کد خبر: ۱۳۱۴۲
زمان انتشار: ۱۵:۰۰     ۰۴ خرداد ۱۳۹۰

با توجه به موضع­گيری صريح و تند اکثر نهادها، احزاب و رسانه­ های اصولگرا و حتی طيف آقای هاشمی رفسنجانی عليه بخشی از دولت (که با عنوان جريان انحرافی شناخته می­ شود)، در ظاهر، زمينه برای حذف سياسی اين جريان فراهم شده است. اما از سوی ديگر، رييس جمهور آن­ چنان دفاع جانانه­ای از مشایی به عمل آورده که هزينه حذف اين جريان را نسبت به سابق، چند برابر می ­کند.

در چنين شرايطی، هر گونه اظهارنظر آينده رهبری در اين خصوص، آثار سياسی و فرهنگی گسترده ­ای را برجای خواهد گذاشت. درباره اين­که چرا رهبری تاکنون سکوت کرده­ اند، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی می­ گويند: رهبری حرف ­های خود را در گذشته گفته­ اند؛ مثلاً گفته­ اند: مسائل را اصلی و فرعی کنيد و يا اين­که گفته­ اند: فکر نمی­ کنم دولت به دنبال قرار دادن ايرانيت در مقابل اسلاميت باشد؛ يعنی ايشان می­ خواستند با به حاشيه راندن اين مباحث نگذارند مسئله مشایی به مسئله اصلی تبديل شود. برخی ديگر معتقدند: رهبری از طريق هدايت نهادهای حکومتی و سياسی اصولگرا برای مقابله با جريان انحرافی، کار را به شکل ديگری مديريت می­ کند. عده­ای می­ گويند: رهبری مصلحت می­ داند سکوت کند؛ چون طرفين (دولت و منتقدان) اشکالاتی دارند که دفاع از هر کدام موجب تأييد يک ­سری معايب و اشکالات آنها خواهد شد. عده­ای ديگر بر اين باور اشتباه پای می فشرند که ولايت سياسی از آن رهبری است اما ولايت فرهنگی را به برخی ديگر تفويض کرده ­اند! برخی ديگر هم نقطه ­نظرات ديگری را مطرح می ­کنند.

ما فعلاً درباره سکوت فعلی رهبری سخن نمی ­گوييم و صرفاً به طرح دو احتمال درباره وضعيت آينده می ­پردازيم.

احتمال اول اين است که رهبری جريان مشایی و جريان احمدی­ نژاد را از هم تفکيک کنند و ضمن تمجيد از عملکرد رييس جمهور و طرد جريان مشایی به عنوان «جريان انحرافی»، و نيز ارائه توصيه­ هایي به موافقان و مخالفان دولت برای رعايت تقوای سياسی، اهتمام و توجه به الگوی پيشرفت، جهاد اقتصادی، قيام ­های منطقه و ...، فضا را آرام نمايند. اين موضع­ گيری فرضی، حتماً با استقبال طيف­ های اصولگرا و سایر مخالفان دولت فوق روبه ­رو خواهد شد، اما دل رييس جمهوری که تا دو سال آينده رييس جمهور قانونی کشور است، خواهد شکست و دولت با کمی اُفت مواجه خواهد گرديد.

احتمال دوم اين است که رهبری آرام آرام اتهام «منحرف بودن» را از دامن دولت و ياران ايشان بزدايند؛ به گونه­ ای که اولاً، بخش­ های درونی دولت، مغرور نشوند و احساس نکنند از زير ذره ­بين­ ها کنار رفته ­اند و حالا می ­توانند هر کاری بکنند. ثانياً، منتقدان هم به دليل حساسيتی که نسبت به سرنوشت انقلاب نشان داده­ اند، تشويق شوند و دلشان نشکند. در چارچوب اين احتمال (احتمال دوم)، فضای جديدی گشوده می­ شود و آن اين­که نظام جمهوری اسلامی، مرزبندی­ های سياسی را تغيير می­ دهد و با حذف کامل جريانات غيرخودیِ منحرف اصلاح ­طلب، تنور رقابت ميان گفتمان فرهنگی دولت و گفتمان فرهنگی ساير اصولگرايان را داغ می­ کند؛ ضمن آن­که در ترميم و اصلاح و کنترل هر يک از طرفين به ويژه گفتمان فرهنگی دولت می ­کوشد.

البته ماجرا را نمی­ توان ساده ­سازی کرد و احتمالات ديگری هم مطرح است. مهم اين است که بدانيم: بايد پشت سر رهبری باشيم؛ نه عقب بمانيم و نه جلو بيفتيم. مثل رهبر بينديشيم؛ نه اين­ که چون رهبر امر می­ کند تبعيت کنيم اما معيارها و شاغول­ های ذهنی ­مان چيز ديگری باشد!

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها