کد خبر: ۱۲۸۶۴۵
زمان انتشار: ۱۸:۴۸     ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲

همه ي ما دوست داريم خاطرات خوش فرزندانمان را بياد آوريم و از آن لذت ببريم، اما من توان مرور خاطراتي كه شايد از بهترين لحظه هاي عمرم  با آريا  (فرزند5 ساله ام ) بود را ندارم.

هميشه از خداوند فقط آرزوي سلامت خانواده ام را داشتم ،شايد اين ابتدايي ترين خواسته هر پدر و مادري باشد،اما همين هم از ما گرفته شد.

بگذاريد شرح اين مرگ نا بهنگام و عجيب را برايتان بيان كنم.

بدون شك شما هم متوجه خواهيد شد كه آريا ،چقدر بي جهت از دنيا رفت.

...پسرم بهمراه مادرش از اصفهان به اهواز آمدند(پنج شنبه مورخ۲۴/۹/۹۱ ساعت هشت شب) كه يكماه پيش هم باشيم  به دلیل اینکه محل كارم اهواز بود. پسرم روز قبل سرما خورده بود و كمي هم سرفه مي كرد گفتيم فردا صبح مي بريم بيمارستان و همين كار را كرديم و او را به بيمارستان [...] واقع در منطقه كيانپارس اهواز برديم(روز جمعه مورخ ۲۵/۹/۹۱) پزشك عمومي داشتند و دکتر متخصص نبود.

پزشك براي او پني سيلين 6.3.3 و دگزا نوشت و سه نوع شربت برايش تجويز كرد.

همسرم به پزشك گفت كه پسرم به دگزا حساسيت دارد و او يك نوع آمپول ديگري تجویز کرد. بعد از تزريق آمپول پسرم رفته رفته بي حال مي شد و ما فكر مي كرديم درد آمپول باعث شده كه پاهايش بي حس شود بطوريكه تا شب ديگر پاهايش حسي نداشتند و چون روز جمعه بود فرداي آن روز (روز شنبه مورخ ۲۶/۹/۹۱)به بيمارستان [...] در منطقه زيتون كارمندي به نزد متخصص اطفال برديم كه ايشان هم ،اظهار داشتند ويروس است و دو شربت دادند و يك آزمايش هم نوشتند و با وجود بي حالي او و اينكه بچه ي 5 ساله در بغلم بود اصلاً دستور بستري او را ندادند.

ساعت 4 بعد از ظهر چون حالش هنوز خوب نشده بود مجدداً به بيمارستان [...] برديم كه به علت شلوغي و اينكه حال پسرم بد بود نوبتي به ما ندادند.

بناچار ،راهي كلينيك [...]، واقع در منطقه كيانپارس شديم ،بعد از مراجعه آنها هم اظهار داشتند كه ما پزشك اطفال بعد از ظهرها نداريم .

در ادامه در همان منطقه بسراغ مطب دكتر [...] (پزشك اطفال) رفتم و از ايشان خواهش كردم كه نوبتي به من بدهند و گفتم حال پسرم خيلي بده و از شدت استرس و اضطراب جلوي ميز ايشان گريه كردم ،وليكن ايشان اعتنايي نكردند و گفتند ببريد پيش همكاران ديگر و گفتند اگر بخواهي ،تا ساعت 12 شب نوبت به شما مي رسد. (ساعت حدود 6 يا 7 بعداز ظهربود).

بناچار ،راهي مطب دكتر [...] در منطقه مركز شهر با آن ترافيك و... بعد از يك ساعت و يا بيشتر مارا پذيرفت. دكتر پس از معاينه فرزندم ،در حالي كه او را روي دست جلوي او برديم و بدنش كاملاً سرد و موهاي سرش از شدت عرق خیس و  سرد بود، پرسید مگر حمامش كرديد؟گفتيم نه (لازم به ذكر است كه دكتر ابتدا گفتند بستري شود بعد پشيمان شدند و گفتند شايد اونجا هم رسيدگي نكنند). در ادامه توصيه كردند نه،اصلاً دارو نمي خواهد و پس ازاينكه متوجه شد پيش دكتراي ديگر هم برده ايم ،گفتندكه من روند بهبود را در او مي بينم وديگه اينقدر این دكتر اون دكترش نكنيد و دارو هاي قبلي را هم كنار بگذاريد. هنگامي كه مي خواستيم از مطب دكتر بيرون بياييم.دكتر گفت ،بچه رابغل نكنيد،بلكه آن را روي دست ببريد. ما هم با خيال راحت و در حالی که ساعتهاي سختي را پشت سر گذاشته بودیم  ساعت نه و نیم شب به خانه آمديم.

چون دكتر سفارش كرده بود به او مايعات ،آب و... داديم.لحظه اي خواب مي رفت و لحظه اي بيدار مي شد تا اينكه حدود ساعت دو و نیم نيمه شب از شدت درد ناحيه شكم داد مي كشيد و 10 و يا 20 دقيقه بعد ،آريا روي شانه هاي من ،در كمال ناباوري از دنيا رفت.

سوال من از تمام متخصصان  و مردم اين است.

چرا با وجود علائم ظاهري فرزندم: بي حالي شديد،عرق سرد،موهاي خيس،فشار 8 و اينكه در بغل ما بود و هنگام بيرون رفتن از مطب ،دكتر مي گويد بچه را در بغل نگيريد و روي دست ببريد. آيا نبايد دستور بستري مي داد!!!؟؟

ما كه علم پزشكي نداشتیم و با توصيه هاي دكتر ،خيالمان راحت شد،اگر به ما آنقدر اطمينان نمي دادند که فقط یه ویروسه و رسیدگی میکردند فرزند دلبندمان كه وصف خوبيهايش زبانزد عام و خاص بود اينچنين پر پر نمي شد.

اگر چه به سازمان نظام پزشكي و دادسراي اهواز شكوائيه داده ام ،وليكن اطمينان دارم فايده اي ندارد.

آيا اين است عدالت اجتماعي!

مادر و پدر داغديده

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
بهرز
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۱۱ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
با تک از انعکاس خبر فو اریا .
سالم باشید.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها