به گزارش 598 به نقل از خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روز ها
که بحث انتخابات داغ داغ است همه موضوعات را تحت شعاع قرار داده است و
نامزد های انتخابات ریاست جمهوری که خود را نزدیک ترین افراد اندیشمندان
اسلامی و رهبر معظم انقلاب می دانند و یکی از کسانی که این روزها نامزدها
خود را به او نزدیک می دانند و دم از این می زنند که ما از آراء او تاثیر
گرفتیم و در سالروز شهادتش هم از خانواده ی او تقدیر می کنند و به دیدارشان
می روند شهید مظلوم آیت الله مرتضی مطهری است.
چندی است که در باب سیاست خارجه و موضوع مقابله با رژیم غاصب صهیونیستی از طرف
چهره های مطرح و تاثیر گذار در انتخابات و
نامزدهای احتمالی
این دوره اظهار نظر های جالبی شنیده می شود و مدام دم از هزینه زا بودن
موضوعات مقابله با اسرائیل در مجامع بین المللی و سخنرانی ها می زنند و
همین افراد نظرات خود را متاثر از آراء شهید مطهری می دانند.
آیت الله مطهری در عاشورای 1348 شمسی در فضای مملوء از خفقان رژیم منحوس
پهلوی در مورد اسرائیل نطق تاریخی را انجام می دهند که موجب دستگیری ایشان
می شود.
این سخنرانی افشاگرانه از سوی استاد مطهری آنهم در فضای بسته که کسی حق
اینگونه حرف زدن در مورد اسرائیل را نداشته است یک سوال بزرگ را در ذهن
ایجاد می کند و آن اینکه کسانی خود را متاثر از ایشان می دانند چگونه امروز
در حکومت اسلامی نفی هلوکاست را ماجراجویی می دانند؟
خبرنامه دانشجویان ایران به مناسبت سالروز شهادت آیت الله مرتضی مطهری
سخنرانی ایشان در مورد اسرائیل را باز نشر می دهد که در ذیل می آید.
میخواهی در نزد پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در
نزد خدا و پيغمبر خدا ارزش پيدا كنی ؟ با عمل كردن به اين اصل در نزد خدا و
پيغمبر ارزش پيدا كن . اگر میخواهی در نزد ملل جهان ارزش پيدا كنی كه هم
بلوك شرق روی تو حساب كند و هم بلوك غرب ، سرنوشت تو را او در اختيار نگيرد
و او برای تو تصميم نگيرد ، امر به معروف و نهی از منكر داشته باش ،
همبستگی و همدردی داشته باش ، اخوت و برادری اسلامی را زنده كن ، از بی
خبری پرهيز كن ، از ضعف پرهيز كن ، از لاابالیگری پرهيز كن . اين
برنامههای بیخبری و لاابالی گری برای چيست ؟ برنامه بی خبری برای اين است
كه آگاه نباشی ، نفهمی ، ندانی ، و برنامه لاابالیگری برای اينست كه ضعيف
باشی ، قدرت نداشته باشی .
اگر میخواهيم به خودمان ارزش بدهيم ، اگر میخواهيم قيمت پيدا كنيم ،
اگر میخواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم ، در نزد ملل جهان
محترم باشيم ، بايد اين اصل را زنده كنيم .
اگر پيغمبر اسلام زنده میبود امروز چه میكرد ؟ درباره چه مسئلهای
میانديشيد ؟ والله و بالله قسم میخورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش
امروز از يهود میلرزد . اين يك مسئله دو تا چهار تاست . اگر كسی نگويد ،
گناه كرده است من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شدهام ، و هر خطيب و واعظی
اگر نگويد مرتكب گناه شده است .
گذشته از جنبه اسلامی ، فلسطين چه تاريخچهای دارد ؟ قضيه فلسطين مربوط
به دولتی از دولتهای اسلامی هم نيست ، مربوط به يك ملت است ، ملتی كه او
را به زور از خانهاش بيرون كردهاند .
تاريخچه فلسطين چيست ؟
مدعی هستند كه در سه هزار سال پيش دو نفر از ما ، داود و سليمان برای
مدت موقتی در آنجا سلطنت كردهاند . تاريخ را بخوانيد ، در تمام اين مدت
دو سه هزار ساله ، كی بوده است كه سرزمين فلسطين به يهود تعلق داشته است ؟
كی بوده است كه بيشتر سرزمين فلسطين مال ملت يهود باشد .
آيا بيشتر سرزمين فلسطين از آن ملت يهود است ؟ قبل از اسلام هم مال آنها
نبود ، بعد از اسلام هم مال آنها نبود . روزی كه مسلمين فلسطين را فتح
كردند ، فلسطين در اختيار مسيحيها بود ، نه در اختيار يهوديها و اتفاقا
مسيحیها كه با مسلمين صلح كردند يكی از مواردی كه در صلحنامه گنجاندند اين
بود كه شما يهود را در اينجا راه ندهيد .
گفتند : ما با شما زندگی میكنيم ولی با يهود زندگی نمیكنيم . چطور شد
كه يكدفعه نام وطن يهودی به خود گرفت ؟ يكی از قضايائی كه كارنامه قرن ما
را تاريك میكند ( اين قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر ، نام آزادی ، نام
انسانيت بر آن گذاشتهاند ) همين قضيه است .
يهوديهای دنيا بعد از اينكه از ملتهای غير مسلمان زجر و شكنجه و آزار
میبينند ( در روسيه ، آلمان ، و بسياری از نقاط دنيا) بزرگانشان مینشينند
میگويند تا وقتی كه ما در اطراف دنيا متفرق هستيم ، در هر جا اقليتی
هستيم ، سرنوشت ما همين است . ما بايد مركزی را انتخاب كنيم و همهمان آنجا
جمع شويم ، اتباع مذهب يهود آنجا جمع شوند .
اول هم جايی را كه فكر نمیكنند ، فلسطين است ، جاهای ديگر را فكر میكنند
، بعد جنگ بين الملل اول پيش میآيد ( البته من خلاصهاش را عرض میكنم ،
میتوانيد كتابهائی را كه در اين زمينه نوشته شده است ، بخوانيد . ) متفقين
با عثمانيها میجنگند . من نمیخواهم از عثمانيها دفاع كنم ، ولی هر چه
بود ، حكومت واحدی بود . اگر ظالم هم بود ، بالاخره واحد بود . اعراب ساده
لوح از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند . تحريك متفقين را پذيرفتند .
از داخل ، عليه حكومت عثمانی جنگيدند به وعده اينكه به خود آنها در مقابل
عثمانيها استقلال بدهند. انگليسها به اينها قول قطعی دادند كه ما به شما
استقلال میدهيم به شرط اينكه به نفع ما با عثمانيها بجنگيد . اين
بيچارهها جنگيدند . در خلالی كه اين بدبختيهای نادان ناآگاه داشتند با
دولت تا حدودی اسلامی خودشان میجنگيدند ، انگلستان قول و قرار خودش را با
حزب صهيونيسم كه تازه تشكيل شده بود محكم كرد كه فلسطين را میدهيم به
شما در قلب كشورهای اسلامی . جامعه ملل به وجود میآيد ( عدالت را ببينيد !
) و تصويب میكند كه در دنيا ملتهايی هستند ( مخصوصا ملتهايی كه از عثمانی
جدا شدهاند ) كه چون رشد ندارند ، ما بايد بر ايشان سرپرست معين بكنيم
تا اينها را اداره بكنند .
يعنی در واقع میخواستند ارثيه عثمانيها را تقسيم بكنند . قسمتی از آن را
دادند به فرانسه ، قسمتی را دادند به انگلستان و . . . از جمله جاهايی كه
انگلستان گرفت فلسطين بود . گفت من قيم و سرپرست شما هستم ، رسما شد كفيل .
بعد به صهيونيستها وعده داد ( وعده معروف بالفور ) كه من اينجا را به شما
میسپارم .
" صهيونيستها " يعنی يهوديانی كه دهها قرن بود كه در گوشههای ديگر دنيا
زندگی میكردند و از نژادهای ديگر بودند . من خودم فكر میكردم كه يهوديان
موجود همه از نسل اسرائيلند ، حالا میبينم تاريخ تشكيك میكند ، میگويد
اين حرف دروغ است . بسياری از يهوديها اصلا از نسل اسرائيل نيستند ، جامع
مشتركشان فقط مذهب است و بس . حتی نژادشان هم خالص نمانده است .
يهوديانی كه در اطراف و اكناف دنيا زندگی میكردند ، فقط به دليل اينكه
فرنگيها به اينها زجر دادهاند و اينها دنبال نقطهای میگردند كه آنجا
جمع شوند ، و به دليل اينكه مردم خيانت پيشهای هستند ، و به دليل اينكه
كتاب مقدسشان به آنها اجازه داده كه اگر به سرزمينی رفتيد ، رحم نبايد در
شما وجود داشته باشد و از هيچ وسيلهای برای پيشبرد هدفتان امتناع نكنيد ،
بعد كه انگلستان وسيله مهاجرتشان را فراهم كرد به اين سرزمين مهاجرت كردند
و زمينها را خريدند در حالی كه يهودی بومی در فلسطين بيش از پنجاه هزار
نفر نيست كه الان هم آن بيچارهها در بدبختی فوق العادهای زندگی میكنند .
يعنی يهوديان اروپائی و آمريكايی كه آمدند ، از جمله بدبختيهايی كه به
وجود آوردهاند اينست كه سربار يهوديان اصلی هستند كه حق دارند در آنجا
زندگی كنند .
يك عده روشنفكر در ميان اعراب بود ، قيام كردند ، انقلاب كردند . اينها را
كشتند ، اعدام كردند ، به دار كشيدند . مرتب يهوديها را فرستادند ، همينكه
عده زياد شد ، اسلحه زيادی هم در ميانشان پخش كردند ، بعد اينها افتادند
به جان مسلمانان بومی ، كشتند و زدند و بعد هم آواره كردند . پشت سر
يكديگر از كشورهای اروپائی مهاجرت میشد ، آمدند و آمدند.
اين يهوديانی كه شما امروز اسمشان را میشنويد : موشه دايان ، زلی اشكول
، گلداماير ، زهر مار ، آخر ببينيد اينها از كجای دنيا آمدهاند ؟ مدعی
هستند كه اين سرزمين ، سرزمين ماست . امروز در حدود سه ميليون نفر مسلمان
آواره از خانه و زندگيشان هستند . هدف مگر تنها همين است كه يك دولت كوچك
در آنجا تشكيل شود ؟ خيلی اشتباه كردهايد ، خيلی همه اشتباه میكنيم . او
میداند كه يك دولت كوچك بالاخره نمیتواند آنجا زندگی كند ، يك اسرائيل
بزرگ كه دامنهاش از اين طرف شايد تا ايران خودمان هم كشيده شود .
به قول عبدالرحمن فرامرزی : اين اسرائيلی كه من میشناسم ، فردا ادعای
شيراز را هم میكند میگويد : شاعرهای خود شما هميشه در اشعارشان اسم شيراز
را گذاشتهاند ملك سليمان . هر چه بگويی آقا ! آن تشبيه است ، میگويد سند
از اين بهتر هم میخواهيد ؟ مگر ادعای خيبر را كه نزديك مدينه است ،
ندارند ؟ مگر " روزولت " به پادشاه وقت عربستان سعودی پيشنهاد نداد كه شما
بياييد اين شهر را به اينها بفروشيد ؟ مگر اينها ادعای عراق و سرزمينهای
مقدس شما را ندارند ؟
والله و بالله ما در برابر اين قضيه مسئوليم . به خدا قسم مسئوليت داريم .
به خدا قسم ما غافل هستيم . و الله قضيهای كه دل پيغمبر اكرم را امروز
خون كرده است ، اين قضيه است . داستانی كه دل حسين بن علی را خون كرده ،
اين قضيه است .
اگر میخواهيم به خودمان ارزش بدهيم ، اگر میخواهيم به عزاداری حسين بن
علی ارزش بدهيم ، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علی امروز بود و خودش
میگفت برای من عزاداری كنيد ، میگفت چه شعاری بدهيد ؟ آيا میگفت
بخوانيد : " نوجوان اكبر من " يا میگفت بگوئيد : " زينب مضطرم الوداع ،
الوداع " ، چيزهايی كه من ( امام حسين ) در عمرم هرگز به اينجور شعارهای
پست و كثيف ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم؟!
اگر حسين بن علی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری كنی ،
برای من سينه و زنجير بزنی ، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد . شمر امروز
موشه دايان است . شمر هزار و سيصد سال پيش مرد ، شمر امروز را بشناس .
امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان میخورد .
هی دروغ در مغز ما كردند كه آقا اين يك مسئله داخلی است . مربوط به عرب و
اسرائيل است . باز به قول عبدالرحمن فرامرزی : اگر مال اينهاست و مذهبی
نيست ، چرا يهوديان ديگر دنيا مرتب برای اينها پول میفرستند ؟
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم ؟ آيا چند روز پيش در
روزنامه نخوانديد كه در سال گذشته يهوديان ساير نقاط دنيا ، نه يهوديانی
كه فعلا شناسنامه اسرائيلی دارند ، پانصد ميليون دلار برای اينها فرستادند
كه با اين پولها فانتوم بخرند ، بمب بريزند بر سر مسلمانان .
شنيده ام يهوديان ايران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم
فرستادند . سی و شش ميليون دلار پول از يهوديان ايران خودمان برای آنها به
عنوان كمك رفت . و من آن يهوديها را به عنوان اينكه يهودی هستند ، ملامت
نمیكنم ، ما خودمان را بايد ملامت كنيم ، او به همكيشش كمك كرده است ، با
كمال افتخار پول میفرستد ، رسيدش هم از موشهدايان میآيد و آن را در
بازار هم نشان میدهد ، میگويد بيا رسيدش را ببين . مگر همين دو سه شب
پيش ننوشتند ( من بريدهاش را از " اطلاعات " دارم ) كه الان فقط يهوديان
مقيم امريكا روزی يك ميليون دلار به اسرائيل كمك میكنند؟ !
آنوقت تلاش ما مسلمين در اين زمينه چه بوده است ؟ به خدا خجالت دارد ما
خودمان را مسلمان بدانيم ، خودمان را شيعه علی بن ابی طالب بخوانيم .
اصلا من بايد بگويم بعد از اين داستانی را كه ما از علی بن ابی طالب نقل
میكنيم ، حرام است كه ديگر در منابر نقل كنيم كه : روزی علی بن ابی طالب
شنيد دشمن به كشور اسلامی حمله كرده است ، و هذا اخو غامد و قد وردت خيله
الانبار . بعد فرمود : شنيدهام زينت يك زن مسلمان يا زنی كه در حمايت
مسلمانان است را گرفتهاند . شنيده ام دشمن ، سرزمين مسلمين را غارت كرده
است ، مردانشان را كشته است ، اسير كرده است ، متعرض زنان آنها شده است ،
زيورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است . بعد همين علی بن ابی طالب كه
ما اظهار تشيع او را میكنيم و نسبت به او حساسيتهای بی معنی و دروغين
نشان میدهيم گفت : « فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به
ملوما بل كان به عندی جديرا » (نهج البلاغه ، خطبه . 27) . اگر يك مرد
مسلمان با شنيدن اين خبر دق كند و بميرد سزاوار است و مورد ملامت نيست .
آيا ما وظيفه نداريم كه كمك مالی به آنها بكنيم ؟ آيا اينها مسلمان
نيستند ، عزيزان ندارند ؟ آيا اينها برای حق مشروع بشری قيام نمیكنند
؟كيست كه امروز منكر شود كه فلسطينيهای آواره حق بازگشت به وطن خود را
ندارند ؟
من در سفر مكه بعضی از اينها را ديدم . يك جوانهائی ! فقط میگفتند :
دماء الشهداء ، ما اميدمان فقط به خون شهدايمان است . افرادی در ميان آنها
هستند كه والله برای لباسشان محتاجند و برهنه میجنگند . اگر هفتصد ميليون
جمعيت مسلمان دنيا ، هر فرد روزی يك ريال بدهد ، در سال نزديك به سيصد
ميليارد دلار میشود .
اگر فقط مردم ايران كه بيست و پنج ميليون نفر هستيم ( در زمان سخنرانی
شهید مطهری) و نود و هشت درصد ما مسلمان است ، هر فرد روزی يك ريال به
فلسطينيها كمك كند ، در سال حدود نود ميليون تومان میشود . اگر يك عشر
مسلمانان هم هر كس روزی يك ريال كمك كند در سال نه ميليون تومان میشود . «
فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آيه . 95 ) الذين
آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبيل الله باموالهم و انفسهم »( سوره توبه ،
آيه . 20 )
به وسيله مال كه میتوانيم كمك كنيم . والله اين انفاق واجب است ، مثل
نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است . اولين سئوالی كه بعد از مردن از ما
میكنند همين است كه در زمينه همبستگی اسلامی چه كرديد ؟ پيغمبر فرمود : «
من سمع مسلما ينادی يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم »
هر كس بشنود صدای مسلمانی را كه فرياد میكند ياللمسلمين مسلمانان به
فرياد من برسيد ، و او را كمك نكند ، ديگر مسلمان نيست ، من او را مسلمان
نمیدا نم . چه مانعی دارد كه ما برای اينها حساب باز كنيم ؟ چه مانعی
دارد كه مقدار كمی از درآمد خودمان را اختصاص به اينها بدهيم ؟ چرا يهوديان
دنيا حتی يهوديان ايران كمك بكنند و ملتهای ديگر آنها را حسين كنند ، بارك
الله بگويند ، ملت بيدار بگويند : ولی ما نكنيم ؟
مردم بيدار آن مردمی هستند كه فرصت شناس باشند ، دردشناس باشند ، حقايق
شناس باشند . من وظيفه خودم را عمل كردم . وظيفه من فقط گفتن بود و خدا
میداند جز تحت فشار وجدان و وظيفه خودم چيز ديگری نبود . اين كمك مالی را
وظيفه شما میدانم . و وظيفه خودم و هر خطيب و واعظی میدانم كه اين را
بگويد ، بر هر خطيب و واعظی من واجب میدانم كه چنين حرفی را بزند . مراجع
تقليد بزرگی مثل آيت الله حكيم و ديگران رسما فتوی دادهاند كه كسی كه در
آنجا كشته میشود ، اگر نماز هم نخواند شهيد در راه خداست .
پس بيائيم به خودمان ارزش بدهيم ، به كار و فكر خودمان ارزش بدهيم ، به
كتابهای خودمان ارزش بدهيم ، به پولهای خودمان ارزش بدهيم ، خودمان را در
ميان ملل دنيا آبرومند بكنيم . علت اينكه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره
سرنوشت ما نمیانديشند ، اينست كه معتقدند مسلمان غيرت ندارد . آمريكا را
فقط همين يكی جری كرده است . میگويد مسلمان جماعت غيرت ندارد ، همبستگی و
همدردی ندارد .
میگويد يهودی كه برای پول میميرد، جز پول چيزی نمیشناسد، خدايش پول
است ، زندگيش پول است ، حيات و مماتش پول است ، به يك چنين مسئله حساسی كه
میرسد روزی يك ميليون دلار به همكيشانش كمك میكند ولی هفتصد ميليون
مسلمان دنيا كوچكترين كمكی به همكيش خود نمیكنند !