به گزارش خبرنگار سینمایی برنا، امسال یكی از سالهای سرنوشتساز و تاریخی
برای ایران اسلامی محسوب میشود و دو رویداد بزرگ پیشروی ملت است:
انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراها كه تنور آن در این روزها حسابی
گرم شده و شور و حال خاصی در كشور جاری کرده است. بیشك این نگاه و تدبیر
بوده كه باعث شده رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را سال حماسه سیاسی و
حماسه اقتصادی نامگذاری كنند.
در این دوره از انتخابات شورای شهر
یک اتفاق جالب و تا حد زیادی كمنظیر صورت گرفت و آن اعلام كاندیداتوری و
ثبتنام تعداد زیادی از هنرمندان سینماگر و بازیگر كشور بود كه در نوع خود
كمسابقه و البته قابلتحلیل است. اینكه هنرمندان و چهرههای شناختهشده
تصمیم بگیرند وارد شوراها شوند، در ذات خود چیز بدی نیست و سابقه آن از
فرمانداری تا ریاستجمهوری در خیلی از كشورهای دیگر وجود دارد؛ كما اینكه
پیش از این در كشور خود ما هم سینماگری مانند بهروز افخمی نماینده مردم در
مجلس شد و...
هنر و فعالیتهای اجرایی در شهر و کشور که به نوعی
فعالیت در عرصه سیاست محسوب میشود، از دیرباز به عنوان دو قطب مخالف مطرح
بودهاند و فضا و فرمولهایشان با یكدیگر كاملاً متفاوت و حتی متضاد بوده
است. هرچند در ذات هر دو پدیده، شهرت و قدرت وجود دارد، روح هریک مجزاست.
همچنین نه امروز، كه از سالیان دور، به هر دلیل و علتی كه این خود نیاز به
مقاله جداگانهای دارد، هنرمند و سیاستمدار با یکدیگر در ارتباط و تعامل
بوده اند. پس چه میشود كه هنرمند نیت میكند تا سیاستمدار شود؟ هدف چیست و
چه چیزهایی میتواند باشد؟ كسب شهرت و معروفیت و محبوبیت؟ قطعاً خیر! چون
یک هنرمند و بازیگر قطعاً این ابزارها را دارد و خیلی بیشتر از سیاستمدار
هم دارد! انجام تكلیف و مؤثر بودن برای سازندگی كشور؟ این نگاه میتواند
نگاهی آرمانی و مطلوب باشد، اما پرسش این است كه با کدام نگاه و پشتوانه؟
چطور هنرمندان همیشه از ورود بیقاعده و بیدروپیكر افراد تازهوارد بدون
هیچ دانش هنری به عرصه هنر گلایه و شكایت میكنند، اما اینجا بحث منتفی
میشود؟ اما مورد بعدی- كه خدا نكند علت نامنویسی هنرمندی باشد- میتواند
این باشد كه از محبوبیت و شهرت خود استفاده نماید تا به عالم تازهای ورود
پیدا كند؛ به بدنه سیاست وصل شود و در گامهای بعدی، به قدرت بیشتر، پول و
منابع دیگر دست یابد که این نیز فرضیهای بدبینانه است.
شاید این
هجوم برای ثبتنام زنگ خطری باشد كه بیش از پیش هشدار بدهد كه هنرمندان
واقعاً نیاز به تشكلهای صنفی و مدیریتی دارند. در تمام مدتی که اسامی
هنرمندان برای کاندیداتوری شورای شهر اعلام شده بود، با خودم میگفتم بیشک
آنها برای حضور خودشان برنامههای زیادی را تدارک دیدهاند و زمانی که
خبر رد صلاحیت کاندیداتورهای شورای شهر اعلام شد و مطلع شدیم که اکثر
هنرمندان برای حضور در شورای شهر رد صلاحیت شدهاند، حسابی متعجب شدم و
تصمیم گرفتم با آنها تماس بگیرم و نظر آنها را پیرامون این موضوع جویا
شویم و از آنها بپرسیم ریشه رد صلاحیتها در چه بوده است و اصلاً اگر قرار
بود همه آنها یک جای صلاحیتشان تأیید نشود، اصلاً برای چه ازجانب احزاب
مختلف دعوت شدند؟ برایم شنیدن صحبتهای این افراد در مورد رد صلاحیتشان
بسیار جالب بود؛ اما در کمال تعجب متوجه شدم بهجز دو نفر از آنها، هیچیک
حتی از نتیجه احراز صلاحیتها آگاهی ندارند و این موضوع اما و اگرها را در
ذهنم بیشتر کرد.
* خوب شد صلاحیتم تأیید نشد
نخستین
نفری که با او تماس گرفتم، احمد نجفی بود. وقتی خبر رد صلاحیتش را به او
دادم، در حالی که حسابی شوکه شده بود، گفت: همان بهتر که صلاحیتم تأیید
نشده است؛ چون اصلاً حوصله زندگی کارمندی و سیاسی و شهری را ندارم. من یک
هنرمند هستم و نمیتوانم زندگی اینچنینی را در پیش بگیرم.
وقتی از
او پرسیدم اصلاً با این روحیه چرا تصمیم گرفته است در انتخابات شورای شهر
شرکت کند، گفت: در آن مقطع فکر میکردم با حضورم در این عرصه میتوانم
کاری برای هنر انجام دهم و چارهای برای سینمایهای تعطیلشده بیندیشم و در
میان افرادی که شناخت کمتری از سینما و فرهنگ دارند، بهنوعی از هنر دفاع
کنم؛ اما حالا که میبینم صلاحیتم تأیید نشده است، خوشحالتر هستم؛ چون
همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، اصلاً حال و حوصله کار کردن در این فضا
را ندارم.
او ادامه داد: درمورد رد صلاحیت سایر هنرمندان هم من
نمیتوانم پاسخگو باشم و بهتر است از مقامات مسئول در اینباره بپرسید؛
ولی به عقیده من، هنرمندان امسال قصد داشتند که با حضورشان تحولی را در شهر
تهران- با توجه به پتانسیلی که دارد- ایجاد کنند؛ ولی ظاهراً با این امر
موافقت نشده است.
* مگر رد صلاحیت شدهام؟!
در
ادامه، با دانیال عبادی، یکی دیگر از کاندیداهای شورای شهر که صلاحیتش
تأیید نشده بود، به گفتوگو پرداختیم. وقتی او از عدم احراز صلاحیتش مطلع
شد، گفت: از کجا میدانید این اتفاق افتاده است؟ ما هم برای او توضیح دادیم
که در خبرهای رسمی اینطور آمده است و او ادامه داد: هنوز این موضوع را
کسی به من نگفته است و ترجیح میدهم تا زمانی که به شکل رسمی به من اعلام
نشده است، سکوت کنم. وقتی با تعجب از او پرسیدیم که چطور کاندیدای شورای
شهر شده و هنوز از این موضوع اطلاعی ندارد و آیا این بیاطلاعی نشانه
بیتفاوتی او و سایر هنرمندان نسبت به کاندیدا شدن در شورای شهر و فرمالیته
بودن حضورشان نیست، پاسخی بهغیراز سکوت دریافت نکردیم.
* اعتراض ندارم و به قانون احترام میگذارم
فاضل
نظری، شاعر معاصر هم که تا آن مقطع اطلاعی درمورد تأیید یا رد صلاحیتش
نداشت، از ما تقاضا کرد درج اظهارنظرش را به زمان دیگری موکول کنیم؛ ولی در
مجموع روی این نکته تأکید زیادی داشت که حتی اگر صلاحیتش تأیید نشود، به
قانون احترام میگذارد و اعتراضی در این باره نخواهد داشت.
* ولایی بودنم را بارها ثابت کردهام
دیگر
شاعر نامزد شورای شهر تهران، افشین علا، نسبت به سایر هنرمندها زودتر از
رد صلاحیت شدنش مطلع شده بود. او در پاسخ به دلیل عدم احراز صلاحیتش گفت:
برای من جای تعجب دارد که در نامهای که برای من نوشته شده بود، رد صلاحیتم
بهدلیل عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه عنوان شده است؛ در حالی که
این قضیه به هیچ عنوان صحت ندارد. من ولایی بودنم را بارها و بارها ثابت
کردهام.
* شگفتزدهام!
امین زندگانی دیگر
هنرمندی بود که در این باره با او تماس گرفتیم او که نسبت به این موضوع
بسیار معترض بود، گفت: همانطور که پیشترها در مصاحبه با خبرگزاری برنا
اعلام کرده بودم، از رد صلاحیتم بسیار شگفتزده هستم و قصد دارم که
پیگیرهای لازم را در اینباره ازطریق مراجع ذیصلاح انجام دهم. او ادامه
داد: بیشک نقش یک هنرمند برای پیشبرد اهداف فرهنگی یک شهر بسیار مؤثر است؛
اما متأسفم که چنین نگاهی وجود ندارد.
* سکوت!
افسانه
بایگان هم دیگر بازیگری بود که با او تماس گرفتیم و او هم در پاسخ به سؤال
ما درمورد رد صلاحیتش ترجیح داد که سکوت و تنها به این جمله اکتفا کند که
«قصد من از این حضور، صرفاً خدمت بود».