به گزارش 598، روزنامه جوان نوشت: در روزهای اخیر تعدد نامزدهای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری به اوج خود رسیده و تعداد افرادی که خواهان کسب کرسی پاستور هستند از عدد 20 نیز گذشته است. هرچند بخش عمدهای از این نامزدها متعلق به جریان اصولگرایی هستند، با اینحال تعداد به نسبت قابل توجهی نیز کاندیدای اصلاحطلب و مستقل اعلام آمادگی کردهاند که در نهایت این تکثر میتواند به یک چالش در فضای انتخاباتی کشور بدل شود. البته شاید همگی نامزدهای مذکور تواناییهای لازم را برای حضور در ساختمان ریاست جمهوری نیز داشته باشند اما این تشتت موجب میشود تا مردم در انتخاب اصلح با چالش مواجه شوند.
اگر قرار باشد افکار عمومی به خوبی درباره ویژگیهای نامزدهای انتخاباتی بررسی لازم را انجام دهند نیازمند وقت کافی هستند، اما در شرایط فعلی یعنی کمبود زمان و تعدد نامزدها عملا شرایط برای مردم سخت شده است.
اما پرسش اصلی از این جا آغاز میشود که چرا در عرض چند هفته بیش از 20 نفر احساس تکلیف میکنند تا نامزد ریاستجمهوری شوند و آیا همه این احساس تکلیفها ضروری و به نفع کشور است؟
به نظر میرسد که دلیل رشد تصاعدی نامزدهای انتخاباتی آن هم در فرصت کوتاهی تا انتخابات به مسئله احساسی بودن فضای انتخاباتی در ایران باز میگردد. ویژگی خاصی که در انتخابات 88 نیز به پاشنه آشیلی تبدیل شد و غرب توانست برای چند ماه فضای سیاسی ایران را ملتهب کند.
امروز نیز نبود ویژگی نهادمندی در فضای سیاسی کشور موجب شده است تا در عرض چند هفته شاهد ظهور و بروز نامزدهایی باشیم که به جد احساس تکلیف میکنند! در این میان مسئله وحدتهای انتخاباتی نیز بسیار شکننده و ضعیف است. باز هم باید تأکید کنیم که نبود ساختار تحزب قدرتمند در کشور موجب شده است برخی از چهرههای سیاسی دل به خاصیت «جامعه جنبشی» ببندند و سعی کنند تا سوار بر موج احساسی به کرسی ریاست جمهوری دست یابند. این احساسی کردن فضا تا جایی پیش رفته است که یکی از نامزدهای انتخاباتی مدعی شده است اگر رئیسجمهور شود خدمت سربازی را برخواهد داشت و دیگری اعلام کرده است که سرزمینهای از دست رفته در زمان قاجار را به قلمرو ایران باز میگرداند!
در چنین فضایی که ما از نبود احزاب قوی رنج میبریم، حداقل انتظار میرود که نهادهای سیاسی مانند جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران وارد عمل شوند و حداقل به جریان اصولگرایی سر و سامانی بخشند. اکنون دو اتحاد پنج گانه و 1+2 محوریت را در جریان اصولگرایی در دست دارند و انتظار میرود این دو ائتلاف به هم بپیوندند و بر دامنه متحدان خود بیفزایند. به هر حال باید پذیرفت که ما نیازمند یک رئیسجمهور و یک کابینه هستیم و در این شرایط الزاماً همه نباید برای رئیسجمهور شدن رقابت کنند، بلکه از هم اکنون میتوان سرنوشت وزارتخانهها را نیز تعیین کرد و اجازه داد تا مردم به طور مستقیم وزرای مورد نظر خود را نیز انتخاب کنند. باید به این مهم نیز توجه کرد که در شرایط تشتت آرای اصولگرایان و تشدد احساس تکلیفها بعید نیست که اصلاحطلبان وارد عرصه شده و با اجماع بر سر نامزد واحد از خرد شدن رأی اصولگرایان بهترین بهره را برده و بر کرسی ریاست جمهوری بنشینند. اکنون زمزمههایی جدی از تلاش اصلاحطلبان برای اجماع بر سر نامزد واحد شنیده میشود و همین مسئله یک هشدار جدی برای فحول جریان اصولگرایی است.
البته باید دانست که راهکار اساسی برای کاهش تشتت آرا و نظرات اصولگرایان و تحقق وفاق حداکثری در زمان پیش و پس از انتخابات را باید در حرکت به سوی نهادمند و عقلانی کردن فضای سیاسی کشور و ایجاد نظام تحزب اسلامی جستوجو کنیم. نباید اجازه داد عدهای با شعبدهبازی یکشبه نتیجه انتخابات را تغییر دهند، بلکه باید شرایطی را فراهم آورد که طی آن مردم با فراغ بال و آرامش خاطر و با بحث و بررسی به نامزد اصلح دست یازند.