به گزارش 598، آهنگران در گفتوگو با تسنیم میگوید: «حضرت امام (ره)
به همهچیز دقت داشتند، یکی از ویژگیهای ایشان این بود که به شعرهایی که
میخواندم توجه میکردند. این امر هم برای من مشوق بود و هم باعث ایجاد حس
غرور میشد که امام یک امت به شعرها و نوحههایی که میخوانم دقت دارند.
این نکته را بارها آقای انصاری که در بیت امام (ره) بودند، به من گفته
بودند. خوب، آن سالها که اجرا میکردیم، جمعیت زیادی به مجلس ما میآمدند؛
بهطوری که گاه بلندگو قطع میشد. همین حضور جمعیت اهمیت شیوه اجرا را بالا
میبرد. امام (ره) هم به همین خاطر به شعرها و نحوه اجراها دقت میکردند و
گاه تذکراتی هم از بیت ایشان به ما ابلاغ میشد که خیلی راهگشا بود و سبب
شد که ما تا الان این خط را دنبال کنیم.
در نکتهبینی امام (ره)
خاطرهای به یاد دارم. زمانی شعری را برای سوسنگرد خواندم که الان محتوای
آن را یادم نمیآید. فقط خاطرم هست که حماسی نبود و در آن تشویق برای
مقاومت دیده نمیشد. بیشتر حالت عزاداری برای کشتگان و شهر بود. حضرت امام
(ره) وقتی این را شنیدند گفته بودند: به فلانی بگویید اشعار حماسی بخوانند.
یکبار دیگر شعری از محمدعلی مردانی را برای شهر دزفول خواندم که در آن
زمان موشکباران شده بود و تلفات زیادی به جای گذاشته بود. مرحوم مردانی هم
مقصر نبودند. به ایشان گفتم که شعری میخواهم که مظلومیت مردم را نشان
دهد، صحنههای شهادت و خراب شدن خانهها را معلوم کند، نگفتم که حماسی
باشد.
مرحوم مردانی هم شعری با این ابیات «ای عزیزان بار دیگر شد
بهپا غوغای محشر/ آسمان گردیده نیلی گشته عاشورا مکرر» را آورد و ما هم
اجرا کردیم. اجرا در مسجد جامع دزفول بود و از طریق تلویزیون هم پخش شد.
تمامی موارد یک نوحه بهخوبی اجرا شد، ملودی داشت، شعر خوبی بود از نظر
شاعرانگی و ساختار، اما مؤلفه حماسی در آن رعایت نشده بود. بهمحض اینکه
پخش آن از طریق رسانه به اتمام رسید، حضرت امام (ره) پیغام دادند: به ایشان
بگویید شعر حماسی بخوانند. امام (ره) حتی به مرثیهها و صحبتهای قبل از
شعرها نیز توجه میکردند. یادم هست یکبار بعد از اینکه این اتفاقات افتاد،
خواستم شعری را در نماز جمعه تهران بخوانم. شعری که انتخاب شد برگرفته از
کلام حضرت امام (ره) با عنوان «راه قدس از کربلا میگذرد» بود. اما قبل از
اینکه شعر را به اجرا درآورم، مرثیهای بهمدت دو دقیقه برای جنگزدهها و
ویرانی شهرها و خانههایشان خواندم. بعد شروع کردم شعر «بهر آزادی قدس از
کربلا باید گذشت» را خواندم. بعد به شیراز رفتم. در خدمت امام جمعه شهر
شیراز بودم که دیدم از دفتر حضرت امام(ره) تماس گرفتند و گفتند امام(ره)
تأکید دارند شعر حماسی خوانده شود. من در وهله اول تعجب کردم و گفتم شعر که
برگرفته از کلام امام(ره) بود و کاملاً روح حماسه در آن رعایت شده بود.
بعد که دقت کردم دیدم منظور ایشان همان دو دقیقه مرثیهای است که برای مردم
جنگزده خواندهام.
همین اتفاق سبب شد که به تهران و بیت امام (ره)
بروم و قضیه را جویا شوم. وقتی به جماران رسیدم با دوستان که ملاقات
میکردم، ناگهان حاج احمد آقا را دیدم و قضیه را جویا شدم. مرحوم حاج احمد
آقا گفتند: در آن زمان که شما شروع به خواندن کردید، امام (ره) داشتند با
همان رادیوی کوچکی که همیشه داشتند، گوش میدادند. بهمحض اینکه مرثیه را
خواندید، امام (ره) اشارهای به من کردند و گفتند: مردم ما مردم حماسه و
جنگاند. همان موقع از دفتر به آقای مرتضاییفر در نماز جمعه، که چندی پیش
به رحمت خدا رفتهاند، اطلاع دادند که به من منتقل کنند. ایشان بزرگواری به
خرج داده بودند و چون من تازه اجرایم به اتمام رسیده بود و نخواستند ذوق
من را کور کنند، به من چیزی نگفتند. بعد که رفتم شیراز پیگیری کردند و
اطلاع دادند. بعد از این رهنمودها و فرمایشات حضرت امام (ره) بود که شعرهای
«ای لشکر صاحب زمان» و «خمینی رهبر ایمان» را خواندم.
خاطرم هست
روزی برای دیدار با امام (ره) به جماران رفته بودم. آن روز قرار بود مردم
عادی بهخصوص بانوان به دیدار امام (ره) بیایند. در راهرویی که منتهی به
حسینیه جماران میشد، ایستاده بودیم که ناگهان امام (ره) آمدند. به ایشان
گفتیم: آقا، به ما توصیهای بکنید! ایشان فرمودند: خوب بجنگید و خوب پیش
روید!»