این در حالی است که در روزهای اخیر اخباری بر اجماع برخی از گروه های اصلاح طلب بر روی اسحاق جهانگیری منتشر شد.
جهانگیری که از چهره های نزدیک به جریان سازندگی است به گفته خودش در شرايطي ثبت نام ميكند كه ماموريتي از سوي همه اصلاحطلبان به او واگذار شود؛ ماموريتي كه غلامحسين كرباسچي اخیرا درباره آن گفته بود: «صحبتهايي درباره اجماع اصلاحطلبان بر روي آقاي جهانگيري شده است.» كرباسچي با بيان اينكه «جهانگيري، قرار نيست شخصي و مستقل بيايد» طرح كانديداتوري او را از سوي جريان اصلاحات اعلام كرد.
البته خبر اجماع اصلاح طلبان بر روی جهانگیری که از سوی هم حزبی های او منتشر شده در حالی است که محمدرضا عارف ، معاون اول دولت خاتمی نیز از احتمال حضور خود در انتخابات سخن گفته است.
عارف که نمایندگی برخی از چهرههای اصلاح طلب و مدیران میانی دولت خاتمی را برای حضور در انتخابات بر عهده دارد نیز به دنبال جمع کردن ظرفیت اصلاح طلبان بر روی خود است. وی در جمع دانشجویان مشهدی با تاکید بر حضور خود در انتخابات گفت: همواره بر خرد جمعی تأکید داشتهام و از تفرقه پرهیز کردهام و در عرصه انتخابات به دنبال آن هستم که اصلاحطلبان را به اجماع برسانم.
این در حالی است که در روزهای اخیر بیانیه ای از سوی جبهه اصلاح طلبان منتشر شد و از مصطفی کواکبیان به عنوان نامزد اختصاصی این تشکل سیاسی نام برده شده بود.
کواکبیان که در انتخابات مجلس نهم از رقیب گمنام خود در شهر سمنان شکست خورده بود، بهمن ماه سال گذشته برای کاندیداتوری در انتخابات اعلام آمادگی کرده بود.
البته کاندیداهای جریان دوم خرداد به این افراد محدود نمی شوند . چه آنکه حسن روحانی و حسین کمالی نیز بر حضور خود در انتخابات تا کید کردند.
حسن روحانی به صورت رسمی عالبت انتخاباتیخود را از 15 روز گذشته آغاز کرد و حسین کمالی نیز از سوی حزب کار به عنوان کاندیدا معرفی شده است .
با این حال آرایش سیاسی اصلاح طلبان در غیاب "هاشمی و خاتمی" اینگونه شکل گرفته است . طبیعی است با حضور این دو یا یکی از آنها شرایط به گونه ای دیگر رقم می خورد.
هر چند گفته می شود هاشمی و خاتمی با توجه به شرایط موجود خود علاقه ای برای حضور مستقیم در انتخابات ندارند ولی اطرافیان و نزدیکان رسانه های آنان، حضور روسای دولت موسوم به سازندگی و اصلاحجات در انتخابات را با پیروزی در انتخابات مترادف می دانند.
آنچه که در شرایط فعلی از سوی جریان افراطی دوم خرداد دنبال میشود ، ثبتنام همزمان خاتمی و هاشمی در انتخابات و کنارهگیری یکی به نفع دیگری در جریان تبلیغات انتخاباتی است.
این طیف معتقد است که اگر هاشمی و خاتمی در این پروژه ایفای نقش کنند احتمال به قدرت بازگشتن دوم خردادیها افزایش میابد و اگر هاشمی و خاتمی نیایند اصلاحطلبان در انتخابات شکست خواهند خورد و به همین دلیل بهتراست در انتخابات حضور پیدا نکنند.
علی شکوری راد در این باره گفته است: هرچند احتمال حضور ایشان(خاتمی) بسیار کم است ولی اگر آقای هاشمی بیاید، با وجود اینکه به اندازه آقای خاتمی رای ندارد اما چون فرد شناخته شدهای است و نیاز به معرفی به مردم ندارد و همین برای آقای هاشمی یک فرصت رقابت ایجاد میکند. اگر آقای هاشمی هم نشود ما هیچ گزینه دیگری نداریم.
هر چند با تجربه که خاتمی و هاشمی درانتخابات پیشین به دست آوردند حضور خود در انتخابات را "عقلانی نمی دانند" با این حال وابستگان به آنان همچنان بر کاندیداتوری یکی از این دو اصرار دارند. موضوعی که در صورت تحقق می تواند بار دیگر آزمون خوبی برای مشخص شدن مقبولیت عمومی گفتمان های وابسته به آنان باشد.
حسین مرعشی در مطلبی که توسط پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی نیز باز نشر داده شده درباره شرایط انتخاباتی هاشمی و خاتمی نوشته است: اگر هر دوی این شخصیتها روی فرد دیگری اجماع کنند؛ آن فرد، رای اول انتخابات خواهد شد؛ یعنی اگر بیانیه مشترک با مضمون حمایت از هر نامزدی بدهند، آن نامزد، موقعیت برتر انتخاباتی را کسب خواهد کرد.
مرعشی ادامه داده است: آقای خاتمی، به دلایلی اصرار دارند که آقای هاشمی پا به عرصه بگذارند و به مسوولیت تاریخی خود عمل کنند. آقای هاشمی هم به شرایط سنی و نامناسببودن بعضی از شرایط استناد میکنند و تاکید دارند که اصلاحطلبان با محوریت آقای خاتمی و بهویژه، همگرایی روی شخص ایشان، اجماع کنند. هر دو شخصیت بر ضرورت شکلگیری حماسه تاکید دارند. بههرحال، فرصتی برای این تعارفات نیست و باید هرچهزودتر به تصمیم برسند.
هر چند مرعشی و دیگر نزدیکان هاشمی و خاتمی معتقدند این دو نفر رای بالایی در بین مردم دارند و در صورت حضور در انتخابات ، رئیس جمهور می شوند با این حال به این سئوال پاسخ نمی دهند که چرا روسای دولت موسوم به سازندگی و اصلاحات با این درصد بالای رای از اعلام کاندیداتوری در انتخابات طفره می روند؟
گویا تجربه انتخاباتی که در ده سال گذشته در ایران برگزار شده و اصلاح طلبان پای ثابت شکست های آن بودند هنوز در خاطر هاشمی و خاتمی مانده است، باید دید آیا این دو نفر شهامت آن را دارند تا بار دیگر اندیشه های خود را در معرض رای عموم مردم بگذارند؟