به گزارش 598 به نقل از سایت گل-امیر قلعهنوئی برای چهارمین بار است که پس از قهرمانی ساز رفتن میزند و اصولا این امر نشان میدهد او در هر تیمی یک پروژهی کوتاه مدت برای قهرمانی در لیگ برتر دارد و پس از این عادت به ماندن ندارد؛ هرچند در سپاهان ماند و موفق شد یک دبل تاریخی را در لیگ برتر به ثبت برساند که البته اگر قهرمانی در استقلال در لیگ هشتم را نیز در ابتدای این دو حلقهی قهرمانی قرار دهیم به یک هتتریک تاریخی خواهیم رسید. شاید در این مورد بتوان قلعهنوئی را با ژوزه مورینیو قیاس کرد، مربی که در هر تیم یک پروژهی کوتاه مدت را دنبال میکند و اصولا عادت به ماندگاری ندارد، البته در مورینیو موفقیت در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را مرز جدائی میداند و قلعهنوئی موفقیت در لیگ داخلی ! قلعهنوئی فقط در دومین مقطع حضور خود بر روی نیمکت تیم استقلال، سه فصل متوالی دوام آورد؛ دلیل این امر نیز ساده بود، او به دنبال قهرمانی در لیگ برتر بود و به محض محقق شدن آن راه رفتن را در پیش گرفت.
داستان جدائی ژنرال در پایان لیگ دوازدهم، به هر دلیلی باشد (دلخوری از هواداران استقلال، بخصوص از شعارهائی که در دیدار با الهلال در واکنش به سکونشینی فرهاد مجیدی سر داده شد.)، داستان کهنه و قابل انتظاری است. قلعهنوئی در لیگ پنجم نخستین قهرمانی خود با استقلال را جشن گرفت که البته پس از آن راهی تیم ملی شد و بازهم در استقلال ماندنی نشد. البته در آن مقطع به علت اینکه پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی برای هر مربی کاملا اغواکننده بود چندان بیثباتی قلعهنوئی در یک تیم پس از کسب اولین عنوان قهرمانی به چشم نیامد.
پس از آن در لیگ هشتم بار دیگر هدایت آبیپوشان پایتخت را برعهده گرفت و پس از کسب جام حذفی در آخرین روزهای لیگ هفتم، استقلال را به قهرمانی در هشتمین دوره از لیگ برتر رساند و همچون دورهی پنجم استقلال را با جام قهرمانی تنها گذاشت و راهی اصفهان شد تا رویای قهرمانی در لیگ برتر را نیز برای طلائیپوشان پس از سالها به تحقق بنشاند و فصلی جدید در فوتبال اصفهان را رقم بزند و این تیم را به عنوان پرافتخارترین تیم لیگ برتر در تاریخ صدرنشین کند.
قلعهنوئی در سپاهان روزهای بسیار موفقی را پشت سرگذاشت و جدا از ناکامی سریالی او در رقابتهای بین المللی، سپاهان را دو سال حکمران مطلق لیگ برتر کرد، حکمرانی که با رفتن او نیز با زلاتکو کرانچار ادامه پیدا کرد. ژنرال پس از نخستین قهرمانی خود با طلائیپوشان در شرایطی که همه انتظار رفتن او را داشتند، قرارداد خود را تا یکسال دیگر تمدید کرد و در باشگاه ساختاریافتهای همچون سپاهان ساختار یافته عمل کرد و با ماندن نشان داد توانائی قهرمان نگه داشتن یک تیم را نیز دارد و میتواند از عنوان خود دفاع کند. در آن مقطع شاید امیر تنها به دنبال آن بود تا غیراتفاقی بودن موفقیتهای خود را با شایستگیهایش اثبات کند. با این حال او با به ثبت رساندن دومین قهرمانی سپاهان در دومین سال متوالی حضور خود بر روی نیمکت طلائیپوشان، ساز رفتنش را بطور قطعی کوک کرد و راهی تراکتورسازی شد، تیمی که علیرغم اینکه قهرمان نشد، اما هفتهها برای قهرمانی جنگید، به یک نائب قهرمانی دست یافت و برای نخستین بار راهی لیگ قهرمانان آسیا شد.
عمر پروژهی امیر در تراکتور با یک نائب قهرمانی تمام شد، البته فراموش نکنیم که نشستن روی نیمکت استقلال و قهرمانی با این تیم برای امیر طعم و مزهای ویژه داشت، به حدی که او بازگشت و سومین قهرمانی را در لیگ دوازدهم برای این تیم رقم زد.
نکتهی جالب اینجاست که
قلعهنوئی در شرایطی قصد رفتن دارد که تیم او در آسیا یک مدعی محسوب
میگردد و این یک فرصت بسیار ویژه برای ژنرال است تا در آسیا نیز به
کارنامهی خود سر و سامانی جدی بخشد. از سوی دیگر یکی از سوداهای قلعهنوئی
نشستن بر روی نیمکت تیم ملی است، نیمکتی که او همچنان در حسرت از دست دادن
آن است و او اگر بخواهد بدون انتقاد بر روی این نیمکت بنشیند باید با
کولهباری از تجربه و افتخار همراه باشد. در این شرایط تنها این استقلال
است که در مرحلهی حذفی لیگ قهرمانان آسیا حاضر است و امیر میتواند با
هدایت آن زودتر از همیشه به حسرت خود در رقابتهای آسیائی پایان دهد.