ماجرای «انتخابات آزاد» گرچه با موضع صریح رهبر معظم انقلاب، از ادبیات آشکار مروجان آن رخت بربست اما به نظر می رسد طراحان سناریویی که موضوع انتخابات آزاد یکی از ابعاد آن بود، همچنان پیگیر سناریوی خود برای تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 هستند. در این خصوص بر آن شدیم تا اهداف، ابعاد و زوایای مختلف سناریوی مخالفان برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را با تمرکز بر تجارب حاصله از فتنه 88 در گفتگو با آیت الله سید محمد خامنه ای مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.
آیت الله سید محمد خامنه ای، سالیانی است که حضور مستقیمی در عرصه های سیاسی و حکومتی ندارد و در مسند ریاست بنیاد حکمت ملاصدرا ، پیگیر مباحث بنیادین فلسفی است اما علاوه بر سابق طولانی مبارزاتی و حضور در ارکان تصمیم سازی پس از پیروزی انقلاب - که تجارب حاصل از آن دستمایه ای گرانسنگ برای تحلیل مسائل کنونی کشور است - وی هنوز هم بواسطه دغدغه های انقلابی، روزانه بخشی از اوقات خود را به پیگیری مباحث روز کشور اختصاص می دهد و اشراف دقیق و جزئی بر تحولات داخلی و خارجی دارد.
با توجه به همین تجارب و اشراف، بر آن شدیم تا با آیت الله به گفت و گو بنشینیم و با رویکردی آسیب شناسانه، ابعاد و مسائل انتخابات ریاست جمهوری سال خرداد 92 را از منظر وی بشنویم. آنچه در پی می آید مشروح گفتگوی فارس با آیت الله سید محمد خامنه ای است.
**************************
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، همانگونه که مطلعید در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، دشمنان انقلاب با همان سبکی که در انتخابات سال 88 شبهه افکنی درباره سلامت انتخابات را در پیش گرفتند، موضوع «انتخابات آزاد» را مطرح می کنند. از منظر شما چرا دشمنان نظام بر روی «انتخابات آزاد» تمرکز دارند؟
«انتخابات آزاد» رمز شورش و کُد عملیات براندازی است
آیت الله محمد خامنه ای: مقصود از طرح و بیان این الفاظ، القاء این مطلب است که انتخابات آینده به نوعی هدایت شده و به قول آنها مهندسی شده و به نفع عدهای خاص خواهد بود و نوعی پیشگویی از آینده انتخابات است. بدیهی است که این شبهه اگر در هر کشور دیگر صادق باشد، حسب تجربه سی و چندساله، ما و مردم جهان میدانیم که در ایران اسلامی پس از انقلاب، صادق نیست و نوعی افترا به گذشته این ملت و تزویر سیاسی بر ضد امنیت ملی برای آینده است.
این تعبیر، آغاز حمله تبلیغاتی و جوسازی علیه حکومت و نظام و در حکم شیپور جنگ است. متأسفانه شبیه این عبارت (یعنی لزوم سلامت انتخابات) هم پیش از انتخابات سال 88 به وسیله کسانی که هنوز هم در صف مقامات نظام میایستند، اظهار شده است.
در محاکمه متهمان فتنه 88 اعتراف شد که این گونه تعبیرات در واقع رمز شورش و کُد اجرایی شدن عملیات براندازی است. اظهار این عبارت و تکرار آن در این انتخابات هم نوعی تهدید و چیزی شبیه قطع و یقین به پیروزی فتنه جدید در سال 92 است و شاید برای آن است که موضع لیدری سابق در فتنه 88 مخدوش نشود و مخالفین انقلاب، آن ها را متهم به سازش با نظام نکنند.
دلایل پشت صحنه انتخاب واژه انتخابات آزاد
اعلام و ادعای ضمنی و تلویحی نبود آزادی در انتخابات - پیش از واقعه انتخابات - چند نتیجه برای فساداندیشان دارد:
1- آنکه القاء شود که آثار علایم تقلب یا سلب آزادی در انتخابات برای گوینده مسلّم و روشن است تا در صورت ناکامی در انتخابات و شکست، به فاز بعدی - یعنی عملیات فتنه جدید - وارد شوند و بگویند ما از پیش، موضوع نبود آزادی را میدانستیم.
2- پاشیدن تخم تردید و شک در میان سادهدلان تا عدهای ضعیف و کم اطلاع را ناامید و از صندوقهای رأی دور کنند.
تجارب انتخابات مختلف خصوصاً انتخابات سال 88 که منجر به آن فتنه بزرگ گردید، نشان می دهد که دشمنان نظام و انقلاب برای تاثیرگذاری بر فضای داخلی کشور ما برنامه جدید دارند و مخصوصاً در آستانه انتخابات فعالیت های مشکوکی را آغاز می کنند.از منظر شما برنامه دشمنان نظام برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چیست؟
ابعاد مختلف سناریو دشمن برای انتخابات 92
آیت الله محمد خامنه ای: دشمنان جمهوری اسلامی ایران در سال 88 سنگ تمام گذاشتند و میرحسین موسوی را با دقت تمام و باعنایت به پشتیبانی آقای هاشمی و گروههای مخالف، برای هدف خود انتخاب کردند. طرح انقلاب رنگی آنها فینفسه هیچ نقصی نداشت جز آنکه غیرت اسلامی و ملی ملت ایران و هوشیاری مردم را ندیده گرفته بودند که به همین دلیل، کید و مکر و توطئه پلید آنها شکست مفتضحانهای خورد. اما دراین دوره مسلم است که از همان سناریو استفاده نخواهند کرد. حاصل جمع نظرات و کارشناسیهای طراحان و اتاق فکر آمریکا و مشاوران داخلی آنها که سردمداران فتنه سال 88 بودند همه بر روی هم به نظر میرسد که به سناریو جدیدی منتهی شده است.
چرا روی کاندیداتوری هاشمی متمرکز شده اند؟
در این طرح:
1- سعی شده شخصی را مطرح کنند که امکان بیشتری برای شرکت و گردآوری رأی داشته باشد و از منظر فکری نزدیکی بیشتری با آن ها داشته باشد. آن طور که از شواهد برمی آید،احتمالاً آقای هاشمی رفسنجانی بهترین فرد برای این برنامه است و فرقی نمیکند که وی از عمق این توطئه آگاه باشد یا نباشد.
مطابق این طرح، شرکت فرد مورد نظر در انتخابات، باید با چراغ خاموش و بین القاء احتمال شرکت و عدم شرکت و مشروط به احساس وظیفه شرعی و نبود افراد صالح و تردیدهایی مانند اینها باشد و مثل بعضی از فیلمهای هالیوودی تا لحظات آخر فیلم، اصل ماجرا برای کسی معلوم نشود.
2- اساس طرح بر این قرار گرفته که سناریو آنها با مقاومت ملت و حزبالله روبهرو نشود. بنابراین با ظرافت تمام سعی میشود که حزبالله را دور بزند و با آن اصطکاکی نداشته باشد و در شعار و گفتار و رفتار مجریان طرح، چیزی که موجب هوشیاری و حساسیت ملت و مسئولین عالی شود ابراز نگردد.
3- سعی شود به جای مقابله با گروههای طرفدار انقلاب، از برخی افراد معروف و نسبتاً خوشنام جامعه - که به دلیل نمکپروردگی یا سادگی و خوشباوری و دلایلی مانند اینها میل باطنی به شخص آقای هاشمی دارند - برای تبلیغ به نفع او استفاده شود. این افراد ممکن است بازاری یا روحانی یا تکنوکرات یا حتی از حواشی اصولگرایان و معروف به اصولگرایی و طرفداری از ولایت فقیه و پیروی از مقام رهبری باشند که در واقع همان روش استفاده از نیروی طرف مخالف به ضرر خود اوست.
این روش (یعنی بهرهگیری از نیروی طرف مقابل برای شکست او و ایراد ضرر و ضربه مهلک از داخل و درون دشمن، به جای حمله و ضربه از بیرون)، که به نام و روش ماتریس و ماتریکس شناخته میشود، راه و روشی بسیار کم هزینه و مؤثرتر از حمله و ضربه از بیرون میباشد و دشمنان مکار از این فن استفاده میکنند. به قول سعدی «دشمن چو از هر حیلتی فرو ماند سلسله دوستی بجنباند و آنگاه کارها کند که دشمن نتواند».
نظریهپردازان آمریکایی (جوزف نای و شارپ و سوروس و...) سیاست جدید آمریکا را بر این پایه قرار دادهاند که به جای کودتای نظامی در کشورهای هدف و به جای هزینههای میلیارد دلاری و اقدام به جنگ سخت، بهتر است با صرف پول کمتر و از راه جنگ نرم که به مراتب کارآمدتر است، رقیب را به زانو درآورند. آمریکایی که در هیچ یک از جنگهای خود از ویتنام تا عراق و افغانستان پیروز واقعی نبوده، اگر بتواند طرح دقیق خود را درباره انتخابات 92 ایران به خوبی اجرا کند و شخص مورد نظر خود را به سریر قدرت بنشاند، اولین پیروزی خود را در قرن اخیر به دست آورده و نه فقط انقلاب اسلامی ایران را مضمحل و منکوب و بر آن به طور کامل دست پیدا میکند و حتی بر همه انقلاب اسلامی و غیر اسلامی و حتی در کشورهای جنوب آمریکا هم غلبه کرده و بسط همه را جمع خواهد کرد.
اما به نظر دشمنان- فارغ از این که شخص مورد نظر مطلع باشد یا نباشد - دلایل اولویت آقای هاشمی برای این منظور، یکی، سابقه طولانی اعتقاد او به ایجاد رابطه با آمریکا و اظهارات علنی اوست. دوم، داشتن موقعیت اداری و سیاسی در حال حاضر و احتمال غلبه بر سدّ شورای نگهبان است. سوم، تبلیغات وسیع اطرافیان مبنی بر سوابق پیش از انقلاب و سمتهای سیاسی تا پیش از فتنه سال 88 است. چهارم، اعتماد بر حفظ مواضع قبلی و حمایت وی از فتنهگران 88 و برائت نجستن و عدم استتابه و استبراء از آنها علیرغم برخی کلمات دو پهلو و نعل وارونه است. پنجم، ریشه داشتن در برخی از نهادها و اقشار از هر قبیل و هر طایفه و آمادگی سازمان و حفظ روابط بینالمللی با برخی از شیوخ عرب و همسایه.
زمان بندی سناریو و گام های تبلیغی حول محور نامزدی هاشمی
این طرح زمان بندی شده است و هر بخش آن به نظر آنها در موقع مقتضی، و گام به گام به انجام میرسد که امکان توجه به آن و اهداف و شگرد آن آسان نباشد.
1- گام اول به صورت تبلیغ نامزدی آقای هاشمی در انتخابات و اجازه بحث درباره آن به رسانهها بود. پس از مدتی یکی آن را انکار کرد و دیگری اظهار و تأیید نمود و بعد از مدتی اظهار تمایل و احتمال مشروط یا غیر مشروط برای شرکت وی در انتخابات تا با خلط بحث، سعی شود که مردم نتوانند روی شخص او تمرکز کنند و علیه او موضعگیری نشود.
2. گام دوم، طرح تز «اعتدال» و ردّ و طرد روش افراد و تفریط در جامعه بود که بیشتر از طرف خود وی گفته میشد و این کلمه، وعده به ایجاد آرامش سیاسی به وسیله اعتدال و میانهروی و در واقع در باغ سبزی بود که نظر به دولت کنونی داشت. البته اصحاب سیاست روز میدانند که اعتدال در اصطلاح غربیها به گروه واسطه یا آلترناتیو طرفدار غرب گفته میشود و در اوایل انقلاب هم تبلیغات غربی، امام خمینی و مکتب سیاسی ایشان را افراطگرایی و برعکس، لیبرالهای نهضت (باصطلاح) آزادی را میانهرو و معتدل مینامیدند و این اصطلاح را غربیها هنوز در دولتهای انقلابی دیگر هم به کار میبرند.
علت انتخاب شعار اعتدال و این که آقای هاشمی سعی نکرده وعده اصلاح اقتصادی بدهد آن است که خود وی و همه میدانند که شروع مشکلات اقتصادی نه در زمان جنگ بلکه در دوره ریاست جمهوری ایشان بوده و در دولت پس از او اعلام شد که دهها میلیارد دلار دیون خارجی در دولت هاشمی برای کشور ایجاد شده که معلوم نشد کجا رفته است حال آنکه در زمان جنگ با آن همه مخارج همراه با تحریم، کشور، بدهی خارجی مهمی نداشت.
3. یکی دیگر از گامهای این مرحله، پاسخ دادن به کسانی بود که میپرسیدند چرا در آستانه 80 سالگی و آن همه سوابق در فتنه سال 88، میل به ریاست جمهوری دارد و برای دفع دخل مقدر، مکرر اعلام شد که اگر وظیفه شرعی ببیند خواهد آمد. یعنی اگر وارد معرکه انتخابات شود، وظیفه شرعی و وجوب عینی وجود داشته نه مصالح شخصی و سیاسی.
- یکی از اجزاء این مرحله، یک مغالطه و سفسطه سیاسی به صورت دعوت به «وحدت ملی» و «ائتلاف» بود. که این هم خود، ابعاد مختلف را شامل میشد. اول آنکه از باب قرآن سرنیزه کردن، ادعا شود که مدعیان اصلاحگرایی هم مسلمان و پیرو امام خمینی(ره) و طرفدار نظام و معتقد به قانون اساسی و رهبری هم هستند پس چرا آنها را جذب نکنیم و دفع کنیم و در انتخابات و حکومت و دولت آنها را شریک نسازیم؟ بدینوسیله راهی برای ورود گروه براندازان نظام باز شود. خود کلمه «جذب» هم یکی دیگر از سفسطههای سیاسی است که در غیر جای خودش به کار میرود.
دوم، استفاده از فرمول «دعوت به ائتلاف» که در اختلافات داخلی احزاب سیاسی به کار میرود نه با گروه مخالف نظام و فعال برای براندازی که در واقع در نقطه نقیض فرمول مذکور جای دارند. این هم برای فریب کسانی است که از روی سادهلوحی طرفدار صلح و سازش و فراموش کردن قضایای گذشته هستند.
ائتلاف، یکی از الفاظ دلپسندی است که متأسفانه به سبک غربی (که با الفاظ خوش ظاهر چون آزادی و حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و مانند اینها بازی میکنند و آنها را درست در جهت نقیض آن به کار میبرند) امروز در فصل انتخابات در معنای خطرناکی به کار میرود.
مقصود از ائتلاف در واقع هضم نامزدهای اصولگرا و جذب آنها در درون یک اعتدال و حوزه چند مداره آقای هاشمی است.
کلمه دیگر، تکرار کلمه فراجناحی درباره آقای هاشمی است در حالی که همه میدانند وی همواره از یک طرف حمایت کرده است و با اصولگرایی میانهای ندارد.
یکی دیگر از سفسطههای مطرح کنندگان نامزدی آقای هاشمی -علاوه بر افاضات پیشین- طرح دو اصل جدید ولی بیمحتوا و بدون معنای خارجی است. یعنی پیشنهاد «راهکار عبور از وضع کنونی با دو اقدام اساسی: یکی همدلی داخلی، دوم همزیستی جهانی.»
«وضع کنونی» در بهترین تفسیر میتواند ناظر به امور اقتصادی باشد ولی در پشت سر آن معنای دیگری هست که شعار فتنه 88 بود یعنی مبارزه با دیکتاتوری و تبدیل نظام ولایت به جامعه مدنی!
و مقصود از «راهکار» اثبات این موضوع است که ملت دچار بحران پیچیده و لاینحلی است و اکثریتی در جامعه ناهمدل و متخاصم وجود دارد و برای برونرفت از این «بحران» که مقام اعلای کشور و مسئولین هم قادر به حل آن نیستند، ایشان آماده حل مشکلات است با این فرض که «مقبولیت عامه» دارد و میتواند به محض احراز ریاست جمهوری، در کشور همدلی ایجاد کند.
موضوع «همزیستی جهانی» هم ناظر به مقابله انقلابی ما با کشورهای سلطه جوی غربی است که از افتخارات کشور و نظام میباشد و عزت رهبری نهضت آزادبخش جهانی را به این ملت داده است. بدیهی است که همزیستی جهانی با این معنا و در این مقام، به فرموده مقام رهبری فقط با توبه از انقلاب و ترک ارزشهای انقلاب اسلامی و تقدیم کشور به دشمنان حاصل میشود. مقام رهبری مکرر تصریح کردهاند که دشمن در واقع این چیزها را از ما میخواهد و تا ما بر اصول انقلابی پافشاری کنیم همزیستی با آنها ممکن نیست.
تطهیر سران و حامیان فتنه 88 غیر شرعی است
3- گام بعدی، حکم به بیگناهی و رفع و رجوع مشارکت در جرایم سال 88 و فتنه براندازی نظام اسلامی و ریشهکنی آثار انقلاب امام خمینی و ملت بود که این بار به وسیله مردی وارسته و خیرخواه که از صمیم قلب دوستدار او هستم و خیر او را میخواهم، انجام شد و آن طرح موضوع «مفتون و فتّان» درباره سران فتنهبود، با این ادّعا که فتنهگر واقعی آمریکاست و بقیه از جمله مفتون یعنی آسیب خورده از فتنه بودهاند و گناهی ندارند، که این حرف واقعاً حرف عجیبی بود و هیچ وجهی شرعی و قانونی نداشت.
این مطلب قبل از هر چیز یک توهین ضمنی به افرادی نظیر آقای هاشمی نیز بود و وانمود میکرد این افراد از رشد کافی برخوردار نبودهاند و پس از گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب و حدود 50 سال از نهضت و با وجود خط قرمز امام(ره) درباره آمریکا و با آن همه عبارات صریح و تلخ که امام خمینی(ره) از فتنه و خطر آمریکا در گوش این آقایان خواندهاند و رابطه با آمریکا را «رابطه گرگ و میش» میدانست - و این نکته، مهم ترین و اساسیترین دکترین سیاسی و سیاست بینالمللی امام(ره) محسوب میشد- و با وجود سابقه آمریکا در چند شورش سیاسی بر ضد حکومتها و باصطلاح انقلاب های رنگین (از جمله در گرجستان، اکراین و کشورهای دیگر) باز فریب فتنهگری آمریکا را خوردهاند و افسون دشمن را باور کردهاند. حال معلوم نیست چنین کسی یا کسان ساده و زودباور چگونه میخواهند یک کشور و ملت انقلابی را ریاست کنند.
مطلب دیگر آنکه اصولاً و حسب شرع و قانون هر شخص بالغ اگر عاقل باشد در مقابل انجام هر فعل جرم یا حرام مسئول است و به صرف انجام آن عمل، عقوبت و مجازات بر او تعلق میگیرد مگر آنکه حجت و دلیلی قانونی یا شرعی قاطع، آن را بردارد. بنابراین اگر فرمایش ایشان درست باشد و این اشخاص فریب خورده باشند باز در درجه اول، مجازات مقرر درباره مجرم و شریک و معاون او به جای خود باقی است و به این افراد تعلق خواهد گرفت.
دلایل قانونی و حقوقی مجرمیت سران و همراهان فتنه 88
طبق ماده 2 قانون مجازات عمومی «هر فعل و ترک فعل که برای آن مجازاتی مقرر شده باشد، جرم محسوب میشود» و چون عملیات فتنه 88 موجب مجازات عدهای شد پس جرم بوده است. براساس ماده 42 همان قانون، شرکای جرم هم همان مجازات اصل جرم را دارند. سردستگی در ارتکاب جرم از علل مشدّده، جرم است (ماده 45). هر گونه کمک به وقوع جرم برای مجرمین به صورت تحریک یا ترغیب یا تهیه وسائل و امکانات و تسهیلات جرم و... معاونت در جرم شمرده میشود و مجازات دارد (ماده 43 همان قانون).
حال با این اوصاف معلوم نیست که چرا چنین موضوعی ضعیف و نامعتبر از طرف مردی معتبر مطرح میشود، این فقط یک دلیل میتواند داشته باشد و آن سوءاستفاده از موقعیت یک شخصیت متدین و خدوم اجتماع و خوشنام برای تکمیل ارکان و مقدمات یک طرح همه جانبه است.
4- گام دیگر این سناریو، آشفته کردن و به تعبیر عوامانه شیر تو شیر کردن اوضاع و سرگرم کردن اذهان به بحث و بررسی نامزدهای متنوعی که تمرکز ذهن روی نفر اصلی را از بین ببرد، آن هم با وضع غیر ثابت که گاه جزم خود را اعلام و روزی دیگر انصراف خود را اظهار میکنند و این شبیه همان آشفته کردن بازار است که انجام خواستهها را آسان تر میکند.
برای اشتغال افکار عمومی سعی میشود که به وسیله اشخاص مختلف و معاند و موافق، اظهارنظرها و پیشگوییها و مصلحتجوییهای ضد و نقیض در جراید یا سایتها اظهار شود. بعضی مصحلت را در شرکت بدانند و برخی دیگر در شرکت نکردن، یکی به میخ بزند، یکی به نعل و بالاخره مردم تا روزهای آخر نفهمند که آیا فرد مورد نظر نامزد میشود یا نمیشود و مردم غافلگیر شوند.
«لزوم رسیدن به اجماع» هم که گاهی مطرح میشود برای آن است که بهانه شود برای اعلام انصراف ناگهانی همه نامزدهای مصمم، در موقعیت مناسب، تا با این وسیله آقای هاشمی را در مرکز و محور انتخابات قرار دهند و از تعدّد و تفرقه جلوگیری شود و پروژه شکست نخورد.
قطب بندی مصنوعی و ایجاد لولوی انتخاباتی
6. یکی از گام های دیگر این پروژه، ایجاد یک قطب دیگر انحرافی برای ایجاد تمایل افراد انقلابی مخالف آقای هاشمی به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر» است، تا این افراد برای فرار از خطر جریان انحرافی و طرد او، جانب هاشمی را انتخاب کنند. این روش در دو دوره پیش هم اتفاق افتاد و دکتر معین که یکی از نامزدها بود با اظهارات ناهنجاری که مطرح کرد، بخشی از مردم را به سمت هاشمی سوق داد، اگرچه در نهایت هیچ یک رأی نیاوردند.
این جزء سناریو هم به جای خود تأثیری در گزینش مردم میگذارد چون ایجاد یک «لولوی» انتخاباتی و سیاسی در مردم خیلی مؤثر است. به علاوه باعث انصراف ذهن مردم از طرف مقابل میشود و مانع تمرکز بر فعالیتهای پنهانی و آشکار این جریان میشود.
برخی مدعی شدهاند که در پشت پرده، مثل قضیه شرکت مشترک دکتر معین و آقای هاشمی، این بار هم جریان معروف به اشرافیت با گروه معروف به جریان انحرافی نوعی تقسیم کار کردهاند تا عامه مردم که چند سال است از این جریان گریزانند، از ترس توفیق جریان انحرافی، جبراً به هاشمی رأی دهند و باصطلاح دفع «بدتر» به «بد» کنند!
5- گام دیگر، در نزدیک به آغاز انتخابات و رأیگیریها شروع میشود و ناگهان اکثر همین کسانی که نامزدی خود را اعلام کردهاند و بار سنگین وظیفه شرعی کمر آنها را خم کرده، طبق برنامه قبلی و به عنوان احترام به بزرگتر،نامزدی خود را پس میگیرند و انصراف خود را اعلام میکنند. این دسته اشخاص از سه حال بیرون نیستند: یا طرفدا وی هستند یا نمکپرورده و محبت دیدهاند یا برای آینده خود امیدی دارند و قرار سهمگیری در دولت آینده را با هم گذاشتهاند.
در این صورت، عرصه انتخابات، اگر در طرف مقابل شاخص شناخته شده با مقبولیت عامهای نباشد یا در طرف اصولگرایان اختلاف باشد و بیش از یک نفر شرکت کند، رأی اصولگرایان ضعیف و طرف صاحب سناریو -اگرچه با تفاوت چند رأی - پیروز خواهد شد و پیروزی، پیروزی است. این در صورتی است که سناریو به خوبی ثمر بدهد و شخص مورد نظر به ریاست جمهوری برسد وگرنه اگر طرح و پروژه طبق برنامه پیش نرود و به حسب اتفاق رأی نیاورد، سناریو دوم اجرا خواهد شد که خشونتی به مراتب بیشتر از سال 88 است که شرح خواهیم داد.
7. رکن مهم دیگر این سناریو کمکهای مادی معنوی است که مانند سال 88 از اطراف جهان رسیده یا خواهد رسید و آراء فراوانی را خواهد خرید و فرقی نمیکند که شخص و نامزد مزبور مطلع باشد یا نباشد.
8. برخی گزارش ها و قرائن نشان میدهد که گروههای اوباش در سطح تهران از حد عادی گذشته واخیراً در دستگیری اوباش شهری به وسیله نیروی انتظامی دیده شده که برخلاف معمول و عادت اشرار که مسلح به سلاح سرد هستند و به ندرت اسلحه کمری دارند، در منازل این افراد تفنگها و سلاحهای تهاجمی خیابانی -حتی در جایی مین ضدّ نفر!- هم کشف شده و این نشانه آن است که آشوب شهری هم این سناریو پیشبینی شده است. چندی پیش در سایت بیبیسی آمده بود: «امسال بهترین فرصت برای مخالفین نظام اسلامی است تا اعتراض خود را به سیوچهار سال مملکتداری... به نمایش بگذارند» این مطلب یعنی این که یا کاندیدای آنها رأی میآورد یا شورش و براندازی باید کرد!
9- یکی از مقدمات دقیق این طرح بازگشت غیر منتظره و بیوجه عدهای شبه تبعیدی یا فراری به ایران بود که آگاهان و به ویژه دستگاه اطلاعاتی کشور به خوبی از معنای آن باخبرند. این حضور دقیقاً با احتساب مدتی که برای زندان و زمان آزادی او پیشبینی شده بود، مقارن مدتی است که برای انجام مقدمات انتخابات به سبک خاص و حفظ و هماهنگی لازم دانسته میشود.
در اظهارات مقامات امنیتی کشور مربوط به اقدامات سایبری و تشکیلاتی عناصر فراری بازگشته به کشور بر سر صندوقها، مطالبی دقیق و خطرناک برای تغییر آراء مردم وجود داشت که اگر به صورت سال 88 یا به صورتهای دیگر عملی شود مشکلاتی به مراتب پیچیده تر ایجاد خواهد کرد. زمزمه بازگشایی سفارتخانه انگلیس هم در همین مایه است.
دلایل حقوقی عدم صلاحیت سران و حامیان فتنه 88 برای کاندیداتوری
10- این جریان در سناریو خود برای مقابله با سدّ شورای نگهبان هم بیکار نخواهند بود، گرچه هنوز اقدامی ظاهر نشده و خوشبختانه با شناختی که از این سدّ استوار هست و عزمی که شورای نگهبان بر حفظ قانون و صلاح کشور و سلامت انتخابات دارد، گمان نمیرود که در مقابل توطئه دشمنان و عزم و جِدّ آنها بر توفیق و تسلط بر حقوق شورا، کوتاه بیاید و راه را برای نفوذ دشمنان داخلی و خارجی باز بگذارد.
حسب قواعد حقوقی و قانون، صلاحیت همه سران و دستاندرکاران فتنه براندازی در سال 88، منفی است و امکان قانونی برای هیچیک از آنان برای شرکت و نامزدی انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد که به برخی در ذیل اشاره می شود:
اول - اعتقاد شدید و درازمدت آنها به لزوم ایجاد ارتباط با آمریکا که خط قرمز امام(ره) و از «مبانی و اصول انقلاب و نظام» و همچنین از مبانی راهبردی امام(ره) و مقام رهبری بوده و هست و یکی از شروط واضح نامزدی ریاست جمهوری در ایران تعهد و التزام اعتقادی و عملی به این اصل است (اصل یکصد و پانزده قانون اساسی). کسی که قصد آشتی و ارتباط دوستانه با دشمنان انقلاب و نظام یعنی آمریکا را دارد، چگونه میتواند در سوگند ریاست جمهوری (اصل یکصد و بیست و یک) سوگند «پاسداری از نظام» را بر زبان بیاورد و اگر بر زبان آورد، از روی اراده جدّی و برخلاف عقیده خود از وی صادر شود؟
دوم - چون اعتقاد جازم به لزوم ارتباط سیاسی با آمریکا دقیقاً مخالف رأی و نظر مقام رهبری است این تضاد عملاً به صورت گریزناپذیری موجب برخورد سیاستهای متناقضی بین دولت با رهبری خواهد بود. این تقابل در اصول باعث سلب صلاحیّت هر نامزد ریاست جمهوری است به ویژه که طرفداران او اعلام کرده باشند که دعوا در سال 88 نه بر سر ریاست جمهوری بلکه بالاتر از آن و بر سر مقابله با رهبری بوده است.
سوم- فقدان حسن سابقه که «حسن سابقه» یکی از شرایط مذکور در اصل یکصد و پانزده قانون اساسی است و کسانی که به وجهی از وجوه (مباشرت، معاونت، شرکت) در فتنه براندازی 88 حضور داشتهاند و در جرایم متعدد دیگری غیر از براندازی و محاربه با نظام، مانند قتل و غارت و توهین به مذهب و شعارهای مذهبی، هم معاونت و راهبری داشتهاند صلاحیت لازم و حداقلی نامزدی برای ریاست جمهوری را فاقد هستند.
- ممکن است ادّعا شود که چون حکم دادگاه صالح علیه سران و دست اندرکاران فتنه 88 صادر نشده بنابراین توجه جرم فتنهگری و رهبری براندازی 88 درباره آنها مسلّم نیست. این ادعا صحیح نیست زیرا اگر صدور حکم علیه متهم از دادگاه صالح حجت و لازمالقبول است ولی «عدم الحکم» یعنی صادر نشدن قرار یا حکمی علیه آن ها (آن هم بعد از ثبوت عینی آن برای همه ملت) دلالتی بر برائت و بیگناهی متهمان ندارد و حجت نیست، چون پرونده موضوع در دادگاهی مطرح نبوده و رسیدگی قضایی انجام نشده است.
نکته جزایی مهمی که در اینجا وجود دارد آن است که جرم فتنه براندازی سال88 یک جرم مشهود بوده است و اکثریت ملت بر آن شهادت میدهند بنابراین توجه اتهام براندازی و مشارکت در فتنه احتیاج به سجلّ کیفری ندارد و یا در دادگاه صالحه قرار یا حکم برائت صادر نشده باشد، شهادت مؤمنین و رأی عمومی (یا رأی اکثریت) مردم، برای صدور حکم عدم صلاحیت نامبردگان در شورای نگهبان قانونی و حجت است.
- ممکن است ادعا شود که ابقاء برخی دست اندرکاران فتنه بر سمت سابق میتواند دلیل بر صلاحیت او باشد، این استدلال غلط و مغالطه است چون اولاً، باصطلاح قضایی این حکم در واقع نوعی تعلیق مجازات بوده که هیچ گاه مطهّر اقدامات واضح خلاف قانون کسی نمیشود و حقایق را عوض نمیکند به ویژه که هیچ گاه نه فقط توبه و اظهار ندامتی انجام نشده بلکه کم و بیش تکرار برخی عبارات منکره ادامه دارد و تکرار جرم تلقی میشود. ثانیاً، به فرض که این حکم مشعر بر صلاحیت باشد منحصراً محدود به سمتی میشود که منصوب شده و صلاحیت عام نمیآورد مخصوصاً صلاحیت برای اداره اجرایی کشور و تسلط بر بیتالمال و سیاست خارجی و انجام اموری که نباید رخنه در امنیت و راحت مردم ایجاد کند، باشد. مسلم است که انتخاب افراد برای هر سمت حداکثر فقط دلیلی بر صلاحیت او برای همان کار است و سابقه سوء او را لوث نمیکند.
با توجه به نکاتی که گذشت به حسب قواعد و مصلحت کشور، راهی برای اثبات صلاحیت دست اندرکاران فتنه 88 و نامنویسی ایشان برای کسب ریاست جمهوری وجود ندارد و باید از گذشت از سدّ شورای نگهبان ناامید باشند.
