به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، دکتر سعید جلیلی از کاندیداهای برجسته ریاست جمهوری يازدهم، دیدگاههای خود را به شکل جسته و گریخته در سالهای گذشته ارائه کرده اند که اجمالی از آنها در مجموعه متن ذيل، گردآوری و طبقه بندی شده است. مطالعه و دقت در اين گفتارها می تواند ما را با زوایای فکری ايشان آشناتر کند.
1ـ دین و امامتـ حضور دین در عرصه جامعه«اینکه میگویند «دین همه دین است» بحثی جامع و کامل است. نمیشود دنبال یک جنبه از دین را گرفت و ابعاد دیگر را رها کرد. امروز این بحث در حوزههای مختلف اجتماعی بسیار مطرح میشود. بعضیها دین را گزینشی انتخاب میکنند. مقداری را خوششان میآید و مقداری را خوششان نمیآید. یک عده بحث دین حداقلی و حداکثری را مطرح میکنند. یکی از ایرادهای جدی این است که، دین فقط یک مقولهٔ فردی نیست، دین وجوه اجتماعی هم دارد و از کسانی که فقط به دین فردی قائلند، ایراد میگیریم که دین و خیلی از دین را نفهمیدند و متوجه نشدند و آسیبهای جدی همچون جدایی دین از سیاست، عدم حضور اجتماعی دین و… است که همه ما کم و بیش با آن آشنا هستیم». (در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی)
ـ زیارت جامعه مانیفست سیاسی شیعه است«امام از مظر شیعه مظهر کلمه الله است. همه ائمه از منظر شیعه چه آنی که صلح کرد و چه آنی که مبارزه کرد، همگی مظهر تحقق کلمه الله هستند. عباراتی که ما در زیارت نامه ها برای این بزرگواران به کار می بریم نشانگر جامعیت این بزرگواران است. یعنی این اعتقاد را داریم که امامان ما بر خلاف تمام نحله ها و فرقه ها – که در طول تاریخ بوده اند و هر کدام ممکن است به گونه ای حرکت کرده اند و گام برداشته اند – این ویژگی را دارند و از این جهت برای ما الگو هستند که نمونه یک جامعیت هستند. یعنی اگر آنها را «التّآمّینَ فى مَحَبَّةِ اللهِ» می دانیم، در کنارش «الْمُسْتَقِرّینَ فى اَمْرِ اللهِ» هم می دانیم. اگر آنها را «الدُّعاةِ اِلَى اللهِ» می خوانیم در کنارش «ساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْکانَ الْبِلادِ» هم میخوانیم. کسانی هستند که سیاست بندگان خدا را هم عهده دارند. این ویژگی هاست که باعث شده است نگاه ما به ائمه و اعتقاد ما به آنها اعتقاد به انسانهایی باشد که در تمام موضوعاتی – نه فقط در یک بعد خاص – که کلمه الهی اقتضا می کند قیام می کنند.
امامان ما این گونه هستند و این را در عمل و در حرکت خودشان نشان می دهند. نسبت به آنچه امر خدا و نهی خدا بوده است بی تفاوت نبوده اند. و در مقام اظهار امر الهی فعال بوده اند. «اَلْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ» این عبارت را می توان برای همه ائمه به کار برد. این بزرگواران به اراده خدا عمل کرده اند؛« اَلْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ». «و اَقَمْتُمْ حُدُودَهُ»، حدود خدا را اقامه می کردند. این ها تعابیر بزرگی است که باعث شده است اگر بخواهیم زیارت جامعه را به عنوان مانیفست سیاسی شیعه مطرح کنیم می توانیم این ادعا را داشته باشیم. چه در مبانی نظری و چه در رفتارهای عملی که باید انجام شود. خطاب ما از ابتدای زیارت این گونه شروع می شود که یا «ساسه العباد». شما کسانی هستید که سیاست بندگان را عهده دار هستید. و بعد با آن ویژگی هایی که ذکر می شود و آن تعابیر بالایی که به کار می رود. انسان هایی بودند که با تمام وجود «التّآمّینَ فى مَحَبَّةِ اللهِ و الْمُسْتَقِرّینَ فى اَمْرِ اللهِ» بوده اند. این تعابیر که باز در زیارت های دیگر هم داریم نشان می دهد که اگر در این عرصه ها وارد می شده اند «جاهَدْتُمْ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ» هدف بوده است. جهاد و کوشش در این راه را به شکلی که حقش است ادا می کردند. تا جایی که «بَذَلْتُمْ اَنْفُسَکُمْ فى مَرْضاتِهِ» یعنی از اینکه جانهای خودشان را در این راه خرج کنند ابایی نداشتند». (در جریان انتخابات مجلس هفتم و در جمع اعضای مجمع مطالبه مردمی مشهد)
ـ هستی شناسی، مقدم بر تئوری پردازی در سیاست«وقتی شما میگویید: «لو ان القراء امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء» این را شما وقتی میتوانید بیاورید در عرصهی تئوریهای توسعه سیاسی که قبلأ مبانی هستیشناسی تان را درست کرده باشید؛ یعنی اگر شما در هستی شناسی یک بابی را باز کنید تحت عنوان عالم غیب و تاثیر آن بر عالم ماده، آن موقع معنی پیدا میکند و الا خیلی طبیعی است که اگر این را مثلأ ببرید پیش یک اندیشمند غربی برایش خیلی عجیب است، «آسمان»، «برکت»؟! یعنی چه این حرفها؟! درست میگوید؛ چون آن مبانی را ندارد. لذا تئوریهایی که میدهد بر یک سیستم دیگری میرود. اما شما وقتی اینجا بحث میکنید، میگویید مثلأ من در باب توسعه حرف خاص خودم را دارم؛ به این دلیل که شما وقتی یک مبنای دیگری دارید، اگر این مبانی را روشن نکنید، آن وقت گیر میکنید. در بحث روابط بینالملل هم همین طور است. در بحث روابط بینالملل، یکی از بحث های مهم و واقعی، بحث جنگ است. شما اینجا یک بحثی را باز میکنید که مثلأ «کمک الهی در جنگ به مؤمنین» این در هیچ تئوری روابط بینالمللی نمیگنجد!...». (سخنرانی بعد از کاندیداتوری در مجلس ششم)
2ـ جایگاه انقلاب اسلامیـ انقلاب اسلامی به دنبال عبور از همه مناسبات جهانی بر اساس یک اندیشه دینی جامع و نافذ «بدون شک انقلاب اسلامی در زمانی بروز و ظهور پیدا کرد که در صحنه بین المللی در عرصه های مختلف چه در سیاست و چه در فرهنگ و چه در اقتصاد و سایر عرصه ها، مناسباتی شکل گرفته بود و شاید بهتر باشد اینگونه بیان کنیم که در مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری که شکل گرفته بود انحصارهایی رقم خورده بود؛ انحصار در قدرت، انحصار در ثروت، انحصار در مدل سیاسی. و به هر حال کسانی توانسته بودند به مدد ابزارهای مختلفی که به کار گرفته بودند چه ابزارهای نظامی و چه ابزارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و رسانه ای برای آنچه باید در آن عرصه ها در مناسبات جهانی و بین المللی حاکم باشد مدل هایی ها را ترسیم کرده و به جد دنبال این باشند که آن مدلها محقق شود و مانعی در برابر آن نایستد. فکر می کنم شاید مهم ترین تقابلی که با انقلاب اسلامی از اولین روزهای شکل گیری آن صورت گرفت و سعی شد با تمام ظرفیت در همه عرصهها در برابر آن بایستند به خاطر یک احساس خطر بود. برای آنها خطر این بود که اندیشه ای پیدا شده است که این اندیشه حداقل در مراحل اول ادعای آن را دارد که این انحصار باید شکسته شود. شاید این مهم ترین خطری بود که آنها از انقلاب اسلامی احساس کردند. اندیشه ای که به صراحت بیان می کرد: "لا أعبُد ما تَعبُدون”، "لَکُم دِینُکم وَلیَ دِین”، من یک اندیشه و مبانی خودم را دارم و بحث های خودم را دارم و مبتنی بر آن می خواهم عمل کنم. این تمایزی که بین دو اندیشه وجود دارد یک تقابل و یک رویایی جدی است. رویایی بین دو تاکتیک و راهبرد نیست، یک رویایی بنیانی بین دو اندیشه و دو فکر است. در طول تاریخ هم بوده است «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ».
اما چرا این تمایز بین دو اندیشه این همه اهمیت پیدا می کند که تمام آنها را در این موضوع که باید با این حرکت مقابله بشود، جدی می کند؟ این تمایز در چه چیز است و این رویایی در چیست؟ آنچه را که موجب شده است آنها احساس خطر کنند این است که اندیشه ای بوجود آمده است که این اندیشه فقط در یکسری مناسک با آنها اختلاف ندارد؛ در تمام ابعاد و بحث ها حرفی دیگر دارد؛ حرفی جدید دارد که این حرف می تواند عرصه را بر آنها تنگ کند و آن انحصار را بشکند. یکی از بحث های بسیار اساسی که به نظر می رسد در این عرصه وجود دارد این است که آنها احساس می کنند این حرف جدید صرفا یک حرف نیست، حرفی است که قابلیت اجرا دارد و می تواند تبدیل به عمل شود و نقطه دوم این است که این عمل یک عمل نافذ است و یک عمل کارآمد است و می تواند مؤثر واقع شود. اگر این اندیشه بتواند محقق شود فقط این نیست که یک نظام سیاسی را در ایران به اسم نظام شاه سرنگون کرده است و کسان دیگری آمده اند؛ بلکه این می تواند بسیاری از نظام ها و مناسبات را در عرصه های مختلف تغییر بدهد و این قوت و ظرفیت یک اندیشه دینی است. تمام بحث آنها این است که این اندیشه و این ظرفیت نتواند شکل بگیرد و نتواند الگو شود و نتواند تبدیل به یک مدل برای مناسبات حکومتی و اجتماعی شود. این یک بحث جدید هم نیست. اگر اندیشه شما، انقلاب شما و فکر شما منحصر بود در برخی از مناسک آنها از آن ابایی نداشتند و بلکه شاید آن را تشویق هم می کردند. آن چیزی که موجب نگرانی آنها می شود این است که این فکر و این مناسک موجب به هم ریختن تمام شالوده ها و مناسبات در عرصه های مختلف در جهان بشود و همیشه هم همین بوده است.
