به گزارش 598، حسين شريعتمداري در شماره امروز کیهان با عنوان "ما،شما و آنها...!" نوشت:
چرخه قانوني در بررسي صلاحيت نامزدهاي رياست جمهوري يازدهم اگرچه به پايان
رسيده و نهايتا 8 کانديداي احراز صلاحيت شده به ميدان رقابتهاي انتخاباتي
پيش روي راه يافتهاند ولي عدم احراز صلاحيت آيتالله هاشمي رفسنجاني هنوز
هم در کانون توجه برخي از شخصيتها، رسانهها و محافل سياسي داخل و خارج
کشور جاي دارد و درباره آن تفسيرها و تحليلهاي متفاوتي ارائه ميشود.
آيتالله
هاشمي اما، در اقدامي قابل تقدير و البته آميخته به گلايه، نظر نهايي
شوراي نگهبان را پذيرفته و اعلام کردهاند «همواره مانند يک سرباز در خدمت
نظام و انقلاب هستم». ساير نامزدهاي تاييد صلاحيت نشده- که احتمال احراز
صلاحيت آنها ميرفت- نيز بر احترام به قانون و پذيرش نتيجه بررسيهاي شوراي
نگهبان تاکيد ورزيدهاند و... هماکنون رقابتهاي انتخاباتي در بستر
قانوني خود و با حضور نامزدهايي از همه سليقههاي درون نظام آغاز شده و
ادامه دارد.
و اما، از آنجا که هنوز هم برخي از اظهارنظرهاي
گلايهآميز پيرامون چرايي عدم احراز صلاحيت آقاي هاشمي رفسنجاني در داخل و
خارج کشور، در جريان است، اشاره به نکاتي در اين باره ضروري به نظر ميرسد.
اين نوشته را با تقسيم اظهارنظرها به سه گروه «ما»، «شما» و «آنها» دنبال
ميکنيم. منظور از «ما» کساني هستند که از عدم احراز صلاحيت آيتالله هاشمي
خشنودند و به دلايلي که در پي خواهد آمد، اين اقدام شوراينگهبان را در
جهت و راستاي نجات آيتالله هاشمي از طرح توطئهاي که عليه ايشان تدارک
ديده شده بود ارزيابي ميکنند.
مقصود از «شما» در اين وجيزه،
مجموعه به هم آميخته و متاسفانه بدون مرز، اصلاحطلبان، اصحاب فتنه 88 و
شخصيتهاي بيتفاوت در مقابل آن فتنه آمريکايي- اسرائيلي است. و منظور از
«آنها»، دشمنان بيروني و تابلودار نظام است. هر سه گروه ياد شده در يک نقطه
اتفاق نظر دارند و آن، اين که آيتالله هاشمي يکي از شخصيتهاي برجسته و
نقشآفرين در انقلاب و نظام مقدس جمهورياسلامي ايران بوده است... بخوانيد؛
1-
«ما»... شواهد و اسناد فراواني که برملا شده و از پرده بيرون افتادهاند و
از اين روي قابل انکار نيستند، حکايت از آن دارند که دشمنان بيروني نظام
با هماهنگي اصحاب فتنه در داخل کشور- بخوانيد دنبالهها و ستون پنجم همان
دشمنان بيروني- پروژه مشترکي را با هدف تعريف شده، بهرهگيري از فرصت
انتخابات براي فتنهانگيزي طراحي کرده و کليد زده بودند.
در اين
پروژه، به تصريح کانونهاي بيروني نظير «شوراي امنيت ملي ايالات متحده
آمريکا» و شواهد برملا شده داخلي، مانند اظهارات صريح و اقدامات بيپرده
اصحاب فتنه، براي آيتالله هاشمي رفسنجاني «نقش يک قرباني» را تعريف کرده
بودند. اين بار هم، دقيقا مانند فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88، تمامي گروهها
و جريانات ضد انقلاب، اختلافات ظاهري خود را کنار گذاشته و به حمايت از
نامزدي آقاي هاشمي صف کشيده بودند. برخي از اين گروهها علاوه بر هماهنگي
بيروني از درون نيز به همراهي دعوت شده بودند.
