598 به نقل از رجانیوز: آخرين تصوير موفقي كه از اولين گزينه اين روزهاي پرسپوليس در ذهن داريم، از 17-16 سال پيش است، از روزهايي كه او به چند بازيكن جوان در تيم ملي ميدان داد، به مهدويكيا، به مجيدي و ...
آن تصوير البته به آساني مخدوش ميشود، اگر بهياد بياوريم كه او با همان تيم در راه جام جهاني 98 سرانجام خوبي نداشت و با كجسليقگياش درها را به روي چندين بازيكن فوقالعاده بست، به روي بازيكناني كه سپس ما را به جام جهاني رساندند و در جام جهاني درخشيدند. نشانههاي كجسليقگي او هنوز از يادها نرفته. مهدي پاشازاده كه در تيم او جايي نداشت و البته جواد زرينچه كه بازيكناني با كيفيتي نازل بهجايشان بازي ميكردند.
از مايليكهن حالا تصوير يك مربي بازنده را در ذهن داريم، مربي سقوط و ناكامي با تيمهايي مثل پيكان، فولاد، سايپا، تيم اميد ايران، گهر دورود و ...
مايليكهن اما هميشه با سروصداهايش، با مصاحبههايش، با جنجالها و روياروييهايش با اين و آن به يك چهره رسانهاي تبديل شده؛ يك مربي بازنده كه باختهايش زير سايه جنجالهاي او از خاطر ميرود. كارنامه مربيگري مايليكهن آنچنان سياه است كه تيمهاي قعر جدول هم بهسختي سراغش ميروند اما حالا او را گزينه اول پرسپوليس ميبينيم، فرصتي كه نه با نگاه به كارنامهاش بلكه با سروصداهاي تمام نشدنياش نصيب مايليكهن شده.
گزينه ديگر پرسپوليسيها حميد درخشان است، مرد بازنده ساليان اخير در ليگ برتر. او در ليگ برتر هميشه چمدانش را در دست دارد و از اين تيم به آن تيم ميرود. حميد درخشان تنه به تنه مايليكهن ميزند و شايد يك گام از او جلوتر باشد. از درخشان نه ساختن يك تيم در قواره يك پديده در ليگ ديدهايم، نه رسيدن به كورس قهرماني، نه درخشيدن در قامت يك مربي سازنده. درخشان را با ناكاميهايش در شاهين بوشهر، شهرداري تبريز، داماش و ... ميشناسيم، سقوط و رفتن تا پاي سقوط، خريدهاي بحثبرانگيز بازيكنان براي اين تيم و آن تيم و كارنامهاي كه حوصله هر مديرعاملي را براي انتخاب او سر ميبرد!
در كارنامه دو گزينه پرسپوليس در يك دهه اخير يك موفقيت به چشم نميخورد. پيروزي، جام، موفقيت از صد قدمي درخشان و مايليكهن هم رد نشده اما پرسپوليس مانده و اين دو گزينه! پرسپوليس كه 4 فصل پيش زلاتكو كرانچار را داشت و بيخردانه و در انتخابي سياستزده و غيرورزشي علي دايي را جانشين او كرد، حالا هم در حسرت كرانچار ميسوزد و هم در حسرت دايي.
انگار قحطالرجال آمده كه وقتي كرانچار نيمكت سپاهان را ترجيح ميدهد يا علي دايي نيمكت راهآهن را، پرسپوليس ميماند و اين دو گزينه شكستخورده. انگار يافتن يك مربي در قواره زلاتكوكرانچار غيرممكن است كه وقتي حضور كرانچار منتفي ميشود، پرسپوليس سراغ مايليكهن ميرود. راستي چه شباهتي بين كرانچار و مايليكهن پيدا ميكنند كه هم نام اين را در ليست گزينهها مينويسند و هم نام آن يكي را؟ آيا اين كميته فني پرسپوليس با حضور اين اعضاي پرآوازهاش تفاوتي بين سياق مربيگري كرانچار و مايليكهن پيدا نميكنند؟!
پرسپوليس گرفتار اين ندانمكاريهاست، گرفتار انتخابهاي بيهدف و دم دستي. سرمربي پرسپوليس هر كس كه باشد چون با مكانيزم بيماري انتخاب شده بيترديد دچار چالشهايي سخت خواهد شد. پروين، كميته فني و مديرعاملي كه هر روز شما را سورپرايز ميكند را بگذاريد كنار يكي از اين گزينههاي شكست خورده پرسپوليس و بعد ببينيد تصويري كه در ذهنتان ساخته ميشود جز يك آشفته بازار جديد است؟