سرویس فرهنگی پایگاه 598 -
علی رضوانی/ «زنده» بودن در معنای زیست شناسی آن به معنای دارای بودن علائم حیات در یک موجود زنده است. حالا اگر این موجود زنده یک آدمی زاد باشد، مطابق دانش زیست شناسی، این گونه جانوری باید قلبش بتپد، مغزش کار کند، حداقل یک کلیه داشته باشد، یک معده به حجم مورد نیاز و البته چند متر روده کوچک و بزرگ برای دستگاه گوارش و ویرایش! حالا اگر برای این موجود، آب و غذای مورد نیاز یا همان جو و گندم خودمان تامین باشد و در یک محیط عاری از بیماری زندگی کند میتواند امیدوار باشد که چیزی حدود صد سال «زنده» بماند. خوب این همه از زیست شناسی و طول و عرض معده و روده گفتیم که چی؟ عرض خواهد شد.
سبک زندگی را هم میتوان به دو معنا گرفت. معنای اول سبک زنده مانی است. در این سبک، صبح بیدار میشویم، نرمش و ورزش میکنیم، صبحانه مقوی میخوریم، به کلاس و درس و دانشگاه میرویم و درسمان را بدون استرس و به موقع میخوانیم، به خانه بازمیگردیم، ناهار سالم و شام مختصر میل می کنیم. کمی پرورش اندام و تفریح و سرگرمی و پس از آن خواب به موقع! در این سبک زندهگی میتوان تنی سالم داشت، موقع امتحانات از شر انواع و اقسام استرس ها آسوده بود و تنی شاداب و سرزنده داشت.
اما سبک زندگی معنای دیگری نیز میتواند داشته باشد که اینجا آن را سبک زندگانی نامیده ایم. این نگاه عمیق تر به سبک زندگی به معنای نفی معنای اول نیست بلکه تنها به توسعه آن می پردازد. یعنی همان که از قدیم گفته اند: عقل سالم در تن سالم! پس در این نگاه هم باید به دقت خواب و خوراک را مراقبت کرد. خوب خورد، خوب خوابید و خوب و به اندازه نیاز روح را روغن کاری کرد و به تفریح پرداخت. اما در این نگاه همه اینها وسیله ای است برای تعالی انسان.
یعنی همه اینها باید مَرکبی باشند برای صعود آدمی به قله های انسانیت و ایمان. همانطور که پزشکان و زیست شناسان برای زنده ماندن تن آدمی کلیدها و توصیه هایی داشتهاند، علمای اخلاق و انسان شناسان الهی نیز برای زنده ماندن «روح» انسان کلیدهایی را برشمرده اند. یکی از این کلیدها برنامه ریزی اخلاقی است.
همانطور که برای داشتن بدنی سالم و آماده و بانشاط نیاز به ورزش و خواب و خوراک مناسب داریم، برای خواب و خوراک روحمان نیز باید برنامه ریزی داشته باشیم. وقتی هوای معنوی شهر در غبار تابلوهای تبلیغاتی ال جی و سامسونگ گم میشود و از هر سو به قعر زمین دعوت میشوی خودت باید فکری به حال خودت بکنی. میتوان از یک «ماسک» جلوی دهان استفاده کرد: مثلا صبح با خودت و خدا پیمان ببندی که تا شب غیبت نمی کنم و نمی شنوم، کسی را مسخره نمیکنم، دروغ نمی گویم.
این را علمای اخلاق «مراقبه» نام نهاده اند و گفته اند به محض اینکه این پیمان را با خدا می بندی، ابلیس دست به کار می شود تا تو را همچون طفلی نوپا به زمین بزند و از رحمت خدا و حرکت به سوی او ناامیدت کند. پس گفته اند به هوش باش که چون عهدت را شکستی، سریع توبه و استغفار کنی و تا شب همچنان امیدوار به مهربانی خدا از خودت در برابر وسوسه ها و ویروس های اخلاقی مراقبت کنی.
همان علمای اخلاق شب هنگام خوابیدن را وقت محاسبه نام گزارده اند. یعنی بنشینی و محاسبه اعمال یک روز خودت را انجام بدهی و چوب خط گناه و ثوابت را ببینی، استغفار و خضوع کنی و از خدا بخواهی فردا قوت بیشتری برای ترک گناه به تو ببخشد و فردا روز از نو، روزی از نو؛ تازه صبح روز بعد میتوانی کمی عطر و ادکلن هم به خودت بزنی، مثلا وقتی همه از فلان دعوای برنامه نود گزارش و تحلیل ارائه میدهند، داستان نغزی را که در مطالعه بیست دقیقه ای دیروز از کتاب مثنوی مولوی یادگرفتهای برایشان تعریف کنی. فرصت کم است و سخن بسیار.
اگر دوست داشتی دستورالعملی پزشکی درباره جان و دل آدمی داشته باشی، میتوانی همین امروز کتاب «چهل حدیث» امام خمینی(ره) را از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و یا «اخلاق در قرآن» جلد 11 تفسیر موضوعی آیت الله جوادی آملی را از انتشارات اسراء تهیه کنی و پله پله تا ملاقات خدا پیش بروی و هر روز حال بهتری از حال دیروز داشته باشی.
سبک زندگی را میتوان در جوانی شکل داد، پیراسته کرد، نورافشانی کرد و آداب و خصلت های بد را به قوت نیروی جوانی ریشه کن ساخت، فقط کمی همت میخواهد و توکل و یک قلب شکسته، که اِنَّ اللهَ فِی قُلُوبِ المُنکَسرَه. این قلب شکسته را به حضرتش عرضه کن و دست نیاز به درگاه او ببر که بی نیاز، نیاز دوست دارد. هر قدم که به سویش برداری به چشمه مانای زندگی نزدیکتر می شوی و نسیم دلنواز حیات حقیقی را بیش از پیش بر گونه هایت احساس خواهی کرد.