- از دیدگاه ما کسانی که از نظام راضی نبوده و با اصل نظام مخالفند، جزو جریان اپوزسیون کشور تلقی میشوند که دنباله این اپوزسیون به آن طرف مرزها پیوند میخورد. وقتی دنباله این جریانات را پیگیری کرده و رصد میکنیم، عمدتاً جریاناتی هستند که با نظام مخالفت دارند و دنباله آنها به جریان ضد انقلاب متصل میشود.
- باید اذعان داشت آقایان موسوی و کروبی میتوانستند از کانالها و روندهای قانونی و حمایتهای بخشی از مردم بدون اردوکشی خیابانی مسیر قانونی را طی کنند که این روند، قطعا مسیر بهتر، سازندهتر و عقلاییتری بود.
- جبهه اصلاحطلبان، متشکل از گروههای عمده سیاسی کشور است که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و سند متقن آن قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده و ولایت فقیه را پیوند دهنده جمهوریت نظام با اسلامیت نظام میداند و یک مرزبندی کلی و اصولی با همه گروههای دیگری که به نوعی مخالف نظام و موافق براندازی و ایزوله کردن نظام هستند، دارد.
- جنبش سبز هم در مرزبندیهای جبهه اصلاحطلبان قرار دارد و آنها الان به یک جریان برانداز تبدیل شدهاند و فکر میکنیم که جریان اصلاحطلبی میتواند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و با اتکال به سند ملیاش که قانون اساسی است و ظرفیت بالایی که در آن، برای ایجاد تغییرات اساسی وجود دارد، میتوان تغییرات اصولی در کشور به نفع آحاد ملت و رساندن جمهوری اسلامی ایران به قله تمدنسازی اسلامی متقن، امیدوار بود.
- یکی از اشکالات اساسی جریان سبز این است که به موقع در خصوص این شعارهای انحرافی واکنش نشان داده نشد ولی حرف من این است که با سابقه و سبقهای که هم از آقای کروبی و هم از آقای موسوی وجود دارد، اینها قطعاً جمهوری اسلامی را بر سایر نظامهای سیاسی از جمله جمهوری ایرانی ترجیح میدهند و به هر حال ریشههای فردی در گذشته نشان داده است که آقای کروبی حکم حکومتی رهبری نظام در مجلس ششم شورای اسلامی که راجع به مطبوعات بود را ترجیح میدهند.
- به اعتقاد من آقای سروش یک فرد ضد انقلاب نیست و یک منتقد، متفکر و فیلسوف است، نقدهائی هم به ما دارد، پس به دلیل اینکه با ما در برخی امور همراهی ندارد مطرود میشود. اینطور پیشروی کنیم که ظاهرا هم همینطور به نظر میرسد، به مرور همه داشتههای خود را باید به دور بریزیم. چرا ما سعی داریم آن چیزی که به سرمایه ملی ما اختصاص دارد را هُل دهیم تا مال دیگران شوند؛ امثال آقای دکتر شریعتیها و ....
- اکبر گنجی الان به یک جریان اپوزیسیون و مخالف نظام تبدیل شده است و نگاه براندازانه دارد ولی ما نمیتوانیم عمده جریان روشنفکری کشور را که ریشههای مذهبی در وجودشان رخنه دارد و اصولاً حالت تهاجمی و خشونتطلبانه و براندازانه ندارند را برچسب مخالفت با نظام بزنیم و آنها را برانیم.
- جریان اپوزیسیون و جریان مخالف و برانداز نظام حق ندارند که بگویند چرا ما را در کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی، شورای شهر، مجلس خبرگان رهبری و ریاست جمهوری رد صلاحیت میکنید. شما با اصل نظام مخالف هستید، آزادی بیان میتوانید داشته باشید که البته باید به دور از توهین و هتک حرمت باشد ولی حق ورود ندارید، زیرا شما اصلاً ساختار ما را قبول ندارید.
- (آیا اطلاحطلبان نتیجه انتخابات آینده را میپذیرند؟)صددرصد. اصلا ما نمیپذیریم کسانی را که خواسته باشند از کانالها و روندهای غیر قانونی وارد عمل شوند، زیرا ما خوشبختانه روندهای قانونی داریم. هرچند ایراداتی برای نظارت استصوابی به شورای نگهبان وجود دارد و کماکان مطرح هم است ولی قطعاً این مسئله را با صراحت بگویم که در انتخاباتهای گذشته، اگر نواقصی بوده عمدتاً در بعد بررسی صلاحیتها بروز و ظهور داشته اما در برگزاری انتخابات ما عمدتاً شاهد سلامت و آزادی در انتخاباتها بودهایم.
- ما با همه کسانی که معتقد به حضور در انتخابات نیستند، مرزبندی میکنیم، زیرا عدم حضور به نوعی انفعال را نشان میدهد. یعنی رهبانیت اصلاحات و کسانی که معتقد به عدم حضور در انتخاباتهای نظام جمهوری اسلامی هستند، به رهبانیت اصلاحات کمک میکنند و به ریشه اصلاحات ضربه میزنند و نتیجه آن خواهد شد که به مرور از افکار عمومی و دایره اصلاحات خارج خواهند شد البته ما "بدلی" نگفتیم و فقط میگوییم از دایره اصلاحات خارج میشوند.
- ببینید این قطعیالصدور است که مجموعه اصلاحات به عنوان یک سازمان سیاسی، متاسفانه دارای یک منظومه فکری مشخص و منسجم نیست. مثلا در بین ما تعاریف گوناگونی از اصلاحات بازگو میشود، تا به حال ارادهای در بین ما حاکم نشده است که همگی بر یک منشور اصلاحطلبی تاکید کنیم.
-
در بین اصلاحطلبان یک انسجام جامع و کامل نمیبینیم لذا وقتی قرار است
اندیشه یک جریان حزبی تدوین شود، ابتدا و انتهای زنجیره باید به اصطلاح یا
از غلظت یا از رقت یکسانی برخوردار باشد.
- به اعتقاد ما نشانههای ضعیفی از حضور آقای خاتمی در انتخابات وجود دارد.
- به اعتقاد ما آقای رفسنجانی بهتر است که با تجربه و اندوخته عظیم فکری که در طول قبل از انقلاب و در عرصه مبارزه علیه رژیم شاه دارند و بعد از انقلاب نیز در عرصههای مختلف سکاندار بودهاند، یک مشاور خوب برای رئیسجمهور آینده کشور باشند.
- با توجه به کهولت سن ایشان[هاشمی]، اصلاً صلاح نیست البته ایشان از نظر ما از ارکان ارزشمند نظام جمهوری اسلام هستند و کسانی که تلاش میکنند ایشان به حاشیه رانده شود، جزو آن دستهای هستند که همواره در جهت تخریب دیگران عمل میکنند و قطار انقلاب و نظام را از وجود نیروهای ارزشمند خالی میکنند.