*گرچه میدانم به نیش طعنه سنگم می زنید
باز می گویم خدا هم مبتلای زینب (س) است
*سوگند بر شکوه دل مرتضاییاش
بر جلوههای حیدریاش مجتباییاش
سوگند بر تقدس کرب و بلاییاش
بر ریشههای چادر سبز خداییاش
سوگند بر نماز شب کبریاییاش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است
آسمان عشق را یک کوکب است
*عشق اگر عشق است عشق زینب است
صبح ازل طلیعه ایّام زینب است
پاینده تا به شام ابد نام زینب است
در راه دین لباس شهامت چو دوختند
زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
*سرشارترین شعر خدایی؛ زینب
اسطورۀ طاقت و حیایی؛ زینب
تو زینت نقطههای بسمالله وُ
تفسیر فصیح کربلایی؛ زینب
سر قافله شام بلایى زینب
تو شیر زن کرب و بلایى زینب
*در عصر به خون نشسته ی عاشورا
سرچشمه اى از صبر خدایى زینب
ای کاش فراغتی فراهم می شد
از وسعت دردهای تو کم می شد
این بار مصیبتی که بر شانه توست
ایوب اگر داشت قدش خم می شد
*سردار سرسپرده جولان عشق کیست
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست
عشق است حسین و گوش بفرمان عشق کیست
روح دمیده بر تن بیجان عشق کیست
*اگر مقیاس کربلا نبود و اگر زینب(س) نبود چه بسیار مردان و زنانی که در نیمهی راه باز میماندند.
*صبر
زینب یک شورش بر اساس حیاتی معقول است که همواره در بحرانیترین شرایط،
بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته کرده و عالمی را درس
داده است.
*بانویی که وقتی بر عمرسعد خطابه میخواند, مصیبت را بزرگتر از فهم و عقل او میشمرد.
*زمانی
که فقط خود اوست و خدا و کشته غرقه به خونش، دستان خود را به زیر آن پاره
پاره تن میبرد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس میکند:
«ربنا تقبل منا هذا القربان»
*این ایمان و باور است که زینب را به چنان صبوری فرامیخواند و صبوری او عین علم اوست.