رجانیوز- امیر ابیلی: قبل از آغاز جشنوارهی بیست و نهم فجر، خبرهایی منتشر میشد از تولید فیلمی با موضوع فتنهی بعد از انتخابات که اگر به جشنواره برسد، سر و صدای زیادی به راه خواهد انداخت. حاشیههای فیلم قبل از آغاز جشنواره نیز نقل محافل سینمایی بود. ماجرای انتخاب بازیگران فیلم و انصراف اجباری لیلا اوتادی و فشارهای سياسي وارد بر اين پروژه و داستانپردازیهای رسانههای مختلف از این ماجراها فیلم را حتی قبل از نمایش در جشنواره به جنجالیترین فیلم آن روزها تبدیل کرده بود.
اما گذشت و رسیدیم به جشنواره و روزهای پایانی و اکران "پایان نامه" در سالن برج میلاد، سالن ویژهی منتقدین. واکنش تعدادي سینمایینويس حتی برای آنهایی که سالها به بیسوادی اين جماعت پرادعا اذعان داشتند نیز شوکهکننده بود. منتقدین و سینمایینویسهای متمايل به جریان فتنه شروع کرده بودند به درآوردن صدای حیوان! تا هم واکنش خود را به فیلم نشان دهند و هم مانع دیدن فیلم توسط حاضران در سالن شوند. این اولین برگ برنده اين فیلم پس از اولین اکرانش بود. چون فيلم فارغ از ضعف و قوت ساختار فنياش، فيالمجلس توانسته بود مضمون مورد نظر فيلم را كه همان پوچ بودن ادعای آزادی بیان اين جماعت است، اثبات كند. این اولین نتیجهی اكران اولین فیلم ایرانی بود که بهصورت کاملا شفاف و بیپرده برضد جریان ضدانقلاب داخلی ساخته شده بود.
باز هم گذشت و رسیدیم به اکران عمومی. با پیشزمینهای که از اکران "پایاننامه" در جشنواره فجر سال گذشته داشتیم و آن حاشیهها و واکنشهای عجیب و غریب، گمان بر این بود که اکران عمومی این فیلم هم مصادف باشد با حاشیههایی از همان جنس و جنگ و جدلهایی در بین موافقان و مخالفان فیلم. اما حاشیه و جنگ و جدلی که در کار نبود هیچ، حتی انگار رسانههای اصلی جماعت روشنفکر دست به بایکوت غیررسمی فیلم زدهاند- که شاید با ضدتبلیغ باعث فروش بیشتر فیلم نشوند- و رسانههای اصولگرا نیز در حمایت از فیلم اقدامی نکردهاند و بسیار منفعلانه از کنار اکران این فیلم گذشتهاند. اما با این همه و حتی با توجه به ساختار فني و فيلمنامه قابل نقد "پایاننامه" كه توليدكنندگان آن نيز اذعان كردهاند كه نياز به بازنويسي داشت، اين فیلم، قابل تقدیر است و باید از آن حمایت شود.
اولین و مهمترین و بدیهیترین دلیلش این است که دارد از فتنه میگوید. گمان نکنم امروز کسی در لزوم گفتن و ثبت وقایع فتنه شک داشته باشد. اين فيلم شايد مهمترين فيلمي است كه از ابتداي انقلاب عليه آقازاده ها ساخته شده و شايد به همين دليل هم بايكوت شده. قطعا امروز وظیفهی هر هنرمند، هر کسی که ابزار فرهنگی در اختیار دارد، هر کسی که تریبونی در دستش است، گفتن و روشنگری و از همه مهمتر ثبت اتفاقات روزهای فتنه است. این درست که با ابزار هنر هرچقدر فنیتر این حرفها را بزنید، تاثیرش بر مخاطب نیز افزایش مییابد، اما در این مورد، نفس گفتن از فتنه خودش بزرگترین حسن است، بدون در نظر گرفتن عیبها و یا حسنهای فنی.
در دورهاي که دشمن و ضدانقلاب و روشنفکران داخلی با هر ابزار و رسانهای که در اختیار دارند، در صدد ارائه یک تصویر دروغ از فتنه 88 هستند و حتی در سینمای داخل نیز هرچه فیلم سیاسی در این یک سال تولید شده (حتی از طرف دوستان انقلابي سابق) تکمیلکنندهی پازل ضدانقلاب بوده است، واقعا نباید از این فیلم حمایت کنیم؟
جماعت روشنفکر ایرانی سالهاست که در حال تکرار تئوری نخنما شدهی "هنر برای هنر" هستند و باز در حمایت از فیلمی که کوچکترین حمایتی از آنها کرده باشد یا کمترین مطابقتی با تفکراتشان داشته باشد، از هیچ حمايتي دریغ نمیکنند و ما با اینکه هیچگاه به تئوریهای آنها اعتقادی نداشتهایم، در حمایت از صريحترين و مهمترين فیلمی که در برابر جماعت قد علم کرده (اخراجیها3 در نقد فتنه نبود) و این همه بد و بیراه را به جان خریده نیز اینطور منفعلانه رفتار میکنیم.
مگر یکی از وظایف سینما، ثبت شرایط جامعهی آن دوره برای آیندگان نیست؟ و مگر شرایط فتنه مهمترین و ملتهبترین شرایط اجتماعی ایران پس از انقلاب نیست؟ پس هر کس به نوبهی خود و به اندازهی تواناییهای خود در ثبت این وقایع مسئول است. اتفاقی که در حوزهی نشریات و کتاب در این یک ساله بهصورت نسبتا خوبی افتاده، اما در حوزهی سینما شرایط کاملا ناامیدکننده است.
اگر بخواهیم فقط از نگاه فنی خروجیهای سینمای ایران را مورد ارزیابی قرار دهیم، کدام فیلم نمرهی قبولی خواهد گرفت؟ در طول تاریخ سینمای ایران چند فیلم داریم که هم بعد صنعتی سینما را در نظر گرفته باشد، هم بعد فنی و هنری و هم بعد ایدئولوژیک را؟ (اتفاقی که در هالیوود میافتد) در ایران هر فیلمی هر کدام از این ابعاد را هم بتواند پوشش دهد، باید سجدهی شکر به جای آوریم. سری فیلم اخراجیها به چرخهی مالی سینما رونق بخشید، برخی فیلمهای به ظاهر مخاطب خاص جشنوارهای گلخانهای که به اسم سینمای فرهنگی به خورد مردم میدهندشان به جز اینکه گاهی دستاوردهای فنی و هنری خوبی دارند، چه ویژگی دیگری برایشان قابل تصور است؟ پس چرا نباید یک فیلم را به دلیل محتوای مناسبش مورد حمایت قرار داد؟ آنهم فیلم دوم یک کارگردان جوان که اتفاقا از لحاظ کارگردانی قابل دفاع است و عمده ضعفش از فیلمنامه است.
این بهترین فرصت است که با یادآوری وقایعی که در هنگام اکران این فیلم در سالن ویژهی منتقدین در روزهای جشنواره اتفاق افتاد، عمق فرهنگ جماعت روشنفکر را به همه نشان داد. در ضمن حمایت از پایاننامه به منزلهی دلگرمی و حمایت از تمام کسانی است که قصد ورود به این نوع موضوعات را دارند و به دلیل نگرانی از برخوردهای بعد از ساخت فیلم از ورود به این حوزه خودداری میکنند، تا آنها هم جرأت ورود به این موضوعات را بیابند. نباید گذاشت نبض حوزهی فرهنگ در دست روشنفکران غربزده باشد، نباید در زمین آنها بازی کرد. اگرچه رفتارهايي مانند پر كردن تراكتهاي تخفيف 50 درصدي تماشاي فيلم نيز اقدام عجيبي است كه با تقويت شائبه دولتي و سفارشي بودن فيلم، اثر آن را بر مخاطب كم ميكند.