اخبار روز درباره نشست استکهلم 2 نوشت:
شنبه و يکشنبه قرار است «کنفرانس اتحاد براي دموکراسي» برگزار شود و اين بار
ميزبان، حزب ليبرال مردم- فولک پارتي سوئد- است. اين حزب کوچک سوئدي از هواداران
متعصب و فناتيک تشديد تحريمها و مداخله نظامي در ايران است. هم سوئي ميزبان و
ميهمان در اين به اصطلاح نشستها و کنفرانسها اتفاقي نيست. به ياد بياوريم در
«کنفرانس» اول استکهلم- فوريه 2012- کساني از شرکت کنندگان اصلي «کنفرانس» در شمار
بيپرواترين طرفداران تشديد تحريمها و مداخله نظامي قدرتهاي بزرگ بودند.
اين
پايگاه اينترنتي با اشاره به گروهکهايي نظير سلطنتطلبان و کومله در نشست ياد شده
مينويسد: اينان نه خميرمايه اتحاد دارند و نه ميتوانند در راه دموکراسي گام
بردارند. اينان اهل «اتحاد» نيستند چون همگي و تکتک آنان حاصل و مولود چندين و
چندپارگي و انشعاب و انشعاب در انشعاب هستند. يکي دو انشعاب را آقايان در همين يکي
دو ساله نزديک انجام دادهاند. (انشعاب و گسست از «اتحاد جمهوريخواهان»). کومله و
جناحهاي چند پاره حزب دموکرات کردستان ايران نيز به همين منوال. انشعاب در انشعاب
و در همان حال ادعاي تلاش براي «اتحاد».
در ادامه اين تحليل خاطرنشان شده است:
در عرصه سياست عمومي نيز اين جمع از به کارگيري شيوههاي پنهانکاري، ابهام و
دوگانهگوئي به دور نبوده است. نمونه اين که در کنفرانس پراگ، دو تن از ميهمان
خارجي از جمله ميهمان آمريکائي خود را بعنوان کارشناسان بينالمللي انرژي اتمي
معرفي کردند. اما آيا از سر اتفاق و تصادف، اين «کارشناسان»، از مهرههاي شناخته
شده نئوکانهاي جنگ افروز و طرفدار مداخله نظامي از کار درآمدند؟
در همان
کنفرانس اول استکهلم (4 و 5 فوريه 2012)، خبرنگار روزنامه سوئدي «اسونسکا داگ
بلادت»، مصاحبهاي کرد با سعيد قاسمينژاد و عبدالله مهتدي که در صفحه 20 خبرهاي
خارجي روزنامه مذکور به تاريخ دوشنبه 13 فوريه 2012 منتشر شد. زير عکس سعيد
قاسمينژاد و عبدالله مهتدي نوشته شده است: «سعيد قاسمينژاد سخنگوي يک جنبش
نئوليبرال ايراني و عبدالله مهتدي رهبر کومله کرد ايران، هر دو بر اين نظرند که
اقدام اتحاديه اروپا در ممنوع کردن خريد نفت ايران، اقدامي ضروري است، اگرچه اين
ممنوعيت با بدتر کردن وضع اقتصادي، به مردم عادي ايران ضربه بزند.»
اخبار روز با
اشاره به محوريت کساني چون شهريار آهي (سلطنتطلب)، رضا خادم (سلطنت متولي کودتاي
نافرجام نوژه)، حسن شريعتمداري (عضو گروهک منحله خلق مسلمان و همکار لانه جاسوسي
آمريکا) در نشست استکهلم مينويسد: بايد پرسيد چه نسبتي هست ميان کوشش در راه
دموکراسي و در رأس قرار دادن کودتاچي. آقاي خادم بنا به ادعاي خودش هماهنگکننده
کودتاي نوژه بوده است. در قاموس سياسي، کودتا، هرگونه کودتا، کودتاست. چه جاي ستايش
از کودتا؟ خواه کودتاي ببرک کارمل باشد خواه کودتاي نوژه. بيسبب نيست که ادعاي
مبارزه مدني و گذار مسالمتآميز از جانب اين «اتحاد» پذيرفتني نيست. بيسبب نيست که
شعار «انتخابات آزاد» از طرف اينان تعبير ميشود به اسم شب زمينهسازي براي مداخله
نظامي.
اخبار روز ميافزايد: مسئول هماهنگي «هيئت تدارک و برگزاري» اين
«کنفرانس»، آقاي فريدون احمدي ادعا ميکند که: «منبع مالي تأمين هزينههاي ما
همانگونه که قبلاً اعلام شده جمعي از ايرانياني هستند که خود را با اهداف اين حرکت
در راه استقرار دموکراسي در ايران همبسته و همراه ميدانند.» اما در برنامه «افق»
19 نوامبر 2012 صداي آمريکا، آقاي شهريار آهي ميگويد که ما از هر منبعي که بتوانيم
کمک مالي ميگيريم و آقاي مجيد محمدي علناً از «لزوم تابوشکني در دريافت پول از
آمريکا» سخن ميگويد.