جوان: هرچند قرار است سازمان ميراث فرهنگي
از آثار تاريخي و باستاني صيانت كند اما كم و بيش شاهد برخي سهلانگاريها
و كمتوجهيهايي پيرامون اين آثار مادي و معنوي تاريخي هستيم. تقريباً
هفتهاي نيست كه خبري در رابطه با تخريب يا استفادههاي نابجا و حتي سوء
استفاده از آثار فرهنگي ملي كشور در رسانههاي مختلف منتشر نشود تازه
بيشتر اين اخبار متعلق به مكانهايي است كه بيش از همه مورد توجه و بازديد
عمومي هستند چه برسد به مكانهاي دورافتادهتر مانند برخي كاروانسراهاي
قديمي كه به مخروبهاي براي تعميركاران بين راهي تبديل شدهاند.
در ايام عيد نوروز هم در فضاي چهلستون
اصفهان بازارچهاي راهاندازي شده بود تا ميراث فرهنگي بتواند خارج از بحث
فرهنگ و آثار تاريخي، درآمدزايي كند. با همه اين احوال آنچه بيشتر از همه
آزارنده است، سوءمديريتهاي برخي آقايان اين سازمان عريض و طويل با برچسب
حمايت از آثار فرهنگي است! چنانچه چند روز پيش ناباورانه در فضاي ورودي
مسجد شيخ لطفالله- مسجدي قديمي كه گردشگران داخلي و خارجي زيادي به آنجا
رفت و آمد ميكنند – جواني سي دي فروش بساطي پهن كرده بود و با طيب خاطر و
فارغ از نظارت مسئولان ميراث! سيدي فيلمهاي داخلي و خارجي ميفروخت كه در
ميان آن سيديهايي با آهنگهاي لوسآنجلسي و آن طرف آبي هم ديده ميشد و
هر گردشگر خارجي كه به مسجد ميآمد با تعجب بساط او را نگاه ميكرد يا سري
تكان ميداد و پوزخند ميزد. جوان فروشنده هم كه فرصت مناسبي پيداكرده بود
تا از رفت و آمدهايي كه به مسجد ميشد با فروش سي ديهاي خود درآمدزايي
كند اصلاً توجهي به اين كار ضد ارزشي كه انجام ميدهد نداشت تنها سرگرم
فروش فيلمهايش بود؛ درصورتيكه چنين بساطي واقعاً نماي بيروني اين ابنيه
تاريخي را ناجور كرده بود. مطمئناً اين حركت فروشنده بدون هماهنگي مسئولان
ذيربط انجام نگرفته؛ مسئولاني كه انگار به تنها چيزي كه نميانديشند
مسئوليت كاريشان است، دراين ميان شايد تنها رسانهها هستند كه حكم بازرس و
ناظر را بازي ميكنند زيرا كسي نميداند براي شكايت از چنين ناهماهنگيها و
ضد فرهنگيهايي در محيطي كه تعلق به يك سازمان خاص دارد به چه كسي بايد
گلايه كرد.
درست است ما هم با درآمدزايي و تفكر
اقتصادي مخالف نيستيم و البته بارها هم گفتهايم كه سازمان ميراث فرهنگي
ميتواند صنايع دستي ايراني را به عنوان عناصر فرهنگي عرضه كند كه هم
درآمدزايي دارد و هم جنبه معرفي و شناساندن آثار ملي ايراني، اما بهطور
حتم اينگونه كاسبكاريهاي كاذب و غيراصولي در فضاي ابنيه تاريخي نه جنبه
زيبايي بخشي و خوبي دارد و نه براي سلامت و حفاظت از آثار تاريخي درست است،
(گاهي در اين بازارچههايي كه نظارت خوبي هم در آنها نيست از شير مرغ تا
جان آدميزاد فروخته ميشود كه اغلب هيچ ارتباطي هم به صنايع دستي ندارند
تنها اجاره بالايي كه پرداخت ميشود ميتواند مجوز فروش باشد) از سويي فروش
سي دي آن هم فيلمها و آهنگهاي غيرمجاز در اين چنين فضايي آزادانه،
نشان از رفتارهاي دوگانه نسبت به برخورد با اينگونه افراد است.
هر بار شاهد آن هستيم كه در گوشه و كنار
كشور دست گلي به آب داده ميشود. يادمان نرود اينها هر كدام تابلوي فرهنگ و
تمدن كشورمان هستند كه اگر از دست بروند هيچكدام از ساختمانهاي بلوكي و
مدرن امروز جايگزين آنها نميشود پس صيانت و حفاظت از آنها را در عمل بايد
انجام داد نه مصوبه و ثبت به تنهايي؛ وقتي خودمان حرمت چنين آثار با ارزشي
را نداريم و نظارتي بر عملكردشان نميكنيم، عدهاي ديگر مدعي ميشوند و آن
وقت تازه ميخواهيم اثبات كنيم كه ما صلاحيت لازم را داريم! اينجاست كه ضد
انقلاب هم ميدان پيدا ميكند و نداي وا ايراناً... سر ميدهد. حفظ حريم
فرهنگي آثار نيز جزئي از وظايف و مسئوليتهاي سازمان ميراث فرهنگي است چه
برسد به آنكه در ساختمان خود ميراث اين چنين رفتارهايي صورت بگيرد.