هاشمی رفسنجانی در سخنان دیروز خود باز هم مانند سخنرانی های چند سال اخیر
از دردهای مردم سخن گفت؛ وی همچنین از قانع کردن امام برای پایان دادن به
جنگ و این که امام بعد از توضیحات ایشان، مسائل را سریع فهمیده اند (!)
مطالبی بیان کرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، هاشمي رفسنجاني دیروز در
مراسم «بزرگداشت حماسهسازان جامعه پزشكي در دوران جنگ تحميلي» كه در سالن
همايشهاي روزنامه اطلاعات برگزار شد، با تکرار مواضع نماز جمعه پس از
انتخابات گفت: همه بايد تلاش كنيم اعتماد برخي از مردم را كه به ترديد
افتادهاند، برگردانيم.
این اظهارات در حالی بيان شد كه نزدیک به دو سال از مسائل انتخابات ریاست
جمهوری می گذرد و چند ماهی است که دیگر هیچ سر و صدایی از فتنه گران و
مدعیان تقلب در انتخابات به گوش نمی رسد.
به نظر می رسد هاشمی که از موفقيت نظام در پایان دادن به فتنه 88 ناراضی
است، تلاش می کند با مطرح کردن ادعای بی اعتمادی مردم، اجازه ندهد صدای
فتنه خاموش شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه شرايط جامعه را بر وضعيت اعتماد
مردم موثر دانست و بر ضرورت حضور بيش از گذشته مردم در صحنه تاكيد كرد.
وي با بيان اينكه فريبكاريها موقت است، افزود: آمار دروغ دادن، ادعاي
دروغ داشتن، پول بي خودي مصرف كردن و بيتالمال را به غارت بردن براي خريد
چند راي و امثال اين چيزها ديگر جواب نميدهد؛ حتي اگر مردم نياز داشته
باشند اين پول را ميگيرند، ولي لعنتشان هم ميكنند.
همراه کردن موضوع بی اعتمادی مردم با حضور در صحنه، نشان می دهد
كه احتمالا منظور هاشمي از حضور در صحنه، همان مدل حضور اغتشاشگرانه پس از
انتخابات است.
هاشمی که خود را «مسئول جنگ» خطاب می کرد، در بخش دیگری از صحبت هایش با
اشاره به پذیرش قطعنامه در حالی که انگار جایگاه امام و ماموم را فراموش
کرده بود، گفت: البته ما در آن دوران توانستيم امام (ره) را براي متوقف
كردن جنگ قانع كنيم (!)، به طوري كه در يك جلسه با حضور پنج نفر از سران
خدمت امام (ره) رفتيم و وضع را تشريح كرديم، امام (ره) نيز خيلي سريع
فهميدند (!) و آن نامه عجيب و تاريخي را نوشتند و خودشان مسئله را حل
كردند.
البته از هاشمی که به محتاطانه حرف زدن مشهور است، بعید بود این گونه
نسنجیده خود را متهم کند؛ اگر او کمی به عواقب این حرفش فکر می کرد، می
فهمید که مردم هنوز یادشان هست امام در نامه پذیرش قطعنامه از نوشاندن جام
زهر به ایشان سخن گفتند و این اعتراف هاشمی به مردم مي فهماند جام زهر را
چه کسی به امام نوشانده است.
چند سالی است ادبیات هاشمی و اطرافیانش بدون اینکه بخواهند نشان می دهد نگاه آنها به جایگاه و شخصیت امام چگونه است.
وی جایگاه امام را آن قدر تنزل می دهد و آن را تا به جایی مي رساند که
امام بعد از توضیحات هاشمی، وضعیت را سریع می فهمند و هاشمی به این خاطر
ایشان را تحسین می کند.
چند سال پیش هم فرمانده سپاه در دوران جنگ و یار امروز هاشمی در بیان
خاطراتی که البته به خاطر صادقانه بودن شایسته تمجید است، گفته بود وقتی
برای بیان وضع جنگ خدمت امام می رفتم با خودم می گفتم این پیرمرد این مسائل
را چگونه می فهمد. (نقل به مضمون)
این در حالی است که موسسه تنظیم و نشر آثار امام هیچ گونه موضع گیری نسبت
به این هتاکی ها به حضرت امام (ره) نمی کند، اما اگر افرادی با سلایق
سیاسی متفاوت با ایشان، کوچکترین انتقاد را از نوه امام که اصلا ایشان را
درک نکرده، بکنند فریاد «وا اسلاما» ی آنها گوش فلک را کر می کند.
حالا و با افزایش اعترافات نزدیکان ظاهری آن روزهای امام، بیشتر مشخص می
شود كه ناراحتی ایشان در اواخر عمر از کسانی که دستورات ایشان را اجرا نمی
کردند، مربوط به چه کسانی بوده است.
آنها که با مصلحت اندیشی های ظاهری و در مقابل نظر امام، اولین ناو جنگی
آمریکا در تنگه هرمز را منهدم نکردند، امروز هم از همان مصلحت اندیشی های
جلوتر از امام حرف می زنند.
هاشمی در دیدار روز گذشته در همین راستا گفت: البته ميتوان اين گونه به
جنگ نيز نگاه كرد كه اگر عراق شهرهاي مهم چون تبريز، كرمانشاه و حتي تهران
را همچون حلبچه بمباران شيميايي ميكرد، چه بر سر مردم ميآمد؟ همان موقع
بمباران شيميايي تهران براي عراق با داشتن هواپيماهاي بلندپرواز روسيه كار
آساني بود؛ اگر بمباران شيميايي ميكردند شايد دهها هزار نفر شهيد شيميايي
داشتيم و اكنون به اينجاها نميتوانستيم برسيم.