کد خبر: ۱۳۶۹۰۵
زمان انتشار: ۱۱:۱۱     ۰۸ خرداد ۱۳۹۲
معاهده ننگین «پروتکل الحاقی» در آذر ماه سال 82 به بازرسان آژانس اجازه می‌داد هر زمان، هرجایی از مملکت را که دوست دارند بازرسی کنند.

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ آزادی نوشت: خبر تجمع چند ده نفری نیشابوری‌ها در اعتراض به افزایش قیمت مرغ و نا آرامی‌هایی که در صف مرغ رخ داده بود را خاطرتان هست؟

غائله‌ای که از درگیری سر صف توزیع مرغ یارانه‌ای شروع شد و به سرعت به تیتر خبرهای خبرگزاری‌ها و رسانه‌های غربی تبدیل شد.

آنها آن چنان ذوق زده شده بودند که به سرعت با صدها ساعت برنامه و تحلیل به پوشش گسترده این اتفاق پرداختند و من البته  به سختی می‌توانم اسم آن اباطیل را «تحلیل » بنامم؛ بیشتر خواب‌هایی بود که برای ما و انقلابمان دیده بودند و به اصطلاح خیلی زود دُم خروس ژست‌های حقوق بشری‌شان بیرون زد و خودشان پشت برنامه‌های فشارها و تحریم‌های فلج کننده‌ای که به بهانه «بازداشتن ایران از دست یابی به سلاح‌های هسته‌ای» وضع کرده بودند را لو دادند خاطرتان هست.

مثلاً آن روزها حسین باستانی (اصلاح طلب فراری) نقد مفصلی نوشته و در بی بی سی فارسی منتشر کرده بود و در آن به صراحت تعمیم این ناآرامی‌ها به سراسر کشور و تظاهرات‌های گسترده را  علیه قیمت بالای مرغ! و یا شرایط دشوار اقتصادی پیش بینی کرده بود.

تجمع دانشجویان دانشگاه‌های تهران مقابل کاخ سعد آباد

بعضی از دانشجویان شعار می‌دادند: درود بر فتحعلی شاه و «سعدآباد» را با «ترکمانچای» قیاس می‌کردند... برنامه این بود که با فشارهای گسترده اقتصادی و تنگ کردن اوضاع معیشت، بین مردم و به خصوص اقشار آسیب پذیر و به اصطلاح توده و نظام و انقلاب فاصله بیاندازند و آنها را به تدریج در برابر آن قرار دهند و در نهایت کاری کنند که این بار اقشار متوسط و ضعیف جامعه (به عکس سال 88 که به اصطلاح مرفهین بی‌درد به خیابان ریخته بودند) به خیابان بیایند و در نهایت نظام و انقلاب را مجبور به «تجدید نظر» در مواضع و محاسبات خود کنند.

برنامه به ظاهر بی‌عیب و نقصی هم می‌نمود؛ بهر حال از قدیم هم گفته‌اند که شکم گرسنه دین و ایمان نمی‌شناسد، ولی نشد! عمق دلبستگی مردم به انقلاب اسلامی‌شان مسئله‌ای بود که عقل‌های متریالیست و  الکلی غربی‌ها از عهده فهم آن بر نمی‌آمد.

مردم ما به خاطر مرغ! و مثلاً روغن انقلاب نکرده بودند که حالا که با فشارهای غربی‌ها و برخی اشتباهات عناصر داخلی نایاب شده‌اند دست از نظام و انقلابشان بردارند و البته روشن است که آنها نمی‌فهمیدند چون که نمی‌توانستند بفهمند و به این ترتیب خرده‌ای هم بر ایشان نیست؛ این وعده محققه حق تعالی ست که بر قلب، گوش و چشم کافران «مُهر» می‌زند تا نفهمند.

البته گفتنی ست که تأمین معیشت مردم یکی از اولی‌ترین وظایف حکومت‌ها (و من جمله حکومت اسلامی) است و کسانی که در این باره کوتاهی می‌کنند (دانسته یا ندانسته) خیانت می‌کنند به خون‌های مطهر شهدا… در این باره گفتنی‌ها فراوان است که بحث علی حده‌ای می‌طلبد و نمی‌گنجد در این مقال.

بهرحال حضور گسترده و حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن برای جشن گرفتن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و بعدتر هم حضور پای صندوق‌های رأی‌گیری انتخابات مجلس؛ دشمنان را از به نتیجه رسیدن برنامه‌ریزی‌های گسترده‌شان روزا روز نومیدتر کرد.

به این ترتیب به نظر می‌رسد «تجدید نظر در محاسبات» نسخه‌ای‌ است که این روزها برای سردرگمی و شکست خودشان می‌توان تجویز کرد! تحلیل مواضع و رفتارهای اخیر غربی‌ها به روشنی نشان می‌دهد آنها هم به این شکست تن داده و در حال تجدید نظر در محاسباتشان‌اند؛ به عنوان نمونه: بنا بر برخی اخبار تأیید نشده، در مذاکرات نخستین ایران و نمایندگان 5 به علاوه یک، آنها پیشنهاد «تأمین قطعات هواپیما» در برابر تعلیق غنی سازی 20 درصد از سوی ایران را داده بودند و این در حالی ست که در دور آخر مذاکرات و در آلماتی این «ما به ازاء» به «حذف همه تحریم‌های پتروشیمایی» غربی‌ها افزایش پیدا کرده بود.

و البته روشن است که تیم مذاکره کننده ایرانی این پیشنهاد طرف غربی را «هم وزن» گام اعتماد ساز ایران ندانسته و خواستار افزایش آن شده بودند.

البته گوش آقای روحانی به این حرف‌ها بدهکار نبود و علی‌رغم اعتراضات گسترده مردم این معاهده ننگین را امضا کرد!

به عنوان یک تحلیل مقایسه روند دور تازه مذاکرات ایران 5+1 با ادوار گذشته آن و خاصه تیم مذاکره کننده هسته‌ای در زمان دولت اصلاحات می‌تواند مفید باشد.

سیاست عقب نشینی و تسلیم در برابر فشارهای دشمن، آن روزها ما را به تعلیق و تعطیلی همه فعالیت‌های هسته‌ای، امضای معاهده ننگین سعدآباد  و همچنین امضای معاهده ننگین «پروتکل الحاقی» در آذر ماه سال 82 و از سوی دولت (بدون تصویب مجلس) کشاند؛ معاهده‌ای که به بازرسان آژانس اجازه می‌داد هر زمان، هرجایی از مملکت را که دوست دارند بازرسی کنند و این یعنی «حق حاکمیت ملی» یعنی کشک! وطن فروشی تو روز روشن! و اما «ما به آزای» غربی‌ها چه بود؟ «محور شرارت» خواندن ایران.

 


اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها