یکی از منتقدان سینمای ایران با فاجعه خواندن محصول این سینما، گفت: در سینمای ایران هیچ فیلم دینی سراغ ندارم و تنها یکی دو مورد را میشناسم که بیش و کم به من حس دینی میدهند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مسعود فراستی، منتقد سینمای ایران، عصر سوم خرداد در نشست تخصصی رابطه فلسفه با سینما، با نام بردن از چند فیلم، محصول سینما ایران را فاجعه خواند و گفت: در سینمای ایران هیچ فیلم دینی سراغ ندارم و تنها یکی دو مورد را میشناسم که بیش و کم به من حس دینی میدهند.
وی با بیان اینکه سینمای ایران وضعیت اسفناکی دارد، افزود: اگرچه طلا و مس و بچههای آسمان جزو معدود فیلمهایی است که بوی حس دینی میدهد، اما سینمای ایران با مشکلاتی روبهرو است که غیر از بحثهای کارشناسانه هرگز به رفع آن اهتمام نکردهایم.
این منتقد سینما، تنها راه برون رفت از این جریان را دادن فرم ایرانی و بومی به فیلمها دانست و با بیان اینکه تا هویت ملی شکل نگیرد، سینمای ملی شکل نخواهد گرفت، گفت: چون سینمای ملی، فرم ندارد، پس سینمای ملی وجود ندارد؛ هر خللی در فرم، حس را خدشهدار میکند.
وی با اشاره به دو بال تخیل و واقعیت در هنر، سنجش تخیل را تنها با واقعیت امکانپذیر دانست و گفت: نگاه سازنده به فضا، مستقل از موضوع و ناتوانیهایی که نسبت به پدیده دارد، موضوع را به محتوا ارتقا نمیدهد.
فراستی در ادامه سخنان خود بدون اینکه اصالت را به ماهیت بدهد، ابزار هنر را در دو ساحت حس و خیال مورد بررسی قرار داد و ساحت عقل را پس از این دو معتبر دانست.
وی با بیان اینکه در سینما بر خلاف فلسفه که با عقل میاندیشیم، با دلمان میاندیشیم و مواجهه با هنر از طریق دل است و پس از آن عقل و صرف، افزود: اندیشیدن با دل نوع برخورد ما در سینما و دیگر آثار هنری است.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: اگر این تفاوت را با فلسفه قائل نشویم، از حد و رسم پدیده خارج شدهایم و متوجه نیستیم که با پدیدهای حسی خیالی و نه با یک پدیده عقلی مواجهیم و اگر قبول کنیم که تصویر، حد و رسم عینیت را دارد، خواهیم یافت که بسیاری از مفاهیم فلسفی در این تصویر جایی ندارد.
وی با بیان اینکه تصویر سینما قادر به بیان مفهوم نیست، اظهار داشت: اهل فلسفه دنبال یافتن مفاهیمی در سینما هستند که جایش در سینما نیست؛ این افراد فلسفه و سینما را به خوبی درک نمیکنند و دچار سوءتفاهمی میشوند که نه انسان را به وجد میآورد و نه در او اثر میگذارد.
فراستی در پاسخ به سؤالی با تأکید بر اینکه سینما و هنر ابزار نیست، بلکه راه است، افزود: اگر سینما را ابزار بدانیم بحث ظرف و مظروف مطرح میشود، یعنی ظرفی که هر مظروفی را میپذیرد و از اینجا انحرافی اساسی رخ خواهد داد که به دنبال آن هرگز به هدف نخواهیم رسید.
وی با بیان اینکه سینما شیوه اندیشیدن است و این شیوه اندیشیدن، قطعاً از دل نشأت گرفته است، تصور ابزاری از سینما را صحیح ندانست و گفت: تصور ابزاری از سینما، سببساز مصیبتی شده که تا به امروز دچار آن هستیم.
این صاحبنظر عرصه هنر با تبیین معانی فرم و محتوا در سینما، اظهار داشت: برخی میگویند اختلافمان با فراستی در فرم است نه در محتوا، اما من معتقدم وقتی فرمی وجود ندارد، اصلاً محتوایی در کار نیست؛ چراکه محتوا متناسب با فرم است.
وی با بیان اینکه فلسفه ربط مستقیمی با سینما ندارد و هرگز نمیتوان با همان دستگاهی که به فلسفه نگاه میشود با سینما مواجه شد، تصریح کرد: اگر فلسفه بخواهد به عنوان یک پدیده وارد سینما شود، هم فلسفه خود را از دست میدهد و هم به ساحت سینما ضربه میزند.
فراستی یافتن فرم دینی در سینما را مستلزم عبور از فرم ملی دانست و گفت: بیش از سی سال به دنبال سینمای دینی هستیم و در آخر هم سینمای دینی را سینمایی میدانیم که موضوع دینی دارد، اما سینمای دینی تنها میتواند دارای حس دینی باشد.
وی در پایان سخنان خود برگزاری دورههای تخصصی سینما را ضروری دانست و با بیان اینکه حوزه در زمینه سینما کم کار کرده است، از حوزویان خواست تا جلسات نقد و بررسی فیلمهای سینمای ایران را بیشتر برگزار کنند.