نگاهي به زعامت 22 ساله مقام معظم رهبري بر امور انقلاب و حكومت اسلامي
ايران نشان ميدهد كه معظمله درست از ابتداي به دستگيري سكان كشتي انقلاب
همواره افقهايي را مد نظر داشتهاند كه اگرچه شايد عده زيادي در هنگام
طرح راهبردهاي مرتبط با اين افقها به چرايي ضرورت بيان آنها پي نميبردند
اما تجربه اين 22 سال راهبري انقلاب به دست باكفايت حضرت آيتالله خامنهاي
نشان داده است كه هريك از مقولات طرح شده درست در بزنگاههايي كه ميبايست
مطرح شدهاند.
به طور مثال معظمله در حدود 20 سال قبل و درست در سال آغازين دهه 70 و
حتي قبل از آن هشدارهاي صريحي را پيرامون بحث "اشرافيگري " مطرح كردند.
هشدارهايي كه گاهي آنقدر صريح و سليس مطرح ميشد كه معظمله حتي به
بيان مثال هم در اين زمينه ميپرداختند. اما آنچه كه در واقع رخ داد اين
بود كه بدنه خواص و فعالان جامعه شايد آن مقدار كه ميبايست نسبت به اين
قضيه حساس نشدند و يا اگر هم حساس شدند؛ وقعي به اين حساسيت آنها از جانب
مسئولان امر گذاشته نشد.
و اين مسئله سبب شكلگيري جرياني مرموز شد كه در تمام طول اين سالها
اگرچه خود را در تقابل با اشرافيگري، اشرافزدگي و شادخواري نشان ميداد
اما در حقيقت و بعدها حتي در عيان نيز نشان داد كه نهتنها با اشرافيت
بيگانه نيست بلكه خود عامل سرزندگي اين جريان زشت نيز هست.
رهبر معظم انقلاب جداي از بحث اشرافيت و در همان سالها از واژهاي مهم
به نام "فرهنگ " و حساسيتهاي پيراموني آن نيز اسم بردند كه اين پرونده
نيز با سرفصل "شبيخون فرهنگي " توسط معظمله مطرح شد. مسئلهاي كه البته
تبعات سوء بي توجهي به آن بسيار ملموستر از بيتوجهي به بحثهاي پيرامون
اشرافيگري بود اما باز هم آنچنان كه بايد و با وجود عيني شدن نتايج سوء،
به آن توجهي نشد.
در همين راستا مقام معظم رهبري بعدها نيز راهبردهايي همچون بحث "زر
سالاران اقتدارطلب " و يا "ناتوي فرهنگي " را نيز مطرح كردند اما بايد با
توجه به نتايجي كه بعدها از سمت بيتوجهي ما و آنان كه بايد به اين مقولات
عايد شد، اينطور نتيجه گرفت كه اين راهبردها با وجود نتايج بسيار مثبتي كه
به عنوان مفاهيم استراتژيك داشتند اما باز هم عدهاي از ما در قبال آنها از
خواب تلخ غفلت بيدار نشديم.
مقام عظماي ولايت پيرامون مسائل اقتصادي نيز با صدور فرمان هشت مادهاي
"مبارزه با مفاسد اقتصادي " در ابتداي دهه هشتاد، اهتمام ويژه خود به اين
موضوع را نيز نشان دادند اما به اذعان همگان التزاماتي كه ميبايست نسبت
به اين دستور تاريخي از جانب مسئولان امر و تشكلهاي مرتبط وجود ميداشت آن
اندازه نبود كه بتواند روح بزرگ اين فرمان را محقق و انتظارات را برآورده
سازد.
مقطعي كه امروز در مواجه با گروه انحرافي در آن قرار داريم، شايد
انذاري است بر 22 سال كم توجهي به ارشادات و دستوراتي استراتژيك كه اگر در
روزگار طرح آنها، به صورت جدي گام در راه اجراي آنها قرار ميداديم، امروز
روز شاهد بروز برخي انحرافات آن هم در سطوح گسترده و بعضا در داخل بدنه
مديريت اجرايي كشور نبوديم.
ما در بحث تقابل فرهنگي با غرب، اگر به امر ولي توجه كرده بوديم و
تأويلات كلام او را دستور كار اصلي خود دانسته بوديم امروز آيا بحثهاي طرح
شده توسط گروه انحرافي ميتوانست جرأت حضور در عرصه جامعه را بيابد...؟!
اگرچه بايد تصريح كرد كه همين تقابل امروز ما با اين تفكرات التقاطي
نيز ثمره طرح راهبردهاي ذكر شده و البته وجود انسانهاي بصيري است كه
همواره جان كلام ولي فقيه را تلمذ كرده و آن را در جامعه و افكار عمومي بسط
ميدهند.
اما اين مسئله به هيچ وجه پنهان كننده كمكاري ما در امر توجه به ارشادات و دستورات ولي فقيه نخواهد بود.
بايد باور كرد كه اگر گروه انحرافي در انحرافات عميق اعتقادي و اقتصادي
فرو ميرود و از طرح شدن آنها ابايي ندارد، جملگي ثمره آن است كه ما از 20
سال قبل تاكنون به آنچه كه ولي در خشت خام ميديد توجه بايد و شايد نكرديم
و اينك بايد با هزينهاي سنگينتر در مقابل انحرافات بايستيم.
به هر حال گروه انحرافي هم اكنون كه التقاط و انحرافش آشكار شده، دير
يا زود از صحنه كنار و به ناكجا ميرود اما درسها و عبرتهاي اين موضوع را
نبايد از ياد برد.
هنوز هم گاه آن وجود دارد كه بر ارشادات و منويات رهبري تأملي دوباره اما جديتر داشته باشيم.
راهبردهايي همچون "جنگ نرم " و يا "پيشرفت و عدالت " و "جهاد
اقتصادي " هنوز به نوعي در اوان طرح شدن قرار دارند و اگر اكنون كه در
بزنگاه قرار داريم، تكليف خود را در قبال آنها به نحو مطلوب انجام دهيم،
آنگاه است كه تاريخ از ما به عنوان شاگردان خوب مكتب ولايت ياد خواهد كرد.
عبرتهايي كه جريان انحرافي براي ما به همراه دارد را بايد صورت مطلوب
اين ماجراي نامطلوب دانست چرا كه شايد اگر اين مصيبت دامنگير ما و انقلاب
اسلاميمان نميشد، هيچگاه از برخي كمكاريها و كمتوجهيهايمان با خبر
نميشديم و اين خواب تلخ همچنان ادامه مييافت.