به گزارش 598 به نقل از خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری در اظهار نظرها و نشست های خبری و مصاحبه هایشان در مورد سیاست خارجه بعضا سخنانی را مطرح می کنند که قابل تامل است.
در این گزارش سعی داریم به مهمترین بخش از اظهارات کاندیداها در این زمینه بپردازیم.
محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی دولت خاتمی در خصوص تحریم ها معتقد است: اصل
تحریم نمیتواند مستقیما با یک گفتمان نرم حل و فصل شود و قطعا رئیس دولت
باید با ادبیاتهای مختلفی در مورد مسائل سیاست خارجی وارد گفتگو شود.
وی گفته است: طبیعی
است که لحن صحبت در افزایش یا کاهش تحریمها تاثیرگذار است و قطعا عدم دقت
در این زمینه صدمات بسیاری را متوجه مردم میکند که میتواند ناشی از
سخنان سنجیده و یا نسنجیده مسئولان دولتی باشد. برخی
با شعار سیاست خارجی تخاصمی جایگاه خود را با جایگاه رهبری اشتباه
میگیرند، تلاش میکنیم به دنیا رهنمود بدهیم و به فکر انجام وظیفه خودمان
نیستیم و نتیجه این میشود که میبینیم، این عملکرد مورد انتقاد ماست.
حسن روحانی چهره ای که این روزها برخی وی را هاشمی 2013 گفته اند نیز معتقد است:
این که دنیا علیه ما توطئه و گام به گام عملیات انجام دهد و در مقابل ما
شعار دهیم سیاست خارجی نیست، اسم آن را من میگذارم سیاست خارجی بیهدف،
شعاری و انفعالی.
مصطفی پورمحمدی نیز گفته است: باید از ماجراجویی
بپرهیزیم و الکی هزینه ها را بالا نبریم. ما باید مقتدرانه سر مواضع خود
بایستیم با برنامه ریزی، طراحی، توان داخلی، تدبیر و چانه زنی دیپلماتیک.
ما به آمریکا که برسیم همه اش بحث آرمانی نیست بله آمریکا ظلم کرده به
کشورهایی و ما باید جلوی استکبار بایستیم و اینجا بحث آرمانی است... بنده
معتقدم لزومی ندارد ما همیشه با آمریکا در حال جنگ و جدال باشیم. ما این
ظرفیت را داریم که تامین منافع خود را با آمریکا جلو ببریم که این امر
نیازمند هوشمندی و تدبیر است.
منوچهر متکی که سابقا وزیر امور خارجه بوده است نیز گفته است: سیاست خارجی جای لج بازی نیست جای حرف خوب را خوب زدن است. حواسمان باشد دیپلماسی هسته ای جای نابود کردن امپریالیسم نیست، آن جایش اینجا نیست. معتقد نیستم تا ابد با آمریکا رابطه نداشته باشیم، مبنای ما مخالف مذاکره با آمریکا نیست.
علی اکبر ولایتی نیز اخیرا سخنان قابل تاملی مطرح کرده است: رابطه
بین کشورها رابطه بین آدمها است و اگر ما با زبانی که دنیا میفهمد حرف
نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را میفهمیم.
زبان بینالمللی زبان خاص خود را دارد.این چه وضعی است كه در سیاست خارجی داریم؟
در مسأله هستهای نیازی به تنش با برخی کشورها نبود و با رویکردی
مسالمتآمیز میتوانستیم در مسأله هستهای در جایگاه بهتری بنشینیم و مسأله
هسته ای ایران را حل کنیم.
سخن وی آنجایی جالب
می شود که وی گفته است: برنامه هستهاي قابل حل است بدون اينکه ما فناوري
هستهاي را از دست بدهيم؛ ميتوان تحريمها را با وجود داشتن برنامه
هستهاي صلحآميز حل کرد.
از سوی دیگر محمد باقر قالیباف گفته است: دستگاه سیاست
خارجی ایران در برخی مقاطع میل به سوی تقویت آرمانگرایی بدون توجه به
ملاحظات و محدویت های ژئوپلتیکی داشته است و به دام شعارگرایی و اصالت دادن
به تخاصم شده است. اینکه یک وقتی می آییم و یک شعارهای تندی می دهیم، یعنی
فقط روحیه تقابلی و در اوج شعارزدگی دنبال می کنیم؛ نمونه های آن را ما در
سفرهای اولی که به نیویورک اتفاق افتاد، می بینیم. نتیجه آن چه شد؟ مثلا
قضیه هولوکاست ما را به کجا رساند؟ ما هیچ گاه با یهود مخالف نبودیم، یک
دین است. سخنان جنجالی ولی کم فایده و رفتارهای شعاری و نمایشی به ما ضربه
زد و موضع برحق ما را تضعیف کرد.
حدادعادل نیز در این باره گفت: «موافق طرح اين موضوع بهگونهاي كه آقاي
احمدينژاد مطرح كرد، نبودم، چون ما از انكار هولوكاست سودي نبرديم».
ابوترابیفرد هم گفت: «طرح مباحث و مفاهيم اينچنيني سودي براي بدنه انقلاب
ندارد و كاري نسنجيده به نظر ميرسد»
این مواضع اما از آن جهت قابل تامل است که به نظر می رسد ادبیات مشترکی
میان چهره های فوق در نقد سیاست خارجه دیده می شود. سخنانی که در برخی
موارد متناقض می نمایاند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت
دولت 2 شهریور 91 می فرمایند:بعضىها در روزنامه، در سايت، در تريبونهاى
گوناگون مطالبى منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا دشمنتراشى كرديم كه
اينقدر با ما دشمنى كنند! به نظر من اينها حرفبافى است. آنچه كه گفته
ميشود، متكى به يك تحليل درست نيست... نه، دشمنىها خيلى طبيعى است. وقتى
كه امام بزرگوار بود، دشمنىها زياد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه
مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينى كنيم، آنها طبعاً چهرهشان بظاهر
متبسمتر ميشود. البته جلو مىآيند. يعنى چهره را متبسم ميكنند، براى
اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از پيشرفت هدفهامان
باز بدارند. هرچه ما در حركت خودمان جدىتر و مصممتر باشيم، آنها ناراحت
ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود
در همین رابطه مقام معظم رهبری در رابطه با استکبار ستیزی در دولت نهم و دهم می فرمایند: «استكبارستيزى
- كه معناى ويژهى انقلابى خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا
كرد. معناى استكبارستيزى دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست، معنايش دشمنى
كردن با استكبار است. مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و
تجاوز و زيادهطلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى
را هم انسان در اين دولت احساس مىكند؛ عزت ملى و استقلال حقيقى و معنوى
از اينجا حاصل ميشود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا
حتى مثلاً در زمينههاى اقتصادى هم به يك رشد بالايى دست پيدا كند؛ نه،
استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهميت
قائل باشد، براى حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين،
شرمندهى اظهارات و جايگاه خود نباشد.»
همچنین ایشان
در مورد اسرائیل و هلوکاست نیز می فرمایند: «صهیونیستها فلسطین را به
بهانه هولوکاست غصب کردند اما عدم تحمل رسانه های غربی و صهیونیستی و
دولتهای حامی اسرائیل در برابر طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست نشان می
دهد که مسئله مشروعیت آنان با گذشت زمان متزلزل تر و بغرنجتر و پرسش افکار
عمومی جهان از دلیل پیدایش این رژیم جدّیتر شده است.»
مقام معظم رهبری
در رابطه با تهدیدات اسرائیل نیز میفرمایند: "گاهی سردمداران رژيم
صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما
بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر
بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد".
فرمانده کل قوا
در رابطه با دشمنی غرب می فرمایند: «حالا البته بعضىها در روزنامه، در
سايت، در تريبونهاى گوناگون مطالبى منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا
دشمنتراشى كرديم كه اينقدر با ما دشمنى كنند! به نظر من اينها حرفبافى
است. آنچه كه گفته ميشود، متكى به يك تحليل درست نيست. نه، دشمنىها خيلى
طبيعى است. وقتى كه امام بزرگوار بود، دشمنىها زياد بود؛ براى خاطر مواضع
قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينى كنيم، آنها طبعاً
چهرهشان بظاهر متبسمتر ميشود. البته جلو مىآيند. يعنى چهره را متبسم
ميكنند، براى اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از
پيشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حركت خودمان جدىتر و مصممتر
باشيم، آنها ناراحت ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود.»
همچنین ایشان
در رابطه با مذاکره با آمریکا می فرمایند: «و اما مذاكره. من معتقدم، آن
كسانى كه فكر مىكنند ما بايد با رأس استكبار - يعنى امريكا - مذاكره كنيم،
يا دچار سادهلوحى هستند، يا مرعوبند.»
مقام معظم رهبری
در همین رابطه می فرمایند: «دو كشور با همديگر سر مسائلى ممكن است اختلاف
داشته باشند كه مىنشينند با مذاكره اين اختلاف را حل ميكنند؛ تمام ميكنند.
مسئلهى جمهورى اسلامى و دولت مستكبر آمريكا از اين قبيل نيست. مسئله،
مسئلهى ديگرى است؛ مسئله ريشهاىتر است.»
این سخنان صریح رهبر
انقلاب در حالی است که این روزها برخی چهره های سیاسی شاید ناخواسته و یا
بدون آنکه خود بدانند رویکردهای صحیح سیاست خارجی در مواجه با استکبار را
نقد می کنند.
روز گذشته دانشجویان در بیانیه ای تاکید کردند: این
رویه در ماه های اخیر بگونه ای پیش می رود که هر چه زمان به انتخابات
نزدیک تر می شود شاهد سیاه نمایی های شدیدتر نسبت به دستاوردهای نظام به
خصوص در سالهای اخیر هستیم. عملی که جای نقد و بررسی منصفانه را گرفته و
فضا انتخابات آینده را به سمتی می برد که کاندیداها در خلایی غیر واقعی به
جای رقابتدر ارائه برنامه، در سیاه نمایی بیشتر با هم رقابت کنند!(اینجـــــا)