امروز آن بحث اساسی که با انقلاب اسلامی ظهور پیدا کرده است این است که یک مناسبات جدید تعریف شده و می شود و یک مناسبات جدید ادعا می شود. اگر این ادعاها بتواند محقق شود بدون شک آن انحصار را خواهد شکست... مناسبات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و بسیاری از مناسبات که حاکم بر جهان است دچار تزلزل و دستخوش تغییر خواهد شد... لذا من عرضم این است که امروز ما در یک رویارویی هستیم. بعد از سی و سه سال از گذشت انقلاب حرکتهایی را می بینیم که در تمام دنیا متوجه به جمهوری اسلامی ایران شده اند و تمام ظرفیت خودشان را امروز بکار می گیرند تا علیه جمهوری اسلامی ایران این ظرفیت را اعمال کنند. این به خاطر چیست؟ به خاطر این است که بتوانند مانعی شوند که حرف جدیدی در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و عرصه هایی که آنها برای خودشان در آنها انحصار ایجاد کرده اند، بیاید و آن انحصار را بشکند؛ انحصار در قدرت و انحصار در علم را بشکند. آنچه امروز در موضوع انرژی هسته ای علیه ما به کار برده می شود به خاطر این است که این انحصار نباید شکسته شود. آنچه امروز در مناسبات اقتصادی دنبال می کنند برای این است که اگر اندیشه ای متفاوت با آنها بتواند یک قدرت اقتصادی شود، این انحصار شکسته خواهد شد. و از همه آنها مهمتر بحث مدل حکومتی است، یعنی اگر امروز اندیشه ای پیدا شود و مدعی ارائه یک مدل جدید تحت عنوان مردم سالاری دینی شود، این مدل نباید شکل بگیرد، به خاطر احساس خطری که می کنند از دو بخش: یکی اینکه این مدل حرف دارد و دوم اینکه این حرفها می تواند محقق شود و کارآمد باشد... اگر امروز اندیشه ای بیاید و بگوید که ده ها هزار میلیارد و صدها هزار میلیارد دلار بدون پشتوانه اگر وارد بازار می شود از جیب کدام ملت ها و کدام انسان ها است؟ و این مناسبات باید تغییر کند؛ حتماً باید با این اندیشه رویارویی شود. امروز "مکیال و المیزان” و ” أوفوا الکیل والمیزان بالقسط” مصادیق اینگونه دارد و اینکه اندیشه ای بیاید این بحث را مطرح کند و مدعی شود و بعد بر آن بایستد، برای اینکه این مناسبات را تغییر بدهد، طبیعی است این اندیشه فقط یک بحث نظری نیست که بگوییم حالا آنها یک بحثی می گویند و یک نظری هم ما بدهیم. طبیعی است که باید تمام آنها جمع شوند برای اینکه با این اندیشه مقابله کنند. این را یک خطر واقعی می دانند و می بینند که مدعی مناسبات ناعادلانه است و می خواهد آنها را به هم بزند». (سخنرانی در همایش اقتصاد مقاومتی ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱)
ـ خطر ارتجاع از راه تردید در مبانی ارزشی انقلاب اسلامی«امروز این حرکتی که در این سرزمین صورت می گیرد که در آن اسم اسلام احیا شده است این یک حرکت معمولی نیست! چه بخواهیم چه نخواهیم امروز این حرکت با اندیشه دینی گره خورده است! و الهام بخش بسیاری در دنیا شده است. این که امروز در دنیا می بینید که تمام هجمه ها برای این شکل می گیرد که این حرکت را سست کند نشان موفقیت حرکت است. این موج بیداری اسلامی و رستاخیر اسلامی که امروز در دنیا برپا شده است به چه خاطر است؟ چرا آمریکا امروز بعد از چندین سال صرفا برای منطقه ما راهبرد گسترش دموکراسی را مطرح می کند؟ چرا علم دموکراسی بلند شده است؟ برای اینکه این اندیشه دارد پیش می رود تا پشت خیمه هاشان! اینکه شما می بینید راهبرد دشمن در قبال شما فشار از بیرون و تغییر از درون تعریف می شود. به این خاطر است که متوجه شده است شما به پشت خیمه های او رسیده اید. اینجاست که می گوید باید اختلاف بیندازیم پس قرآن را روی نیزه ها میبرند.
اینها نقاط قوت ماست. امروز ما در جایی که نقطه قوت است ایستاده ایم اگر با یک نگاه تاریخی نگاه کنیم. این اندیشه ای که سالها و سالها خطاب به ائمه اطهار مطرح می شده است امروز به عرصه عینی آمده است. و دارد پیش رَوی می کند. ولی خوب این حفظش نیازمند آسیب شناسی است. ما در پیش رَوی اندیشه دینی مشکلی نداریم و خیلی خوب دارد این اتفاق می افتد. شما با کلید واژه «اسلام سیاسی» در منابع جستجو کنید خواهید دید تا چه اندازه پیش رفته است. سمینارها، همایش ها و … در سراسر جهان با این موضوع برگزار می شود. اما این تجربه را در تاریخ هم داشته ایم که به پشت خیمه ها رسیده ایم ولی یک باره برگشته ایم. هوشیاری و بصیرت کافی اگر نباشد ناگزیر می شویم برگردیم.
چگونه می توانند این شکست را به شما تحمیل کنند؟ دو محور وجود دارد، اول آنکه شما در این مبانی دچار تردید شوید که اسمش ارتجاع است و عقبگرد! اینکه امروز …». (در جریان انتخابات مجلس هفتم و در جمع اعضای مجمع مطالبه مردمی مشهد)
3ـ تبعیت از ولایت فقیهـ رفتارهای سياسی، تابع مبانی فکری و ارزشی امام و رهبری (نه تابع جریانات سياسی)«در مورد جریانهای فکری و سیاسی جامعه باید بگویم که متاسفانه من هیچ جریانی نمیبینم. مثلأ شما میبینید طرف امروز کاملأ یک دیدگاه دارد فردا به دلیل مقتضیات و مصالح شخصیاش صد و هشتاد درجه دیدگاههایش عوض میشود. یکی از کارهایی که باید به صورت فرهنگ درآوریم این است که نباید رفتار و حتی بحثهای ما تابع رفتار همچنین جریانات سیاسی باشد. ما یک اصول ارزشی انقلاب داریم آن مبانی فکری و ارزشی انقلاب، امام و رهبری است. محک باید این باشد. انتخابات قبل مثلأ بحث یک دفعه رفت روی توسعه، همه میگفتند توسعه! چهار سال تمام شد حالا یک بحث دیگر. برای چی؟ برای این که آن کسی که میآید و بحث توسعه را مطرح میکند وقتی به او میگویی تعریفت از توسعه چیست؟ میگوید نمیدانم. فعلأ به اقتضای اینکه همه میگویند توسعه ما هم میگوییم توسعه! یک دفعه همه میگویند جامعه مدنی، ما هم میگوییم جامعه مدنی. اینها واقعاً حرفهای جدی نیست». (۱۷ بهمن 1378 پس از اعلام کاندیداتوری برای نمایندگی مجلس ششم در مجمع تبشیر مشهد)
4ـ نگاه به عدالتـ عدالت باید در تمام حوزهها معنا شود«حالا یکی از بحثهایی که دوستان زیاد مطرح میکنند همین بحث عدالت است. عدالت در دستگاههای مختلف یعنی چه؟ این اگر تبدیل به یک گفتمان و یک بحثهای عینی شد بعدا میشود مطالبه شود. باید عدالت را معنا کنیم نه بدان صورت که: عدالت چیز خوبی است و یکسری بحثهای کلی. الان باید ببینیم که خوب اگر شما میگویید عدالت به عنوان محور مباحث واینها، عدالت در دستگاه اجرایی یعنی چی؟ عدالت در حوزه آن کسی که میخواهد به عنوان رئیس جمهور ایفای نقش بکند چه شاخصههای عینی را میتواند داشته باشد؟ که بعد بشود از آنها از او سوال کرد. مثلا شما میگویید عدالت حوزه (شایسته سالاری) این باید مشخص شود! مثلا یک کسی کلی امکانات دارد، کلاسهای کنکور، چی چی چی و… و یک کسی خیلی با استعداد است ولی امکانات مالی ندارد و نمیتواند مدرسه برود، خوب عدالت یعنی برابری فرصتها مثلا در عرصهٔ تحصیل. تا این برابری فرصتها نباشد خوب عدالت هم محقق نمیشود، این احتیاج به یک برنامهای دارد که باید رویش کار بشود. مثلا در بعضی کشورهای سرمایه داری میبینم این طوری نیست. حالا هم کشورهای اروپایی، یکی از دوستان از کره جنوبی آمده بود میگفت در کره جنوبی (طرف) برای بچهاش معلم خصوصی گرفته بود برکنار شده بود. چون همه میبایست در فرصت مساوی باشند. و دولت حتی وظیفه خودش میداند که برای همه (عدالت برقرار کند.). عدالت در وزارت بهداشت یعنی چی؟! اینها باید ریز و عینی بشوند. اینها را باید به طور عینی مطرح کرد تا بعد بتوان مطالبه کرد ما میگوییم عدالت، خوب! بقیه هم میگویند، بعد میبینیم وزارت صنایع کار خودش را میکند، وزارت مسکن کار خودش را میکند و… در وزارت صنایع عدالت یعنی چه؟ یعنی مثلا نگاه شما به عدالت در حوزه صنعت چگونه است؟ به همین شکل در وزارت بازرگانی عدالت یعنی چی؟ این توزیع بحث یارانه که میگویند یعنی چی؟ اینها باید گفتمان سازی بشوند. اگر شما نتوانید این بحثها را شکل بدهید یک بحثهای شعاری پیش میآید و هیچ فرقی نمیکند که چه آقای X بیاید چه آقای Y بیاید. شما میبینید دستگاهها زیاد فرقی نکرد؛ همان برنامههای کاریشان را دارند ادامه میدهند زیاد هم خدای نکرده ممکن است تاثیرگذاریهایی هم نداشته باشند. یکی از کارهای مثبت این است که در حوزههای مختلف (این بحثها مطرح بشود). یکی از برنامههای کاری که حالا دوستان دانشجو و طلبه میگویند ما باید چه کار بکنیم این است که کارشناسان وزارت تعاون، وزارت بهداشت، فلان وزارت دیگر را بیاورید آقا به نظر شما عدالت در این بحثها و وزارت خانهها، در خدماتی که میتوانند به مردم بدهند چگونه است؟ و مجموعهٔ این بحثها میبایست تحت عنوان گفتمان اجرایی عدالت که به صورت مطالبه از دستگاهها در میآید بشود. اگر این فضا شکل بگیرد هر کسی که کاندیدای رئیس جمهوری بشود موظف میشود که در این چهار چوب حرکت کند». (در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی)
ـ عدالت، ريشه امنيت در جهان به هم پيوسته«امنيت مقوله اي پيچيده و چندوجهي است كه در سطوح و عرصههاي مختلف تبلور مييابد. عرصههايي كه به يكديگر پيوند وثيق و مستحكم دارند. امنيت اقتصادي در گرو ثبات و امنيت سياسي، امنيت سياسي در گروه توسعه اقتصادي و امنيت و رفاه اجتماعي مرهون امنيت سياسي است. جهان به هم پيوسته امروز، همه نقاط را به هم وابسته و از هم متأثر ميسازد، لذا بر همگان است كه با تغيير در نگاهها و با رويكرد معقول و منطقي به دور از حب و بغضها براي ايجاد جهاني امن تلاش كنيم. بديهي است سنگ بناي اصلي جهان امن، آرام و باثبات توجه به عدالت در سطوح فردي، اجتماعي، ملي و بين المللي است. عدالتي كه در آن حقوق و تكاليف ملتها در آن تعريف و به طور متوازن رعايت گردد. تجربه تاريخ جهان در قرن گذشته ثابت كرد بی عدالتی و عدم رعایت توازن در حقوق و تكاليف ملتها، دور جديدي از ناامني و بي ثباتي را موجب خواهد شد». (در اجلاس امنیتی سن پترزبورگ)
5ـ سیاست خارجیـ نياز به اصول، اندیشه و آرمان در سیاست خارجی«بعضی میگویند: «اصولزدایی از سیاست خارجی»؛ این را من متوجه نمیشوم. شما هر دولت غربی را هم نگاه کنید میگوید که اصول سیاست خارجی من این است. میتوانیم بگوییم که این اصل غلط است و آن اصل درست. اما نمیتوانیم کلاً اصلزدایی کنیم. آرمانزدایی هم مشابه همین مسأله است. شما نطق تحلیف و دیگر نطقهای بوش را نگاه کنید. سخنرانی خانم آلبرایت وکلینتون را گوش کنید، اهداف در سیاست خارجی را چقدر تکرار میکنند، بسط دموکراسی، گسترش بازار آزاد و…، چون اینها اهداف و آرمانهایشان در عرصه سیاست خارجی است و بدون این مباحث، و این عقبة اندیشهای و آرمانی آن رفتار سیاسی را نمیتوانید تحلیل کنید، بنابراین ورود بدون اصول و اندیشه و آرمان به عرصه سیاست خارجی بیمعناست». (یادداشت دکتر جلیلی بعد از انتخابات 1384 در شماره 19 نشریه سوره)
ـ تنش زدایی با تهدیدزدایی متفاوت است«اصل برای ما باید تهدیدزدایی باشد شما مانند هر کشور دیگری یکسری دیدگاهها و اصولی دارید که براساس آن منافع شما تعریف میشود و از آن دفاع میکنید. اگر کسی بخواهد متعرض این منافع بشود ممکن است مقاومت شما برای دفاع از این منافع و اصول موجب یک تنش بشود. نمیتوانیم بگوییم چون اصل برای ما تنشزدایی است و دفاع در این موقعیت تنش در پی خواهد داشت پس آن را دنبال نکنیم. پس رویکرد اصلی باید تهدیدزدایی باشد و نه تنشزدایی». (یادداشت دکتر جلیلی بعد از انتخابات 1384 در شماره 19 نشریه سوره)
6ـ رابطه مقاومت و پیشرفتـ مقاومت، شرط پیشرفت ایران اسلامی«ما فکر می کنیم امروز علیرغم گذشت سی و سه سال در ابتدای یک حرکت بزرگ هستیم. یک حرکت برای مدل سازی در عرصه های مختلف. یک وجه ممیزه آنچه امروز انقلاب اسلامی در این سی و سه سال از خود بارها نشان داده است این است که مقاومت آن توانسته است همراه با پیشرفت باشد. این به نظر من نکته اصلی است و این است که آن خطر را برای آنها بیشتر می کند که یک مقاومت صرف نیست، یک مقاومت با هزینه نیست که بعد از مدتی این هزینه و افزایش هزینه ها موجب تمام شدن سرمایه شود. این مقاومت امروز ویژگی اش این است که همراه با خودش پیشرفت را دارد و همراه با خودش فوایدی را دارد و همراه با خودش تولید مزیت های نسبی را دارد. لذا آن چیزی که در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امروز اهمیت پیدا می کند این است که با توجه به غنای این اندیشه باید مقاومتی را ارائه داد که این مقاومت نه تنها مانع پیشرفت نشود و بلکه پیشرفت را افزون کند، به این پیشرفت سرعت بدهد و مقاومت همراه با پیشرفت باشد. بسیاری از کسانی که برای بار اول به تهران می آیند حتی مقامات خود کشورهای غربی، وقتی که با دستآوردهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی روبرو می شوند به صراحت بیان می کنند که برایشان حیرت آور است و این تصور را از پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران نداشتند. آنها می فهمند که این پیشرفت متفاوت است با برخی از ظواهری که در سایر کشورها وجود دارد. این پیشرفت پیشرفتی است که علی رغم تمام فشارها و تهدیدها و تحریم ها و اقدامات اینگونه حاصل شده است. این اهمیت پیدا می کند و یک جلوه خاصی می دهد به این مقاومت.
آنچه را که امروز باید دنبال کنیم و همایش هایی از این دست برای آن مغتنم هست این است که این مدل را باید برای محقق شدن و برای اجرا و کارآمدی روز به روز چه در کارهای نظری و چه در اجرائیات عملی کاملتر و متعالی کنیم. یکی از بحث هایی که آنها به شدت از آن نگران هستند، همین است که فشاری که علیه ملت ما برای حفظ آن انحصار و برای مقابله با آن اندیشه می آورند به ضد خودش تبدیل شود و امروز الحمدلله شده است...آنهایی که احساس می کنند با تحریم ها می توانند به ملت ما فشار وارد کنند یا با این حرکتها مانع این مسیر شوند اتفاقاً دارند در زمین ما بازی می کنند. اتفاقاً آنها با این حرکتشان باعث می شوند شکل گیری این اندیشه جدید و کارآمدی آن و اجرایی بودن آن در ارائه الگوی بومی سرعت بیشتری بگیرد و امروز اگر پیشرفتی در کشور ما در عرصه های مختلف وجود دارد، این پیشرفت حاصل مقاومت در آن اندیشه است و حاصل اتکاء به ظرفیت های دینی و بومی است. چرا این پیشرفت ها را سایر کشورها که این تهدیدات و تحریم ها و فشارها علیه آنها نیست بلکه تسهیلات و امکانات فراوان در مناسبات جهانی دارند به دست نمی آورند؟ لذا من از همین جا با توجه به گفت وگوهای هفته آینده این نکته را هم عرض می کنم که مقاومت ملت ایران موجب پیشرفت شده است و پیشرفت ایران حاصل این مقاومت بوده است. من به آنها توصیه می کنم دچار اشتباه محاسباتی نشوند. امروز اگر ما این پیشرفت را داریم و اگر ما امروز با عزت می توانیم در گفت وگوها شرکت کنیم و از حقوق ملت ایران دفاع کنیم به خاطر این مقاومت بوده است. به خاطر این مقاومت بوده است که ما توانسته ایم به خوبی از حقوق ملت ایران دفاع کنیم و امروز ملت ایران با افتخار بر حقوق خودش پافشاری کند و ذره ای از آن کوتاه نیاید». (سخنرانی در همایش اقتصاد مقاومتی ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱)
ـ الگوی پیشرفت و مقاومت در انقلاب اسلامی«یک وجه ممیزه آن چه امروز انقلاب اسلامی در این سی و سه سال از خود بارها نشان داده است این است که مقاومت آن توانسته است همراه با پیشرفت باشد. با توجه به غنای این اندیشه باید مقاومتی را ارائه داد که این مقاومت نه تنها مانع پیشرفت نشود و بلکه پیشرفت را افزون کند. امروز اگر ما این پیشرفت را داریم و اگر ما امروز با عزت می توانیم در گفت وگوها شرکت کنیم و از حقوق ملت ایران دفاع کنیم به خاطر این مقاومت بوده است. ما در این ۳۴ سال فقط مقاومت نکردیم بلکه پیشرفتی بسیار چشمگیر داشتیم و نشان دادیم که میتوان در برابر این انحصار ایستاد و مقاومت و پیشرفت کرد. یعنی وقتی شما طبق قرآن میگویید: «اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند، برکات آسمان بر سر آنان گشوده خواهد شد» این را وقتی میتوانید بیاورید در عرصهی تئوریهای توسعه سیاسی که قبلأ مبانی هستیشناسیتان را درست کرده باشید وگرنه اگر این را ببرید پیش یک اندیشمند غربی برایش خیلی عجیب است، چون آن مبانی را ندارد. لذا تئوریهایی که میدهد بر یک سیستم دیگری میرود. اگر این مبانی را روشن نکنید آن وقت گیر میکنید، در بحث روابط بینالملل هم همینطور است. در بحث روابط بینالملل یکی از بحثهای مهم و واقعی بحث جنگ است. مثلأ ما «کمک الهی در جنگ به مؤمنین» را داریم در هیچ تئوری روابط بینالمللی نمیگنجد». (سايت «أين عمار»)
7ـ خصوصی سازیـ لزوم افزایش خصوصی سازی در عین محدود نشدن نظارت و اقتدار دولت«یکی از بحثهای مهمی که داریم این است که توی ایام انتخابات ریاست جمهوری مثل مجلس، یکسری کلیات، یکسری حرفها، یکسری شعارها حالا هرکس باشد حالا نمیخواهم بگویم رئیس جمهورفعلی و قبلی، حالا آن رقبایی هم که رای نیاوردند آنها هم همین طور شاید که اگر آنها هم رای میآوردند معلوم نبود که… چرا؟ چون که این گفتمان یک گفتمان عینی و واقعی مبتنی بر یک شاخصهای ملموس جامعه نیست. باید مشخص بشود، عرصهٔ ریاست جمهوری عرصهٔ اجرا است. در کشاورزی ۷ تا شاخص داریم الان یکیاش ۲ است یکیاش هم ۴ است و یکیاش هم ۱۹ است. در ۴ سال نمیگوییم اینها باید ۱۰۰ بشوند، نه ۴ سال یک وقت محدودی است یک دورهٔ محدودی است. نه ببینیم آیا آن میشود ۵/۲، یا نه ۳ میشود یانه حداقل منفی نمیشود؟ اینها باید مشخص بشود و طرف باید حرف داشته باشد. اگر فضای عمومی کشور ان شاءالله به این سمت برود حالا این سرفصلهای بحث بود که در این عرصهها حالا بعدا باید وارد شد که حالا در هرکدام اینها عدالت یعنی چه؟ کارآمدی یعنی چه؟ شاخصهایش چیست؟ و مطالبات چیست؟ حال کسی که میآید تو چه عرصهای باید کار کند و در آن بحثهای کلیاش مثل خصوصی سازی مثل کوچک کردن دولت اینها باید که یکدفعه اصل نشود متاسفانه. این هشداری بود که آقا دو بار در ملاقات با هیات دولت دادند یکبار هم که پریروز دادندکه این طوری نیست- بله خصوصی سازی خوب هست- اما نه به این معنا که شما حوزهٔ نظارت و اقتدار دولت را محدود کنید. در سرمایه داریترین کشورهای دنیا که خود آمریکا باشد که همه چیزش دست بخش خصوصی است، دولت کاملا نظارت دارد در همه چیزها. یعنی همین طور نیست که همه چیز را ول کند برود، الان چرا هر شرکت نفتی نمیتواند بیاید توی ایران قرارداد ببندد؟ مگر خصوصی نیست؟ مگر آزاد نیست؟…. برای اینکه دولت به آن اجازه نمیدهد. تو دیگه حق نداری اینجا فلان کنی، ایران ممنوع، اینجا فلان صادرات، اینجا فلان. در کاپیتالیستترین کشورهای دنیا هم میبینیم که این طور نیست که هرکه هر کاری دلش خواست بکند چون بخش خصوصی است. حالا اگر ان شاءالله این مسائل به فرهنگ عمومی جامعه انتقال پیدا کند که اینجا نقش نخبگان و خصوصا دانشجو و طلبه که حضور موثرتری دارند بتواند اینها را شفافتر کند عینیتر کند و در یک فضایی تبلیغ کند و ازش مطالبه کند، حتما این مطالبه میتواند در شکل دهی آن انتخابات ریاست جمهوری در جهت یک گفتمان واقعی کمک کند و ان شاءالله تاثیرات خوبی هم داشته باشد». (در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی)
8ـ ضرورت گفتمان سازیـ گفتمان عینی برای انتخابات«گفتمان انتخابات ریاست جمهوری، هیچ وقت یک گفتمان موثر، حقیقی و واقعی نبوده. گفتمان را بر اساس یکسری مولفههای حقیقی و واقعی شکل دهید که سرکاری نباشند. شما باید حتیالامکان گفتمان را عینیاش کنید. نمیشود به مباحث کلی اکتفا کرد. نمیشود که ما اسم خودمان را بگذاریم عدالتخواه و بعد خودمان هم ندانیم که عدالت یعنی چه؟ عدالت در بهداشت یعنی چه؟ عدالت در صنعت یعنی چه؟ عدالت در مسکن یعنی چه؟ عدالت در کشاورزی یعنی چه؟ یعنی چه کارهایی در حوزههای مختلف باید بشود تا برآیند آنها بشود آن جامعهی عدالتخواه ما.
کاندیدا ابتدا باید به صورت عینی- و نه در حد کلیات- به سئوالاتی از این سنخ پاسخ دهد که مثلا در سیاستخارجی مهمترین بحثت چیست؟ برای سیاستخارجی فعال چه مختصاتی قائل هستی؟ «عزت، حکمت، مصلحت» در موضوع خلیجفارس یعنی چه؟ در مرحلهی بعدی باید مشخص کند که چه کسی را میخواهد بگذارد؟ مهم است که هر یک از کاندیداها تیم اصلی خود را قبل از انتخابات معرفی کنند. بالأخره مهم است که چه کسی قرار است بشود وزیر بهداشت؟ چه کسی قرار است بشود وزیر آموزش و پرورش؟ و... کسی که نمیداند این وزارتخانه چندتا ساختمان دارد میگویند برو راس این دستگاه. طبیعی است که خیلی که با استعداد باشد، یک سال طول میکشد تا مناسبات حاکم بر آن دستگاه را بفهمد. در حالی که کسی که میخواهد وزیر شود نه تنها باید اینها را بداند بلکه باید برای جزءجزء آنها طرح و برنامه داشته باشد. موانع را بشناسد تا بتواند کار را پیش ببرد. بعد میبینی خیلی راحت میگویند وزارت تعاون نشد، اشکالی ندارد بیا برو وزارت آموزش و پرورش! برای رفع مشکلات سیستم اجرایی کشور سه شرط عمده هست: ۱- فهم درست مشکلات ۲- اراده جدی برای اصلاح و ۳ -اینکه خود شما دچار این لغزشها نشوی در هیچ مرحلهای. ما در حد تجربهای که در بازرسی وزارت خارجه داشتیم دیدیم که این سه عنصر را هر جا توانستیم جمع کنیم کار نتیجه داد. مشکلات به گونهای نیست که نشود حل کرد. کسی که وارد این مقولات میخواهد بشود باید جوشکن باشد و اگر لازم شد باید جلوی همه بایستد حتی دوستان». (در پاييز 1383 و در دفتر جنبش عدالتخواه دانشجويي)
ـ گفتمان سازی مبتنی بر نیازهای واقعی کشور«این جایگاه به شکل واقعی خودش شکل بگیرد آن موقع شما میتوانید آن را ببرید به سمتی که تاثیرگذاری در انتخابات یک تاثیرگذاری واقعی بشود. اگر رشد در کشور ان شاءالله با همین رشد خوبی که دارد صورت بگیرد با این حرکتهایی که انجام میشود اگر بشود به گونهای صورت بگیرد که آن گفتمان واقعی یک گفتمان مبتنی بر نیازهای واقعی مردم مبتنی بر نیازهای واقعی کشور در ایام انتخابات شکل بگیرد، آن موقع خود به خود اصلا مهم نیست که چه کاندیدایی رای بیاورد. اگر این بشود گفتمان غالب هر کاندیدایی سعی میکند خودش را به آن نزدیک کند تا اینکه بتواند توجه مردم را جلب کند تا بتواند کار را خوب شکل بدهد. هرچه این گفتمان بهتر شکل بگیرد آن موقع حتی اگر کسی به این گفتمان قائل نباشد اگر گفتمان، گفتمان غالب باشد خودش را ملزم میداند که در این چهارچوب حرکت کند. لذا این گفتمان سازی برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی حائز اهمیت است. یعنی شما بتوانید ان شاءالله آن مطالبات واقعی را شکل بدهید». (در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی)