به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس در دوشنبه، «ایگور پانکراتینکو» کارشناس روس با ارسال یک یادداشت اختصاصی برای فارس به بررسی اهداف سفر وزیر دفاع آمریکا به خاورمیانه پرداخته است که در زیر با متن کامل آن آشنا خواهید شد.
یکی از اهداف اصلی تور خاورمیانهای «چاک هیگل» وزیر دفاع ایالات متحده به اسرائیل، اردن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر به طور روشنی توسط خود او مشخص شده بود.
در نخستین روز از سفر خود به اسرائیل، رئیس پنتاگون آمادهسازی مراحل تحویل حجم زیادی سلاح به ارزش بیش از 10 میلیارد دلار به متحدان ایالات متحده در خاورمیانه را با عنوان سیگنال «بسیار روشنی» به ایران نام برد که امکان استفاده از نیروی نظامی برای خنثی کردن تهدید احتمالی هستهای را نشان میدهد.
هیگل در این سفر گفت که من فکر نمیکنم که شک و شبههای در مورد اینکه این امر یک علامت بسیار روشن دیگر به ایران است، وجود داشته باشد.
بدیهی است که وی در بیانیه خود اشاره کرده که استفاده از نیروی نظامی باید آخرین ابزار مهار ایران در مسیر دستیابی به سلاحهای هستهای باشد اما این «آخرین ابزار» را بایستی هماکنون آماده ساخت.
در واقع سفر هیگل و امضای آینده توافقنامهها برای تحویل اسلحه یک موضوع عادی طبق اصل «آهن را بکوب، تا وقتی که هنوز داغ است» میباشد.
رئیس پنتاگون وظیفه دارد در سطح توافقنامههای مشخص معاهدات اساسی با متحدان ایالات متحده آمریکا در منطقه که تا قبل از وی توسط وزیر امور خارجه «جان کری» و خود شخص «باراک اوباما» بدست آمدهاند را محکم سازد.
ماهیت این توافقنامهها در این واقعیت خلاصه میشود که واشنگتن وارد تحقق برنامه رهبری فعلی کاخ سفید در تقویت مواضع آمریکا در خاورمیانه در بستر جدید با در نظر گرفتن خارج سازی نیروها از عراق و خروج قریب الوقوع از افغانستان و چالش پیش رو برای مهار ایران میشود.
مقامات آمریکایی در چارچوب اجرای این طرح چه اقدامی را باید انجام دهند؟
موضوع 10 میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی با تمام عظمت جذاب این رقم، یک هدف ثانویه محسوب میشود.
با سرمایهگذاری این پول در همکاری استراتژیک، ایالات متحده هیچ ریسکی انجام نمیدهد، چراکه شرکای او بهطور کامل قابلیت پرداخت آن را دارند، حتی اردن و مصر، که به جای آنها بطور تضمینی رژیمهای پادشاهی خلیج فارس هزینههایی را پرداخت میکنند. لذا بسیار مهمتر از این موضوع دستیابی به اهداف سیاسی است.
اولا، واشنگتن باید ترس اسرائیل و نظامهای پادشاهی خلیج فارس را در مورد اینکه آنها دیگر اهمیت خود را بعنوان شرکای استراتژیک برای کاخ سفید از دست دادهاند، را از بین ببرد.
این نگرانیها وجود دارند و همانطور که دلایل کاملا عینی به نظر تلآویو و ریاض در این مورد وجود دارند: کاهش حضور نظامی ایالات متحده آمریکا پس از خروج نیروهای نظامی عراق و افغانستان، کاهش وابستگی ایالات متحده به واردات انرژی از منطقه، مشکلات مالی آمریکا، که استقرار پرهزینه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه را زیر سوال قرار داده است و شاید، مهمتر از همه گردش سیاسی به سمت آسیا (که منظور چین و آسیای جنوب شرقی آسیا است) که درباره آن «اوباما» در سال گذشته اعلام کرده است.
در سخنرانی هفته گذشته در «میز گرد» در نشستCSIS Gulf رئیس کمیته روسای ستاد مشترک «مارتین دمپسی» یک بار دیگر به شرکای ایالات متحده در منطقه اطمینان داد که ایالات متحده همچنان متعهد به اصل منافع مشترک میباشد و این موضوع یک واقعیت است.
نخبگان سیاسی آمریکا بر این باورند، که ایالات متحده نمیتواند حضور خود را در خاورمیانه کاهش دهد به ویژه در اوج تحولات در حال وقوع در آنجا که در مقیاس خود با تغییرات در اروپا و اوراسیا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قابل مقایسه است.
این دیدگاه با درک کامل نزد متحدان آمریکا در منطقه روبهرو میشود که کاملا به این واقعیت اطمینان دارند که خاورمیانه نیاز به رهبری آمریکا دارد.
دوم، ایالات متحده علاقمند به تقویت ائتلاف ضدایرانی در منطقه است و ترس نظامهای پادشاهی خلیج فارس درمقابل تهران، نفرت تلآویو و جاهطلبیهای منطقهای آنکارا در این ائتلاف ضدایرانی تقریبا ایدهآل میباشند و یک بستر محکم برای همکاری بین نیروهای طرفدار آمریکا در منطقه را فراهم میآورد.
سوما، مقامات کاخ سفید بایستی حمایت خارجی خود برای ثبات داخلی نظام های پادشاهی خلیج فارس و اردن متحد خود را فراهم نماید که نقش مهمی در تشکیل ائتلاف اهل سنت دارد که وظیفه بیثبات کردن و شکستن اتحاد در حال ظهور «هلال شیعه» از کویت و بحرین تا پاکستان را برعهده دارد.
البته دلایل دیگری نیز همچون وظیفه تحکیم موقعیت مصر در ائتلاف در حال ظهور «گره سوریه» و مشکل روابط ترکیه- اسرائیل نیز وجود دارند.
اما همه این وظایف احتمالا در سطح تاکتیکی میباشند که در چارچوب اجرای طرح کلی «خاورمیانه بزرگ» و«راه به ایران» قرار دارند.
تور خاورمیانه هیگل دقیقا یک گام برای اجرای این طرح است و به هر یک از پنج کشور، که او بازدید کرده است، یک بسته توافق نامه پیشنهاد خواهد شد که جایگاه این کشورها را در ائتلاف جدید منطقهای محکم خواهد کرد.
اسرائیل
تل آویو احتمالا سختترین نقطه برای مذاکرات هیگل است که وی با توجه به اطلاعات موجود، کاملا موفق بوده و نگرانیهای برخی از سیاستمداران ایالات متحده و لابی طرفدار اسرائیل در مورد این واقعیت که او بیش از حد نسبت به ایران نرم و بیش از حد منتقد نسبت به اسرائیل است را از بین برده است.
هیگل در هنگام پیاده شدن از هواپیما اعلام کرد که قراردادهای تسلیحاتی آینده بایستی، در وهله اول، برتری کیفی نظامی اسرائیل در منطقه در مقابل قدرت نظامی رو به رشد ایران و جاه طلبیهای هستهای وی را تقویت نماید.
براساس قراردادهای امضا شده، اسرائیل هماکنون قادر به خریداری هواپیماهای بوئینگ سوخت رسان KC-135 Stratotanker ، موشکهای «ضد رادار» که با قابلیت از بین بردن رادارهای دفاع هوایی دشمن، رادار پیشرفته جدید و وسیله معروف آمریکاییV-22 Osprey ، با ترکیب قابلیتهای هواپیما و یک هلیکوپتر میباشد و در عین حال، اسرائیل اولین کشور خارجی خواهد بود که V-22 Osprey را دریافت خواهد کرد.
اما مقامات اسرائیلی، اسرائیلی نبودند اگر آنها سعی برای چانهزنی و گرفتن امتیازات بیشتر نمیکردند.
در مذاکرات با هیگل سؤال درباره همکاری واشنگتن در مسأله استقرار هواپیماهای اسرائیلی در پایگاه نیروی هوایی شمال آنکارا مطرح شد.
در عین حال، تلاویو آمادگی خود را برای ارائه فناوری سیستم دفاع ضدموشکی از جمله سیستم دفاع ضدموشکی«Hetz» به ترکیه با قابلیت مهار موشکهای «شهاب» و «سجیل» ایران و هماهنگ شده با سیستم دفاع موشکی ایالات متحده که در ترکیه استقرار یافتهاند، بیان کرده است.
بدیهی است که استفاده نیروی هوایی اسرائیل از پایگاههای ترکیه شانس موفقیت عملیات نیروی هوایی اسرائیل برضد تأسیسات هستهای ایران را افزایش میدهد.
اما به همان میزان ماجراجویی این اقدام و عواقب فاجعه بار آن برای منطقه واضح است. بنابراین هیگل محدود به وعده انجام مشورت در مورد این مسأله با همه طرفهای ذینفع را داده و از تعهدات مشخص تر طفره رفته است.
اردن
وظیفه هیگل در اردن تعیین چشمانداز آینده نیروهای موجود، شامل 200 نیروی نظامی آمریکایی محسوب میشود.
برنامهریزی میشود، تا در عمان پست فرماندهی ارتش ایالات متحده استقرار یابد که وظیفه آمادهسازی نیروهای مسلح اردن برای تأمین امنیت را هماهنگ خواهد کرد. درضمن، تفسیر مفهوم امنیت در مذاکرات هیگل و عبدالله دوم به اندازه کافی گسترده است که شامل اقدامات در صورت گسترش درگیریها در سوریه و کمک در صورت شورش احتمالی برعلیه پادشاه است.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی
در ریاض ترس درباره اینکه ایالات متحده، پادشاهی این شبه جزیره را در برابر ایران تنها خواهد گذاشت بسیار رایج است.
اما این نگرانیها بیهوده هستند و «جیمز ماتیس» (James N. Mattis) فرماندهی نظامی USCENTCOM اخیرا اعلام کرده است که در شرایط دشوار، پادشاهی عربستان آمادگی و توانایی خود را برای استفاده از نیروهای مسلح خود برای مبارزه در چارچوب ائتلاف ایجاد شده توسط ایالات متحده برعلیه تهدیدات منطقهای نشان داده است.
پشتیبانی از قابلیتهای نظامی عربستان سعودی کشورهای متخاصم را ترسانده، همکاری بین ایالات متحده و عربستان سعودی را تعمیق داده، و تأثیر مثبت بر ثبات اقتصاد جهانی دارد.
علاوه براین، مسئلهای که واشنگتن تمایلی به انتشار آن ندارد، فرماندهی نظامیUSCENTCOM یک مأموریت ظریف دیگر را در راستای تقویت پتانسیل نیروهای امنیتی انجام میدهد. انتظار میرود، که پس از بازدید هیگل، پادشاهی عربستان علاوه بر موشکهای با دقت بالا برای هواپیماهایF-16 ، آخرین تجهیزات (از جمله – هواپیماهای پهپاد ویژه) برای مبارزه با شورشیان در استان شرقی و در بحرین و همچنین فناوری و تجهیزات برای ایجاد دیوار در مرز با یمن را بدست آورد.
امارات متحده عربی آخرین ایستگاه سفر «هیگل بود در طول مذاکرات با ولیعهد «ابوظبی محمد بن زاید آل نهیان» قرار است، توافق نامه درباره خریداری 26 فروند هواپیمای F-16 توسط امارات متحده امضا شود.
مصر
تقویت جایگاه مصر در ائتلاف در حال شکلگیری و احیاء همکاری نظامی- فنی آمریکا و مصر در حجم کامل، هدف هیگل در قاهره میباشد.
در واقع، هیچ گونه موانع ویژهای برای این موضوع وجود ندارد. دولت ایالات متحده در حال حاضر 83 میلیون دلار برای نوسازی و آموزش کادر پایگاه هوایی - نظامی قاهره- غربی ارسال کرده، جایی که در آن جنگندههای F-16 تحویل داده شده اخیر به مصر مستقر شدهاند.
فرماندهی نظامی جدید مصر یک حامی سرسخت همکاری نظامی با ایالات متحده محسوب میشود و علاوه بر این، خود این ستاد فرماندهی دقیقا در دوره ائتلاف واشنگتن با رژیم حسنی مبارک تأسیس و شکل گرفته است. آیا فرماندهی جدید و وزیر دفاع مصر «عبدالفتاح السیسی» میتواند علیه این همکاری با آمریکاییها قرار گیرد، درحالیکه تا قبل از انتصاب خود او سمت رهبری سرویس اطلاعات نظامی را برعهده داشته، که آمریکاییها وی را «منصوب» و حمایت کردهاند؟ البته که نه و «عبدالفتاح السیسی» در تمام اظهارات خود بر لزوم تعمیق همکاری با ایالات متحده برای «افزایش و توسعه توانایی نظامی نیروهای مسلح مصر» و برای پشتیبانی از امنیت و صلح در منطقه تأکید کرده است.
شخصیت سوم در ارتش فعلی مصر، سرلشگر «محمد ال عصار» است که به طور کلی یکی از شخصیتهای کلیدی در روابط مصر با واشنگتن میباشد، چرا که بر همکاری نظامی- فنی با ایالات متحده هنوز در زمان ریاست جمهوری «حسنی مبارک» تأکید داشت.
یکی از مقامات پنتاگون در آستانه سفر هیگل کاملا آشکارا دیدگاه وزارت دفاع ایالات متحده در مورد مصرکنونی را اینگونه بیان کرد: مصر جدید همانند سابق دشمن القاعده و رقیب ایران است و وی هنوز مانند سابق خواهان جذب گردشگران غربی و سرمایه گذاری است، بنابراین - او بعنوان یک عضو مسئول جامعه بین المللی رفتار خواهد کرد.
با این حال در برقراری تماسهای اعتمادساز با رهبری نظامی جدید مصر، واشنگتن به اندازه کافی بااحتیاط و دقیق عمل میکند.
از جمله، ایالات متحده تمام کارکنان نمایندگی خود در سرویس اطلاعاتی نظامی در قاهره که بر نمایندگان فرماندهی سابق تمرکز داشتهاند و موفق به توافق با «مرسی» نشده بودند را تغییر داده است.
در حال حاضر این نمایندگی را ژنرال- سرتیپ «کلارک» از جنگ عراق برعهده گرفته که ارتباط او با وزیر جدید دفاع آل سیسی و همچنین با رئیس ستاد کل ژنرال صابحی کاملا کاری است.
بنابراین، همانطور که در بالا ذکر شد، تور خاورمیانهای هیگل گامی در مسیر شکلگیری یک ائتلاف جدید منطقهای است.
هدف استراتژیک این ائتلاف کاملا آشکار است: فراهم آوردن تسلط ایالات متحده در منطقه از طریق ایجاد سیستم اتحادها و ائتلافها است.
روند شکلگیری، همانطور که وقایع نشان میدهد، بسیار آسان و حتی با شور و شوق مشخص کشورهایی، که تصمیم به اتحاد در اطراف رهبر متخاصم گرفتهاند، پیش میرود.