598 به نقل از کیهان: فارين پاليسي در تحليلي خاطرنشان كرد: يكي از موضوعاتي كه در محاسبه اوباما
درباره سوريه اثر ميگذارد، ايران و مسئله هستهاي آن است. برخي ادعا
ميكنند كمك به سقوط اسد به معني تضعيف ايران خواهد بود اما در واقع بايد
گفت كه اين روند تنها موضع تهران را تندتر كرده و به برنامه هستهاياش
شتاب ميدهد. اوباما ميداند كه هماكنون احتمال عميقتر شدن بحران ايران
وجود دارد.
او ميفهمد كه به حمايت سوريه و چين براي هر اقدامي
نياز دارد و تاكنون نتوانسته اين حمايت را در مورد ايران يا سوريه به دست
آورد. بيرون ماندن از بحران سوريه، انعطافپذيري و گزينههاي بيشتري در
مورد ايران در اختيار اوباما قرار ميدهد. اما مداخله نظامي آمريكا در
سوريه موجب ميشود كه هم روسيه و هم ايران حمايت نظامي و مالي خود را از
اسد افزايش دهند.
در اين تحليل همچنين خاطرنشان شده است: آمريكا
درباره سوريه دچار خط قرمزهاي ادعايي خود شده است. آنها از استفاده سوريه
از سلاح شيميايي سخن ميگويند و اوباما اين را خط قرمز آمريكا اعلام كرده
است. او با يك مشكل واقعي و خودزني مواجه است؛ اينكه دفاع وي از خط قرمزش
ميتواند راهبرد پرهيز از مواجهه نظامي مستقيم در سوريه را مخدوش كند.
تحليلگر
فارين پاليسي تصريح ميكند: اوباما درباره سوريه بايد توجه داشته باشد
چيزي نگويد كه توانايي عمل به آن را نداشته باشد. او يك عبارت مشهور دارد
كه ميگويد به عنوان رئيسجمهور آمريكا بلوف نميزنم و چند بار اين جمله را
در مورد ايران تكرار كرده است. او بايد همين رويكرد را نيز در مورد سوريه
داشته باشد. آمريكا تاكنون بخشي از اعتبار خود را در خاورميانه از دست داده
و ديگر نبايد اين اعتبار را در شكاف بين گفتار و اعمال رئيسجمهور، هزينه
كند.
فارين پاليسي ميافزايد: اين مشكل در مورد خط قرمزها براي
ايران نيز وجود دارد. نخستين دردسر بزرگ اين است كه تعريف خط قرمز دشوار
خواهد بود. اسرائيل ميگويد ايران نبايد ظرفيت هستهاي داشته باشد، اما
اوباما ميگويد ايران نبايد به سلاح هستهاي دست يابد. اين شكاف در حال
حاضر به اندازهاي عميق است كه افكار عمومي از آن مطلع باشند. در اينجا اين
پرسش مطرح است كه در صورتي كه رئيسجمهور آمريكا براي دفاع از خط قرمزهايش
در مورد سوريه آماده نباشد، چه كسي خط قرمزهاي واشنگتن براي تهران را جدي
خواهد گرفت؟
در ادامه اين يادداشت آمده است: برخي منتقدان اوباما
ادعا ميكنند كه كاربرد تسليحات شيميايي در سوريه يك فرصت براي كاخ سفيد به
شمار ميرود تا فشار را بر اسد افزايش دهد. اما بايد به اين نكته توجه
داشت كه سوريه هيچگاه يك فرصت نبوده و با گذر زمان شرايط به مراتب وخيمتر
شده است. سوريه پس از دو سال بحران و به اوج رسيدن درگيريهاي فرقهاي و
جنگ شهري، سرزمين شير و عسل براي ايالات متحده نخواهد بود.
هيچ
گزينه خوبي در سوريه وجود ندارد. گزينهها از غير قابل پذيرش تا غيرموثر و
مملو از ريسك، گسترانيده شدهاند و دستور كلي مبتني بر احتياط است.