چهار- یکی از شروط مذکور در اصل یکصد و پانزده مدیر و مدبّر بودن رئیس جمهور است که البته مقصود قانون، تدبیر و مدیریت به نفع کشور و ملت است نه چیز دیگر. کسانی که در دوران ریاست خود بواسطه ضعف مدیریت، سبب سلطه اطرافیان بر امور کشور و ضربه اصلی بر اقتصاد پولی و مشکلات بعدی شدند که یک نمونه آن ضعف شدید در مقابل غرب در مسئله هستهای و حراست از حقوق مسلّم ملت بود، علی القاعده نمی توانند صاحب صلاحیت برای نامزدی در انتخابات باشند.
با توجه به نکاتی که بیان کردید و مجموع مخاطراتی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 وجود دارد، مهمترین وظیفه نیروهای انقلابی در انتخابات آینده چیست و هوشیاری ملی در این انتخابات باید متوجه چه نکاتی باشد؟
مردم به گزارش کمیسیون اصل 90 درباره فتنه 88 توجه کنند
آیت الله محمد خامنه ای:هوشیاری ملت ما خوشبختانه مثال زدنی است و اکثریت مردم ما هوش سیاسی دارند و دوست و دشمن را زودتر از خواص و زودتر از برخی اصحاب حل و عقد میشناسند و برای آنها نام و لقب مناسب میگذارند.
نکته اول و مهمترین نکته در این انتخابات و دیگر انتخابهای گذشته برای مقام ریاست جمهوری این است که این انتخابات و نامزدشدنها (و باصطلاح دخول در مبارزات انتخاباتی) در کشور ما به طور خاص و در کشورهای اسلامی به طور عام، صرفاً برای کسب مقام و قدرت نیست، بلکه در برخی از نامزدها تلاش برای ورود آمریکا و اقمارش به کشور و گسترش دفعی یا تدریجی سلطه سیاسی و نظامی و اقتصادی این دشمن قهار بر ملت ایران و ملتهای مشابه است.
ملت هوشیار ایران باید به این نکته مهم توجه داشته باشد که فیالمثل انتخاب و دادن رأی آنها در پای صندوق، مانند فشردن یکی از دو دکمه الکتریکی است که در جلو هر فرد قرار دارد و میتواند یکی از آن دو را فشار دهد؛ یکی از آنها هستی و همه دستاوردهای او را از بین میبرد و در دیگری خیر و مصلحت نسبی آنها و کشور است. در بسیاری از انتخابات اخیر دشمن تلاش کرده تا با فریبکاری و تبلیغات و ظواهر زیبا، هزینه تلخ و زیانبار بر کشور تحمیل کند.
امّا این دوره، بسیار حساستر از پیش است چون آمریکا تلاش میکند در این دوره از انتخابات نه فقط به اهدافی که در فتنه 88 نرسیده بلکه حتی انتقام سخت و تلخ و تاریخی خود را از همه ملت ایران بگیرد و درسی ابدی به همه کشورهای اسلامی بیدار نشده بدهد تا تکلیف و مصلحت خود را بدانند و پا از گلیم خویش بیرون نگذارند.
نکته دوم لزوم توجه ملت رشید و آگاه ایران به گزارش مستند کمیسیون اصل 90 مجلس شورای ،اسلامی پس از واقعه فتنه سال 88 است که یک سند رسمی و معتبر است که در آن بر نقاط مهم و حساسی دست گذاشته و در جراید آن تاریخ منعکس شده است. از جمله مخبر کمیسیون اصل 90 میگوید:
«... بر مبنای مجموعه تحلیلها و اخبار و اطلاعات، نقش «بازیگر بزرگ» در انتخابات ریاست جمهوری دهم متعلق به هاشمی رفسنجانی است» از جمله وی در همایش جنجالی 30 سال قانونگذاری حدود شش ماه پیش از انتخابات 22 خرداد 88 مطرح نمود: «اگر مردم احساس کنند رأی آنها در سرنوشتشان بیاثر است دلسرد خواهند شد.» وی دو ماه قبل از انتخابات از تریبون نماز جمعه اعلام کرد:«در این دو ماه تا انتخابات باید به طور جدی تلاش شود تا «سلامت انتخابات» برای مردم مشخص شود...»
در این گزارش آمده است (به نقل از جراید): «همچنین هاشمی رفسنجانی در حوادث پس از انتخابات 88 نقش اساسی را ایفا نمود و با پیشبینی آنکه «آتشی زیر خاکستر بروز خواهد کرد و خیابانها اشغال خواهد شد» به نوعی فتنه را وارد فاز عملیاتی کرد. نامه سرگشاده وی با لحن و ادبیات و نگارش نامناسب خطاب به رهبر انقلاب احتمال آشوب (و در واقع وعده آن) به صورت آشوب خیابانی به قلم میآورد.»
هوشیاری ملی یعنی توجه به حافظه کوتاه مدت تاریخ انتخابات و توجه به این نکته که یکی از علایم مؤمن (ایمان داشتن) آن است که دو بار از یک سوراخ مار گزیده نمیشود (المؤمن لا یُلدغ من جُحر مرتیّن». پس شرط ایمان، هوشیاری و رعایت تجربههای سیاسی و اجتماعی و توجه به خطرات بنیانکن کشور است.
نواختن شیپور جنگ و بسیج نیروهای معاند در سال 88 ، چیزی جز فرماندهی و صدور فرمان آتش و اعلام شروع عملیات در فازهای مختلف تا روز انتخابات نبود.
حساسیت ویژه اسلام به نفاق و خیانت به امت و امام
اسلام نسبت به دو چیز حساسیت فراوان دارد یکی «نفاق» که قرآن آیات بسیاری را درباره طرد و مجازات منافق آورده و دیگری «خیانت». خیانت درجاتی دارد و خیانت به جامعه و ملت (امّت) بزرگترین اقسام خیانت است. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «و انّ اعظم الخیانه خیانة الامّه واعظم الغشّ غشّ الائمه» یعنی بزرگترین خیانت، خیانتی است که به جامعه و امت بشود و بزرگترین فریبکاری و ناراستی،فریب رهبران است.
نمونه خیانت به رهبر و امام، واقعه مک فارلین است، که خود آنها با تمهیداتی نزدیک به یکسال، معاون رئیس جمهور آمریکا را با وعده موفقیت به ایران آوردند و از طریق تشریفات فرودگاه از او پذیرایی و به هتل بردند و با او در آنجا ملاقات و به وسیله مترجم مشخص و معروفی مذاکره کرده و هدایا را رد و بدل کردند، ولی پس از افشاگری و کشف آن از طریق جراید لبنان به امام(ره) وانمود کردند که آن آمریکایی که یک مقام عالی دولت آمریکا بود به صورت احمقانهای به ایران آمده و تیرش به سنگ خورده و برگشته و این را یک پیروزی وانمود کردند. این عمل مصداق صریح همان «غشّالائمه» بود.
هر یک از مردم ایران میتوانند در وجدان خود برای این کارها نامی بگذارند و یا مثلاً قضاوت کنند شخصی که با داشتن مناصب عالی در کشور و ادعای خدمت به انقلاب و پیروی از امام و همدلی با مقام عالی رهبری، همراه کسانی می شود که آتش فتنه برپا میکنند، علیه انقلاب و نظام و اسلام و ولایت فقیه و رهبری شعار میدهند، به حضرت سیدالشهداء اهانت میکنند، در صف نماز جمعه آن را مسخره میکنند، مسجد آتش میزنند، شعار به نفع اسرائیل و آمریکا میدهند و جوانان حزباللهی را میکشند و اموال عمومی را تخریب میکنند؛ شایسته چه عنوانی است؟ و آیا میشود به شخص او یا هرکس را که او برای نامزدی مقام ریاست جمهوری پیشنهاد میکند اعتماد کرد و رأی داد؟
و آیا مقامات عالیه روحانی حوزهها و شهرها که حامی اسلام و مدافع اسلام و ذاکر مصایب امام حسین (علیه السلام) هستند با نامزدی و انتخاب چنین کسی موافقت خواهند داشت؟ و آیا مدافعان خون هزاران شهید پاک و جانبازان و آزادگان از چنین کسی حمایت خواهند کرد؟
یکی از سنگرهای دفاع از استقلال نظام بلکه مهمترین آنها، بدنه ملت است که بارها و از جمله در 9 دی و 22 بهمن 91 و مانند آنها شعور سیاسی و قدرت مقابله خود با دشمن خود را نشان دادهاند و همواره در صحنه انتخابات از جمله انتخابات مجلس پایمردی کرده و با اکثریت بالایی در انتخابات شرکت نمودهاند.
آخرین حیله دشمن و نتیجه بررسیهای آنها برای شکست این انسجام و وحدت بر این قرار گرفت و برای اینکه ملت را از پای صندوقهای رأی دور کنند، سعی کردند آنها را از طریق تحریمها و از راه ایجاد بحران مصنوعی اقتصادی و پولی و گرانی کالاها، ناراضی و با حکومت و شرکت در سرنوشت خود فاصله بیندازند.
نامزدی حامیان فتنه در انتخابات مغایر حماسه سیاسی است
یکی از آثار و مضرات ظهور همراهان و سرکردگان و حامیان فتنه در انتخابات و نبود نامزد معتبر دیگر، توطئه برای انصراف مردم از انتخابات است. در واقع آمریکا چندان امید نداشت که دولت و حکومت ایران به سب تحریمها تسلیم شود بلکه هدف این بود که با جدا کردن مردم از نظام زمینه برای بازگشت گروه فتنه گر فراهم شود و یا مردم با دیدن دوباره فتنهگران در صحنه و سکوت بزرگان، از آرمان خود مأیوس و منزوی شوند و شرکت ملت در انتخابات به حداقل برسد و علاوه بر فراهم شدن خوراک تبلیغاتی بینالمللی از این تغییر خطرساز، افراد مورد قبول دشمنان هم عرصه سیاست را تصرف نمایند.
بنابراین، راه عملی ساختن شعار برنامه «حماسه سیاسی» و اهداف آن، عبارت است از دست رد زدن به سینه تمام کسانی که به صورتی در فتنه 88 دست داشتهاند یا با جریان براندازی نظام و ولایت فقیه موافقت دارند و برای این هدف شوم امسال هم برنامه جدیدی طراحی کردهاند. برنامهای که در طرحهای مشهور (شارپ و سوروس جوزف نای و ...) نبود و آن از صندوق در آوردن فردی است که از لابهلای غباری که از مجموعهای از رویدادها صحنه پیش از انتخابات را گرفته و مانع توجه ملت به خطر پیش پای آنها میشود.
نامزدهای اصولگرا باید با فتنه و فتنه گران مرزبندی کنند
نکته دیگری که باید ملت به آن توجه کنند ادعاهای اصولگرایی است که از چپ و راست بلند شده و هر فرد یا افرادی که برخی عدم لیاقت یا عدم صداقت خود را پیش از این ابراز داشتهاند، با داشتن علم اصولگرایی، به تبلیغ خود یا جریان متبوع خود میپردازند.
ملت ما به خوبی توجه دارد که یک اصل از اصول مهم اصولگرایی که مبنای سیاسی امام و مقام رهبری بوده و هست و اساس نظام جمهوری اسلامی بر آن قرار گرفته است خصومت با صهیونیسم و آمریکای صهیونیست است که طی سی و سه سال بدون توقف و تعطیل در فکر براندازی نظام ما بودهاند. پس اگر کسی با فتنهگران سال 88 که پیشاهنگهای آمریکا و صهیونیستها هستند راه و رویه مودت و همرنگی و همدلی داشته باشد نمیتوان او را اصولگرا دانست.
اصولگرا کسی است که یک گام از خطوط قرمز نظام و انقلاب فراتر نگذاشته باشد و با همدستان فتنه 88 پالوده نخورده باشد. به هرحال ملت باید هوشیار باشند و جلو خطر را هر چه زودتر بگیرند تا دچار حوادث جبرانناپذیر نگردند و بنابه گفته مقام رهبری با خبرگان: «خواص باید در فتنه با بصیرت به روشنگری جامعه بپردازند.» چون حفظ نظام از اوجب واجبات است و عقلا گفتهاند: ای سلیم آب ز سرچشمه ببند – که چو پر شد نتوان بست به پیل.
در هر حال انتخابات ریاست جمهوری با حضور گروهی از نامزدها برگزار خواهد شد که پس از تایید شورای نگهبان با هم رقابت خواهند کرد.توصیه شما به کسانی که میخواهند در انتخابات 92 نامزد شوند چیست؟
منصب ریاست جمهوری طعمه و تیول شخصی نیست
آیت الله محمد خامنه ای: اولین توصیه اینکه به نامزد شدن برای ریاست جمهوری و یا مجلس به چشم یک سرگرمی یا ماجراجویی نگاه نکنند. حد خود را بشناسند و اگر واقعاً همطراز افراد دارای صلاحیت نیستند وارد گود نشوند. در حدیث، به کسانی که با علم به اینکه صالحتر از آنها کسی هست به سراغ کار مهم اجتماعی میروند و بر کرسی آن مقام تکیه میزنند لعنت شده است.
دوم اینکه مقام مورد نظر (ریاست بر جمهوری) را بار سنگینی بدانند که بهجز به حکم وجوب شرعی و عینی، انگیزهای برای آن نداشته باشند، چون مدیریت اجتماع و ریاست بر ملت بنابر گفته امیرالمومنین (علیهالسلام) بر دوش او «امانت» است نه «طعمه» یعنی تیول و دستاورد شخصی.
سوم اینکه عقل سلیم حکم میکند که در صورت رسیدن به مقام ریاست جمهوری، بصیرت کافی داشته و دشمن شناس باشد و خطوط قرمز امام و انقلاب از جمله مهمترین آنها یعنی عدم اعتماد و عدم رُکون به آمریکا و صهیونیسم و اقمار آنها را نصبالعین خود قرار دهند، پس باید پیش از آن و در شرایط نامزدی تبری خود را از آمریکا و اقمارش ابراز کنند.
توصیه من به روحانیون و اصحاب کسوت روحانی آن است که در این محدوده وارد نشوند و به کار اصلی خود بپردازند تا خطاهای اداری و سیاسی و احیاناً وزر و وبال حاصله را به جامعه مقدس روحانیت و حوزهها سرایت ندهند و روحانیت را برای مردم و برای حراست مصالح مردم سالم باقی بگذارند.
یکی از اصول این مقطع از تاریخ ایران و یک شرط لازم برای یک نامزد آن است که بطور صریح و بدون پروا واقعه فتنه سال 88 و همه کسانی را که به گونهای در آن مشارکت و تا به امروز بر آن باقی هستند محکوم کنند و از آنها تبری بجویند وگرنه به نفاق متهم خواهند شد.
دیگر آنکه وعدههای کلی صعبالعمل یا وعدههای تو خالی به مردم ندهند و اگر نقشه راه تجربه شدهای ندارند اصلاً وارد کار نشوند.
به تظاهر به ولایی بودن و ابراز ارادت ظاهری به مقام ولایت اکتفا نکنند و به عمق معنا و فایده و عظمت این رکن استوار ملت و کشور، بیشتر بیندیشند.
در صدر همه شروط، شرط صدق در برابر خداوند علیم و خبیر است و صداقت با مردم در اندیشه و گفتار وباید در هر حال بیوفایی عالم و همچنین بیمقداری مقام و منصب را فراموش نکنند.
با توجه به شرایط حساس کنونی کشور چه در داخل و چه در خارج ، از منظر شما مهمترین رویکردهای دولت آینده و نیز گفتمانی که دولت آتی باید مبتنی بر آن حرکت کند، چیست؟
دولت آینده اسلام و عدالت و رفاه را فراموش نکند
آیت الله محمد خامنه ای: مایلم سخن را کوتاه کنم و جواب این سؤال را بصورت اجمالی و فهرستی بدهم.در دولت آینده باید عمده رویکردها را از اینجا آغاز کرد:
هدف اولیه انقلاب، بازگشت اسلام به شکل رسمی و فراگیر و در قالب حکومتی به کشور بود پس، این اصل را باید زمینه همه اهداف بدانیم.
دوم آنکه یکی از اهداف مردم ما چه در نهضت مشروطیت و چه در انقلاب اسلامی ایران، اقامه عدل و پایهگذاری و اجرای بیتوقف عدالت اجتماعی و قضایی بوده است و پس باید همواره مدنظر باشد.
سوم تامین راحت و رفاه مردم با تامین همه مقدمات آن و پایهگذاری بنیان یک اقتصاد نوین و مستقل بدور از تاثیرات ناخواسته جهانی و اجرای یک حماسه، بلکه یک جهاد اقتصادی که هم مردم و هم دولت هر یک سهم خود را در آن عمل کنند.
چهارم ، اهمیت به بعد فرهنگی و حکمت مداری و ارتقا معنویت و عقلانیت مردم بجای برخی امور جسمانی و ذوقی.
پنجم، مبارزه جدی و مستمر با فساد اداری و عمومی.
ششم، نیفتادن در بازیهای جناحی و خطی و یا احساسات کودکانه و غیر حکیمانه.
هفتم، پایمردی در اقامه اصول انقلاب و اصولگرایی به معنای واقعی.
هشتم، نگاه به افقهای دورتر در مسائل و امور بینالمللی و هوشمندی و توجه به آیندههای محتمل.
و البته التزام عملی و نظری به اصل ولایت فقیه که اصل اساسی و تضمین بقای نظام و استقلال ملت است و باید همه چیز در مدیریت کلان در چارچوب نقشه جامع اسلام و قرآن برای سعادت بشر تعریف شود. و العاقبه للمتّقین.
از این که گفتگو با ما را پذیرفتید، ممنونیم. در پایان اگر نکته دیگر یا توصیه ای برای مردم یا فعالان سیاس کشور و موثرین بر انتخابات پیش رو دارید بفرمایید.
یاران سابق ما مراقب باشند به چاه دشمن نیفتند
آیت الله محمد خامنه ای: در خاتمه از ذکر این نکته رنج آور هم خودداری نمیکنم که یکی از دردهای این دوران آن است که متأسفانه در این فتنه و از بدو انقلاب تاکنون، عدهای از کسانی در داخل هستند که همواره از دوستان و یاران نزدیک ما بودهاند و همواره دل به جانب آنها داشتهایم اما امروز بر سر شاخ نشسته و به بریدن بیخ آن مشغولند که نه خیر ملت در آن است و نه خیر خود آنها.
من از صمیم قلب دردناک به این افراد نصیحت میکنم که به هوش بیایند و از بازی ای که دشمن برای آنها ساخته بیرون بیایند. این افراد باید یکبار هم که شده بیندیشند که آنها و امثال آنها برای آمریکا از صدام و مبارک و مانند این دو، عزیزتر نیستند و به محض آنکه آمریکا خود را از حضور آنها بینیاز ببیند و تاریخ مصرف آنها تمام شود آنها را به بهانههای مختلف نابود خواهد کرد.
پس تا زود است خود را از بند فریب این دشمنان اسلام و مسلمین نجات دهند و از جریانی که آنها و دیگران را به نابودی میبرد رهایی بخشند. من دلسوزانه به همه و از جمله به کسی که بیش از 55 سال با او آشنایی داشته و بیش از بیست سال دوست نزدیک من بوده و هنوز هم خیر او را میخواهم توصیه میکنم که آخر عمری و در آستانه هشتاد سالگی به امور فرهنگی و دینی بپردازد که فرمود ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار...