. به دلیل ناکارآمدی این نظام است که ما می بینیم مردم از خدماتی که باید به آنها ارائه شود، رضایت کامل ندارند. اگر بخواهیم نظام اداری ظرفیت لازم را برای اجرای سیاست ها داشته باشد باید شایسته سالاری را در این سیستم حاکم کنیم. الان شایستهسالاری حاکم نیست در حالی که این امر لازم است تا بتوانیم سیاستها را عملیاتی بکنیم.
با استفاده از امکان فناوری اطلاعات و ارتباطات که امروزه تمامی شؤون مدیریتی را تحت تأثیر قرار داده است، می توانیم تحول را به وجود آوریم.
تصمیم گیری ها نیز باید بر محور عقلانیت و بر اساس عقل جمعی باشد. چون در مواجهه با مسائل پیچیده یک فرد به تنهایی نمی تواند تصمیم بگیرد. طبیعی است که باید گروه های مشورتی در حوزه های تخصصی نظر بدهند تا اداره کشور به نحو أحسن و براساس عقل جمعی صورت پذیرد.
با توجه به تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری، به نظرتان چه نقدی بر صحبت های تبلیغاتی آنها مطرح است؟