از جمله، اظهارنظر
شگفتانگيز و غيرمنتظره خانم فائزه هاشمي درباره «بهايي»ها و «منافقين» و
تاکيد پي در پي اصحاب فتنه که هاشمي 2013 با هاشمي 2005 و پيش از آن-
هاشميانقلابي- يکصد و هشتاد درجه تفاوت دارد! و اصرار آقاي زيباکلام در
کسوت حامي سينهچاک آقاي هاشمي که مخالفان نظام را دعوت به صبر ميکرد و
نويد ميداد که هاشمي از مخالفتهاي قبلي خود با جريانات ضدانقلابي دست
کشيده است! و در همان حال، فراخوان مقامات رسمي و رسانههاي غربي و عبري و
عربي براي حمايت از کانديداتوري آقاي هاشمي که آشکارا و با سمت و سوي تغيير
در ساختار نظام اسلامي اعلام ميشد و...
تمامي اين شواهد و اسناد
که فقط اندکي از بسيارهاست و پيش از اين با تفصيل و تعداد بيشتري به آن
اشاره کردهايم- و هيچکس توان انکار آن را ندارد- کمترين ترديدي باقي
نميگذارد که مجموعه هماهنگ اصحاب فتنه و مديران بيروني آنها در انتخابات
پيش روي براي آيتالله هاشمي رفسنجاني نقش يک قرباني را تعريف کرده وکليد
زده بودند و البته، حمايت غيرقابل توجيه آقاي هاشمي از فتنه 88 در تيز کردن
دندان طمع مجموعه ياد شده بيتأثير نبوده است... اين مجموعه در نهايت
توانست مخالفت شديد و قبلا اعلام شده آيتالله هاشمي با کانديداتوري خويش
را به موافقت تبديل کرده و ايشان را براي قرباني شدن آماده کند.
اکنون
سؤال اين است که آيا شوراي نگهبان با اعلام عدم احراز صلاحيت آيتالله
هاشمي، ايشان را از قرباني شدن در پروژه مشترک دشمنان بيروني و اصحاب فتنه
آمريکايي- اسرائيلي 88 نجات نداده است؟ اگر پاسخ اين پرسش مثبت باشد- که به
گواهي دهها سند و دليل غيرقابل انکار چنين است- بايد اولاً؛ به دلسوزان
نظام حق داد که از عدم احراز صلاحيت آقاي هاشمي يعني نجات ايشان از قرباني
شدن، خشنود باشند، ثانياً؛ از شوراي محترم نگهبان به همين علت قدرداني کنند
و ثالثاً؛ بايد از اين طيف به عنوان دوستداران واقعي آيتالله هاشمي و
علاقمندان به نجات ايشان ياد کرد. آيا غير از اين است؟
2- «شما»...
اما، خطاب به اصحاب فتنه و آن عده از مدعيان اصلاحات که هرگز با فتنهگران
مرزبندي نکردهاند بايد گفت «شما» حق داريد از اين که صلاحيت آقاي هاشمي
براي نامزدي رياست جمهوري يازدهم احراز نشده است، نه فقط نگران بلکه به شدت
عصباني باشيد!
چرا که شوراي نگهبان با عدم احراز صلاحيت ايشان، نقشه
مشترک شما و دشمنان بيروني نظام را نقش برآب کرده و آيتالله هاشمي
رفسنجاني را از قرباني شدن نجات داده است.
از اين جماعت جاي اين
سؤال است که «آيا ميتوانيد در کارنامه سيوچند ساله و مخصوصا بيستوچند
سال اخير خود فقط به يک نمونه اشاره کنيد- تاکيد ميشود فقط يک نمونه- که
در آن، از ابراز دوستي با آقاي رفسنجاني قصد سوءاستفاده از ايشان را
نداشتهايد؟! بسمالله! دستکم به يک نمونه اشاره بفرمائيد! آيا شما نبوديد
که در دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني ايشان را طرفدار «اشرافيت»!
«بيتوجه به محرومان و مستضعفان»! «برباد دهنده بيتالمال»! «سازشکار»!
«غربگرا»! «دور شده از خط امام(ره)»! «دعوت کننده از تکنوکراتها»! و...
معرفي ميکرديد؟
آيا روزنامه «سلام» و هفتهنامه «بيان» و بولتن
«دفتر تبليغات» و خبرنامههاي ريز و درشت که زير نظر مستقيم شما تهيه و
منتشر ميشد، ارگان ناسزاگويي به آقاي هاشمي نبود؟! تمامي نسخههاي سلام و
بيان و بولتنهاي ياد شده موجود است.
آيا بعد از دوم خرداد 76 که
تابلوي خط امام را پايين کشيديد و تابلوي دوم خردادي را بالا برديد عمر
سياسي افرادي نظير آقاي هاشمي را تمامشده ندانستيد؟ و آيا در انتخابات
مجلس ششم- به قول محسن هاشمي با تقلب- و به گواهي آنچه در روزنامههاي
زنجيرهاي چاپ شده و موجود است، آقاي هاشمي را براي حضور در مجلس ناشايسته
معرفي نميکرديد؟ مگر شما نبوديد که ميگفتيد و مينوشتيد، هاشمي براي مجلس
برخاسته از دوم خرداد «وصله ناجور» است؟ مگر شما نبوديد که هاشمي رفسنجاني
را «عاليجناب سرخپوش» و «عاليجناب خاکستري» ميناميديد و ايشان را به دست
داشتن در قتلهاي زنجيرهاي متهم ميکرديد؟!
فراموش کردهايد که
حضور هاشمي در مجمع تشخيص مصلحت نظام را خلاف شرع و قانون ميدانستيد و اين
مجمع و رئيس آن را با مجلس سناي دوران شاه مقايسه ميکرديد؟! و صدها نمونه
ديگر که شرح آن به درازا ميکشد. کداميک از اين شواهد و اسناد مکتوب و
مضبوط را ميتوانيد انکار کنيد؟!...
حالا خودتان قضاوت کنيد! با
کدام محاسبه عقلي و منطقي و با استناد به کدام شاهد و قرينه و نشانه
ميتوان شما را دوستدار واقعي آقاي هاشمي تلقي کرد؟ همه شواهد و دلايل که
از دشمني و توطئهچيني شما براي قرباني کردن ايشان حکايت ميکند. غير از
اين است؟!
3- «آنها»... اين طيف يعني دشمنان بيروني و مديران واقعي
پروژه قرباني کردن آقاي هاشمي، از عدم احراز صلاحيت ايشان سختترين ضربه را
دريافت کردهاند. علاوه بر گزارش شوراي امنيت ملي آمريکا که 7 ماه قبل از
نامزدي آقاي هاشمي با عنوان «آخرين شانس»! ياد کرده بود، روز يکشنبه 25
ارديبهشت سال جاري- 15 مي- خانم «وندي شرمن» معاون سياسي وزارت خارجه
آمريکا در پاسخ به اين پرسش سناي آمريکا که براي انتخابات رياستجمهوري
ايران چه برنامهاي تدارک ديدهايد؟ ميگويد؛ «همه آنچه در توان داريم را
براي اعمال نفوذ در انتخابات رياست جمهوري ايران به کار گرفتهايم» و تاکيد
ميکند که «در مورد برخي از اين برنامهها بايد در جلسات محرمانه توضيح
داده شود» و چند روز بعد، پس از اعلام نتيجه بررسي صلاحيتها از سوي شوراي
نگهبان، آقاي «جان کري» وزير خارجه يهوديتبار آمريکا در حالي که به نوشته
«يو.اس.اي. تودي» نميتواند اضطراب خود را پنهان کند، به نگراني شديد دولت
آمريکا- توجه کنيد، نگراني دولت آمريکا- از عدم احراز صلاحيت آقاي
رفسنجاني اشاره کرده و ابراز تعجب ميکند که چرا «شوراي نگهبان فقط
نامزدهايي را تاييد کرده است که در راستاي منافع نظام هستند»! و پاتريک
ونترل با اشاره به اقدام شوراي نگهبان، انتخابات ژوئن- خرداد 92- در ايران
را غيرقابل پيشبيني- بخوانيد محاسبات درهم ريخته آمريکا- معرفي ميکند
و...
بنابراين، عصبانيت «آنها» يعني دشمنان بيروني و تابلودار اسلام
و انقلاب از تصميم قانوني و هوشمندانه شوراي نگهبان نيز به آساني قابل درک
است و اين رشته سر دراز دارد.