کد خبر: ۱۲۶۶۰۵
زمان انتشار: ۱۸:۳۴     ۳۱ فروردين ۱۳۹۲
انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر نمود:
می توان مدعی شد عمده تنش هایی که درباره دین و مسائل اعتقادی پیرامون دولت در می گیرد اگر چه می تواند در برخی موارد حاصل تغییر بعضی نگاههای احمدی نژاد به مسائل اعتقادی باشد اما بدون شک این تغییرات، آنچنانکه مورد بهره برداری رسانه ای قرار می گیرد و با جعل و تحریف همراه می شود ، عمیق نیست و بیشتر ناشی از عدم تبیین صحیح وی از نظراتش است.
به گزارش پایگاه 598، انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گزارشی تحلیلی به بیان تفاوتهای عمیق شخصیتی، ویژگی های اعتقادی ،پایگاه اجتماعی و شرایط تاریخی در مقایسه آقای احمدی نژاد با بنی صدر پرداخته است که متن کامل این گزارش در ادامه می آید:

ضرورت عبرت آموزی از تاریخ و آسیب های آن

عبرت آموزی از حوادث پندآموز تاریخ، علاوه بر آنکه توصیه ای دینی است از مبنایی عقلانی نیز بهره دارد و باعث درس گرفتن از گذشته و سعی در دوری از خطاهای انسان و بخصوص زمامداران می باشد. اما هر پدیده مبارکی در معرض آسیب هایی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

 آسیب های عبرت آموزی از تاریخ شامل «توقف» در برخی ذهنیت های تاریخی اجتماعی ، تطبیق های بی قرینه و بی استناد و صرفا متوسل شدن به برخی قرینه های ظاهری است که غالباً بسیار سطحی و از غور کردن بی مبنا در تاریخ حاصل می شود.

«تشابه انگاری» در تاریخ با توسل به نگاه جزمی و متعصبانه، عمدتاً دیدگاه طیفی است که همه نقاط قوت خود را در گذشته می بینند و از ضعف های موقعیت فعلی خود در رنج و اضطراب می باشند. از لحاظ خصوصیات روانی نیز عمدتاً قشری به اینگونه تشبیهات ظاهری اکتفا می کنند که دوره حرکت و بالندگی و رشد خود را طی کرده و دچار پیری و خستگی شده اند. افراد و جریانات فرسوده به اقتضای کهنگی و سن و سال خود، مخالف هرگونه تغییر در روابط پیرامون خود هستند و آن را با بحرانی بزرگ تفسیر می کنند و در این میان هرگونه نوزایی را با خطر و ایستادن در مقابل بزرگان متناظر می سازند.

چندی است که برخی صاحب نظران و تحلیل گران با ادعای تطبیق خصوصیات شخصیتی رئیس جمهور-آقای احمدی نژاد- بر فردی همچون بنی صدر که بعنوان فردی خائن در زمینه ذهنی جامعه ایران شناخته می شود سعی در تخریب شخصیت رئیس جمهور دارند و با اینکه تنها چند ماه به پایان دوره دولت دهم باقی نمانده است اما هر روز که می گذرد تخریب ها و توهین ها شدت بیشتری به خود میگیرد.

در تحلیل اجتماعی این تطبیق غیرواقعی ، آنچه عمدتاً مورد استناد مدعیان قرار می گیرد صرفاً تطبیق ناقص برخی شباهتهای ظاهری است که اگر مورد مداقّه عقلانی و وجدانی قرار گیرد متوجه فاصله های عمیق و ریشه ای این دو شخصیت تاریخی خواهیم شد.

محوری ترین مقایسه ها

ادعای عدم اعتقاد رئیس جمهور به روحانیت و بی اعتنایی وی به نهادهای انقلابی عمده محورهایی است که در این مقایسه مورد استناد قرار می گیرد. این در حالیست که مطالعه تطبیقی شرایط تاریخی ، ریشه های فکری و عقیدتی ، زمینه های اجتماعی، پایگاه اجتماعی، دغدغه ها و عملکردهای «متفاوت» این دو شخصیت تاریخی می تواند ما را در فهم تطبیق یا عدم تطبیق آقای احمدی نژاد با بنی صدر یاری رساند. بعبارتی نه شرایط تاریخی کنونی با شرایط ابتدای انقلاب قابل مقایسه است و نه خصوصیات شخصیتی احمدی نژاد بر بنی صدر صدق می کند و از طرفی دیگر نیز روحانیت و نهادهای انقلابی با تغییر در موقعیت اجتماعی و سیاسی خود مواجه شده اند. این تغییرها از سویی همراه با تحت تأثیر قرار گرفتن مرجعیت تامّ است و از سوی دیگر ریشه در رشد و تقویت دیگر نهادها و مراجع فکری و سیاسی اثربخش در جامعه ایران دارد.

مقایسه شخصیتی احمدی نژاد و بنی صدر می تواند طیفی از مولفه های عقیدتی ، تاریخی  ،اجتماعی  ، سیاسی و حتی روانشناسی شخصیتی را در برگیرد.

احمدی نژاد و جریان های سیاسی

در این مقایسه جایگاه احمدی نژاد و بنی صدر در نزد گروهها و جریانات سیاسی قابل بررسی است. بنی صدر از اجماع جریانات و گروههای سیاسی انقلابی برخوردار بود و همین مساله باعث شد تا اکثریت مردم (درصد) وی را بعنوان رئیس جمهور انتخاب نمانید. اما در تطبیق همین پشتوانه سیاسی ، دکتر احمدی نژاد «ابتدا» از پایگاه رای مردمی و جریانات اجتماعی بهره مند شد و در روالی برعکس بنی صدر مورد توجه «ثانویه» برخی جریانات و گروههای انقلابی قرار گرفت . اگر چه اگر این حمایت ها نیز اتفاق نمی افتاد تأثیر چشمگیری در آرای وی مشهود نمی شد و حمایت غالب گروههای اصولگرا از وی بر مبنای یک اضطرار سیاسی و دفع خطر اصلاح طلبان صورت گرفت. از این منظر
بنی صدر از اجماع سیاسی اکثریت نخبگان و جریانات انقلابی بهره مند بود و احمدی نژاد صرفاً متکی به ارتباط با توده مردم موفقیت خود را کسب کرد.

ریشه های عقیدتی احمدی نژاد

از منظری دیگر نیز ریشه های فکری و عقیدتی احمدی نژاد و بنی صدر نیز تفاوتهای عمیق و آشکاری دارد که بعید است مورد انکار کسی قرار گیرد. این تفاوتها مبتنی بر تفاوت در اعتقاد به نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، دغدغه عدالت خواهی و تعلق به گفتمان عدالت و پیوستگی با بدنه مذهبی جامعه است که طرف دیگر (بنی صدر) از هیچیک از این ظرفیت ها بهره مند نبوده است.

پایگاه اجتماعی احمدی نژاد

در خصوص پایگاه اجتماعی نیز، عمده اتکای بنی صدر بر طرفداران جبهه ملی و قشر روشنفکر و چپ دانشگاهی بود و وی اگر در میان بخشی از مردم نیز جایگاهی داشت ، آن جایگاه مرتبط با قشر روشنفکر بود و یا اجماع نیروهای سیاسی باعث شده بود وی در میان طبقات دیگر اجتماعی نیز طرفدارانی کسب کند. که این مساله به لحاظ شرایط حساس انقلابی آن روز و لزوم تقویت رئیس دولت نیز مساله ای دور از انتظار و تصور نبود. از سوی دیگر پایگاه اجتماعی اصلی آقای احمدی نژاد در دو قشر «متدینین» و «محرومین» خلاصه می شود که با پایگاه اجتماعی بنی صدر قابل مقایسه نیست.

احمدی نژاد و روحانیت

اما ادعایی مهمتر و اساسی تر که مورد تأکید برخی مخالفان و منتقدان احمدی نژاد و تطبیق وی بر شخصیت بنی صدر گشته است ادعای بی اعتقادی ایشان به روحانیت و حوزه های علمیه است. در بررسی صحت این ادعا باید در نظر داشت که در شرایط تاریخی دهه ابتدایی انقلاب، روحانیت در اوج «عملگرایی» و «کارآمدی» در همه شئونات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی (ورود در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی)  قرار داشت و در همه حوزه ها مرجعیت تامّ و بی رقیب محسوب می شد.

اتفاقاً دشمن نیز به اهمیت این صنف ارزشمند پی برد و تلاشهای زیادی را در جدایی این طیف از انقلاب و مردم نمود که عمده این تلاشها از ترور فیزیکی و تخریب شخصیت و... تا نفوذ در بیوت برخی مراجع خلاصه می شد. در بعد داخلی نیز تلاشهای دولت های پس از جنگ در به حاشیه راندن متدینین از اداره جامعه و تکیه بر تکنوکرات ها و روشنفکران نیز عملاً روحانیت را به حاشیه راند. بگونه ای که این دولت ها برای مراجع و علمای بزرگوار تنها یک شأن تشریفاتی قائل بودند و کل رابطه دولتهای پس از جنگ با مراجع و علما به ارسال گزارشات کانالیزه و تشریفاتی خلاصه می شد و طیف میانی روحانیت که شامل طلاب جوان و انقلابی می شدند نیز با بی اعتنایی مواجه بودند. از همین مقطع شاهد شکل گیری «فاصله» مطالبات و توقعات روحانیت و نظام هستیم .به موازات شکل گیری این فاصله ، به شیوه ظریفی فاصله گیری قشر روحانیت از مطالبات توده مردم و جامعه نیز اتفاق می افتد. به بیانی دیگر با شیبی آرام عملگرایی روحانیت در صحنه های اجتماعی با چالش مواجه می شود.

شکل گیری برخی آسیب ها در این میان باعث شده است که حوزه ها و روحانیت نتوانند همپای تغییر و تحولات جامعه و در تراز انقلاب اسلامی ظاهر شوند. بطوری که توقعات نظام از حوزه های علمیه در عرصه های کلان «تولیدعلم» ، پیوستگی و مرجعیت «فرهنگی» با جامعه و توقع در تولید «اقتصاد» اسلامی با پاسخی مناسب مواجه نشده است. عدم توفیق حوزه های علمیه در این عرصه ها می تواند مرجعیت این نهاد را در حوزه سیاسی تحت تأثیر قرار دهد.

از سویی دیگر رشد برخی نهادها و مولفه های تأثیر گذار در عرصه های عمومی مثل شکل گیری و تقویت شخصیت های سیاسی و دانشگاهی و تقویت برخی دیگر از نهادهای انقلابی مثل هیئت ها و پایگاههای بسیج و.. در کاهش مرجعیت تامّ روحانیت تا حد زیادی موثر بوده است.

البته نکته اساسی در تحلیل این تغییرات آنست که همه این تحولات با رشد و بالندگی نظام اسلامی در عرصه های سیاسی و اجتماعی همراه بوده است و قوت نظام سیاسی و اجتماعی در جامعه امروز ایران باعث شده است که کاستی ها و نقص های نهادهای دینی ، خللی در روند حرکت رو به جلوی نظام ایجاد نکند. به نحوی که نظام اجتماعی ایران با مشاهده خلل و ضعف در برخی نهادها و ساختارهای دینی وانقلابی ، به جایگزینی دیگر نهادها و ساختارهای انقلابی دست زده است. البته بر اساس نوع مواجهه مردم ایران با تغییرات فرهنگی ، این جایگزینی در این مرحله متوقف نمی ماند و ممکن است با مشاهده عدم کارآمدی نهادهای مرجع فعلی، با جایگزینی نهادهای قبلی و یا همتراز مواجه شویم. اتفاقاً همین خصوصیات پیچیده و منحصر به فرد جامعه ایران است که باعث تحلیل های غلط برخی نهادهای روشنفکری در ارزیابی از گرایش های انقلابی مردم می شود.

بر اساس آسیب شناسی فوق ، طبیعتاً «ضرورت» گفتمان عدالت از سوی نهادهای نخبگانی دینی ملموس و درک پذیر نبوده است. عمده فاصله ای که در این سالها بین احمدی نژاد و نهادهای مرجع دینی ایجاد شده است نیز در بعد کلان ناشی از عدم درک همین واقعیات است. همچنین در تحلیل چرایی تشدید این فاصله می توان به برخی حواشی و ضعف های فکری و عملی دولت در حوزه عدالت و همچنین ابهام زبانی در طرح دغدغه های دینی آقای احمدی نژاد و برخی اطرافیان اشاره نمود.

البته در این میان، اختلاف نظرها بر سر مسائل دینی بین دولت و روحانیت در موضوعات مختلف از وزن یکسانی برخوردار نیست. مثلاً در مسائلی نظیر حجاب، علیرغم دغدغه دینی رئیس جمهور و خانواده ایشان به رعایت حجاب ، ایشان بر اساس جایگاه ریاست جمهوری و ضرورت ظرفیت آفرینی فرهنگی به نفع سیاست های نظام ، گاه از عملکرد دستگاههای نظارتی فرهنگی و امنیتی در برخورد با بدحجابی انتقاد کرده اند که همین مساله تا حد زیادی از سیاسی شدن بدحجابی و تقابل آفرینی جوانان با کلیت نظام جلوگیری نموده است که نتیجه ای مبارک می باشد. در دیگر سو طرح برخی مسائل و تفسیرهای ابهام آمیز از مفاهیم دینی توسط رئیس جمهور و اطرافیان ایشان، موجبات حساسیت نهادهای مرجع دینی را برمی انگیزد که این حساسیت ها اتفاقاً جزئی از کارکرد همین نهادهای مرجع دینی است که موجب حفظ فرهنگ دینی در مقابل اعوجاجات فکری می شود. قابل یادآوری است که همین نهادهای دینی بودند که در مقام دفاع از ارزشهای دینی در دوره اصلاحات، روشنگرانه وارد میدان شده بودند و در مقابل حجمه های شدید به دین و فرهنگ انقلابی ایستادگی کردند. البته در مقام مقایسه انحرافات فکری اصلاح طلبان و برخی موارد ابهام آمیزی که از سوی رئیس جمهور مطرح می شود ، وزن مسائل ابهام آمیز در مقابل تقید رئیس جمهور به مبانی فکری نظام جمهوری اسلامی بسیار جزئی و از مسائل فرعی است که با تعامل و تبیین نخبگانی روشن تر خواهد شد.

احمدی نژاد و نهادهای انقلابی

در حالیکه رابطه بنی صدر با نهادهای انقلابی از جنس عدم اعتقاد بود و عمدتاً منجر به کارشکنی در روند نهادهای انقلابی می شد اما احمدی نژاد زائیده حمایتهای نیروهای انقلابی است که گاهی به نقد درون گفتمانی انقلابی دست می زند . وی بعضاً انتقادهایی را متوجه برخی نهادها می نماید که اساساً شامل موضوعات اصلی و اساسی نیست. اما جهت گیری اصلی وی شامل استفاده از نیروهای نهادهای انقلابی بخصوص سپاه در استانداری ها، وزارتخانه ها و ... و همچنین تعامل قوی دولت با سپاه در پروژه های کلان دفاعی، نفتی، عمرانی و ...  می شود که گویای اعتقاد احمدی نژاد به نیروها و نهادهای انقلابی است.

در تحلیل برخی مواضع رئیس جمهور در نقد عملکرد نهادهای انقلابی، باید علت را در حضور «خرده نیروهای» انقلابی در برخی نهادهای انقلابی جستجو کرد که صرفاً پیگیر مسائل فرعی، حاشیه ای و ضعف های دولت هستند و با بزرگنمایی و اصلی نمودن مسائل فرعی ، تحلیل هایی غیرواقعی و گاه مبتنی بر تخیلات و وهمیات را ارائه میدهند و متاسفانه نقش مهمی در هزینه آفرینی برای «نظام» و «دولت» و «نهادهای انقلابی» داشته اند.

تحلیل های مبتنی بر تلاش دولت در نوشاندن جام زهر به رهبری و نقش اصلی دولت در فتنه 92 ، عمده ترین این نوع تحلیل ها محسوب می شود. این نوع تحلیل ها هر چند از سوی نیروهای حاشیه ای برخی نهادهای انقلابی ارائه می شود اما بدلیل وزن مناسبی که از سوی رسانه ها دریافت می کند بازتاب های وسیعی دارد و در دلخوری دولت از نهادهای انقلابی نقشی اساسی ایفا می نماید. از سویی دیگر ملزومات ارتباطی، برخی نهادهای انقلابی نظیر سپاه و سازمان تبلیغات و... را به استفاده از رسانه های مجازی در قالب سایت و خبرگزاری مجبور ساخته است که اگر چه حرکتی لازم و مفید می باشد اما عدم ملاحظه برخی آسیب های ظریف در اختلافات و مشاجرات سیاسی گاه باعث دوری این رسانه ها از رسالت اصلی خود و پرداختن به اخبار حاشیه ای و بی اهمیت و گاه مضرّ می شود. متاسفانه این روندهای نامبارک رسانه ای این ظرفیت را دارد که چهره نهادهای انقلابی را مخدوش جلوه دهد و شئونات اصلی آنها را تحت تأثیر قرار دهد.

مقام معظم رهبری در تیرماه سال 90 مطالب مهمی را در دیدار فرماندهان سپاه مطرح نمودند که متاسفانه در هیاهوهای رسانه ای کمتر به آن توجه شده است. اهمیت این مطالب در آنست که این فرمایشات بایستی بعنوان معیاری مهم در نحوه تبیین اختلافهای سیاسی و دوری از هیاهو و جنجال رسانه ای ، بخصوص برای نیروی ارزشی سپاه (با تأکید رهبر معظم انقلاب) مورد توجه قرار گیرد. ایشان می فرمایند:

«مراقب باشيم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ كارهاى «غيرمفيد» و احياناً «مضر» در اين حركت پيشرونده نشود، كه يكى از اينها، همين مسئله‌ى اختلافات است، كه من اگر روى اينها تكيه ميكنم، به خاطر اين است. يك وقت هست كه يك جريانى در مقابل انقلاب مى‌آيد قد علم ميكند به قصد كوبيدن انقلاب، خب، وظيفه‌ى هر كسى است كه دفاع كند..... يك وقت نه، قضيه، قضيه‌ى ايستادگى در مقابل يك حركت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف «نظر» ، اختلاف«سليقه»، اختلاف «عقيده» احياناً است. اينها را بايستى هرچه ممكن است فرو كاست. اينجور چيزها را هرچه ممكن است بايد كم كرد. مشتعل كردن اين اختلاف نظرها مضر است......... جواب دادن به حرف غلط، شيوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، كار خاص خودش است. يك وقت هست كه حالا كه كسى يك حرف غلطى زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو كنيم، شعار كنيم كه آقا، فلانى اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است كه اشتباه است، خطاست. من با حركت روشنگرانه از سوى هر كسى، از سوى هر نهادى، هيچ مخالفتى ندارم، بلكه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى «تبيين». يعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئله‌ى تبيين بوده است. تبيين لازم است؛ اما اين معنايش اين نيست كه ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنيم. مراقب باشيد. اين را همه بايد مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جريانهاى سياسى، در جريانهاى گوناگون فكرى و سليقه‌اى مطلقاً مشتعل كردن فضا مناسب نيست........ نبايد بگذاريم اين نقطه ضعف ادامه پيدا كند يا افزايش پيدا كند. اينها را بايد توجه داشت. حركت، حركت متين، مستدل و مستند باشد. اگر كسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بيان كنند.... كار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگرى، بيان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند. اين، حرف ماست؛ اين، عرض ماست.»

سطوح چالش با نهادهای انقلابی

چالش های احمدی نژاد با نهادهای انقلابی را بر اساس نهادهای موجود می توان در سه سطح دسته بندی نمود. بخشی از چالش های احمدی نژاد با نهادهایی است که علیرغم تعلق به نظام و صرف هزینه های مادی و معنوی از نظام فاقد کارایی و عملکرد قابل قبول می باشند و در بعد نظری و عملی در حوزه های گوناگون در مقابل دولت قرار دارند. یکی از مهمترین این نهادها، سازمان تبلیغات اسلامی است که حتی بدون رعایت شئونات سیاسی و انقلابی، رئیس آن شخصاً وارد رقابت های سیاسی شده است . این سازمان علیرغم انتقادات بسیاری که به ضعف فعالیت های فرهنگی دولت دارد از ضعیف ترین نهادهای فرهنگی نظام محسوب می شود که در بین نیروهای انقلابی نیز جایگاه مناسبی ندارد.

در سطح دوم نهادهایی قرار دارند که علیرغم همکاری در سطوح کلان با دولت، در برخی موارد خرد و در حوزه مسائل فرعی دارای چالش و تنش با دولت هستند. در این سطح می توان به سپاه پاسداران اشاره نمود که در علیرغم همراهی فرماندهان عالی رتبه آن با گفتمان عدالت، برخی نیروهای میانی و خرد دارای ظرفیت چالش با دولت هستند. در این سطح رئیس جمهور علیرغم استفاده از ظرفیت اساسی این نیروی توانمند در حوزه های اجرایی، دفاعی و اقتصادی ، انتقاداتی را نیز به برخی حاشیه آفرینی های این نیروها طرح می نماید. در سطح سوم نهادهایی قرار دارند که تضمین کننده چارچوبهای اعتقادی و سلامت سیاسی نظام هستند و حفظ جایگاه و شئونات آنها حتی در صورت وجود نقاط ضعف فریضه واجب سیاسی است. سطح چالش احمدی نژاد با این نهادها نیز در حد چالش های پشت پرده و بیان برخی نظرات ابهام آمیز است که عمدتاً توسط رسانه ها بزرگنمایی و تحریف می شود. در راس این نهادها شورای نگهبان قرار دارد که علیرغم رد صلاحیت های گسترده افراد نزدیک به دولت در انتخابات مجلس نهم و گمانه زنی هایی که در خصوص تقابل با کاندیدای دولت در انتخابات یازدهم مطرح می شود شئوناتی دارد که اتفاقاً تاکنون مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفته است.

این مساله بیانگر آنست که رئیس جمهور هزینه های غیرقابل جبران چالش با نهادهای مرجع نظارتی نظام در سطوح عالی را می داند وحتی اگر برخی از اطرافیان و یا بخش هایی از تیم رسانه ای منتسب به دولت با دریافتی اشتباه از سخنان رئیس جمهور سعی در پررنگ کردن چالش نمانید اما خود وی چنین تلقی نخواهد داشت و در مدیریت چالش با نهادهای انقلابی ، سطوح چالش را بر اساس مصالح نظام مدیریت می کند. این ویژگی بر خلاف آن چیزی است که در دوره اصلاحات بروز یافت و تا مرز براندازی نظام پیش رفت.

تفاوت احمدی نژاد و اصلاح طلبان

از طرفی دیگر می توان شدت و عمق اختلافات و تنش هایی که دولت احمدی نژاد و دولت اصلاحات با نهادهای انقلابی و روحانیت داشتند را نیز مورد بررسی قرار داد. در واقع مخالفت با نهادهای انقلابی و تخریب نهادهای دینی بخصوص روحانیت انقلابی، یکی از مهمترین سیاست های تئوریزه شده اصلاح طلبان بود تخریب اعتقادات دینی حتی واقعه عاشورا، ضدیت با نهادهای دینی ، تشکیک در توانایی اداره جامعه توسط دین، تخریب شخصیت های دینی و تضعیف ولایت فقیه و... را می توان بعنوان محوری ترین تعارضات مبنایی اصلاح طلبان با نهاد دین و نهادهای انقلابی برشمرد. در حالی که جنس برخی رفتارهای احمدی نژاد که مورد انتقاد مخالفان و حتی برخی هواداران وی قرار می گیرد بکلی متفاوت با رفتارهای اصلاح طلبان است.

عمده رفتارهای انتقادبرانگیز وی را می توان در طرح برخی مواضع مبهم درباره انسان، مهدویت، بهار و .... خلاصه نمود که تنها از زبان وی و برخی اطرافیان وی جاری می شود و نکته قابل توجه آنست که وی با مشاهده حساسیت ها و انتقادها ، در مقام جبران ، تفسیرهای دینی از این مواضع ارائه میدهد. (نظیر توضیح وی درباره معنای بهار و تطبیق آن بر امام زمان(عج)). در واقع ضعف وی استفاده از ادبیاتی است که در زبان نخبگانی، رسانه ای و حتی عمومی، ناشناخته و مبهم می باشد و آنچه به این ادبیات مبهم و ناشناخته معنا می بخشد پوشش سریع و گسترده رسانه ای است که عمدتاً با «جعل» و «تحریف» و «بزرگنمایی» همراه می باشد.

از سویی دیگر عملکرد وی نشان داده است هنگامی که نخبگان و افکار عمومی به صحبت ها و عملکرد وی واکنش نشان می دهند وی با اطمینان بخشی به دلسوزان نظام و افکار عمومی سعی می کند تنش ها و جنجال هایی را که پیرامون مواضع و نقاط ضعفش پدید آمده است را کاهش و یا خنثی نماید. (نظیر اطمینان بخشی به جامعه در خصوص اعتقاد و پیروی وی از ولایت فقیه و تلاش برای رعایت مصالح کشور).

در واقع می توان مدعی شد عمده تنش هایی که درباره دین و مسائل اعتقادی پیرامون دولت در می گیرد اگر چه می تواند در برخی موارد حاصل تغییر بعضی نگاههای احمدی نژاد به مسائل اعتقادی باشد اما بدون شک این تغییرات، آنچنانکه مورد بهره برداری رسانه ای قرار می گیرد و با جعل و تحریف همراه می شود ، عمیق نیست و بیشتر ناشی از عدم تبیین صحیح وی از نظراتش است. در یک تحلیل ریشه ای در خصوص عدم تبیین صحیح نظرات وی می توان به شخصیت عملگرای احمدی نژاد، اهمیت قائل نشدن وی به نقش و اهمیت رسانه ها، ضعف رسانه ای دولت، ضعف در همراهی نخبگانی و قوت رسانه ای و نخبگانی مخالفان وی اشاره نمود. همین نقاط ضعف در ریزش نخبگانی طرفداران احمدی نژاد در سالهای اخیر مهمترین نقش را ایفا کرده است.

روان شناسی شخصیتی احمدی نژاد

احمدی نژاد از بعد روان شناختی، دارای شخصیتی سالم و مبتنی بر اعتقادات اسلامی است که در هیچ بعدی قابل انطباق با بنی صدر نیست . وی علاوه بر خصوصیات بارز انقلابی همچون ساده زیستی و مشی مردمی که در طول سالهای گذشته از وی بر سر زبانها بوده است دارای ویژگی های اصیل و سالم روان شناختی می باشد که کمتر به آنها پرداخته شده است.

اگر شاکله های شخصیتی افراد را بر اساس خصوصیات روانشناختی به دو دسته کلی «فعال» و «منفعل» دسته بندی کنیم ، یقیناً تیپ شخصیتی احمدی نژاد در زمره دسته بندی فعال قرار می گیرد. از سویی ایشان بدنبال به «حداکثر رساندن توان بالقوه» خود و جامعه است که این اصل در «پرکاری» ایشان مشهود می باشد. از دیگر سو «شجاعت» و به بیانی دیگر «تنوع بخشی به تجربه های چالش برانگیز» نیز اصلی دیگر است که عمدتاً خصیصه کسانی است که از شخصیتی سالم برخوردار بوده و این اصل نیز در دکتر احمدی نژاد مشهود می باشد. شجاعت در رویارویی با قدرتهای مستکبر و به چالش کشیدن نظام سلطه در سطوح و ابعاد جغرافیایی و فکری مختلف و همچنین اهتمام به تحول ساختار اقتصادی کشور از جمله مهمترین خصوصیات احمدی نژاد است که با اصل روانشناختی تنوع در تجربه های چالش برانگیز همخوانی دارد. همچنین «درک عینی از واقعیات و ظرفیت های خود و جامعه» از دیگر مولفه هایی است که قابل انطباق بر شخصیت احمدی نژاد می باشد. بطوری که وی بر ظرفیت های مردم تاکید می کند و این اصل را می توان به شعار «ما می توانیم» تطبیق کرد که در شخصیت احمدی نژاد متبلور گشته است.

از دیگر مولفه های شخصیتی فعال ، می توان به تعریف هدف و «قائل شدن مأموریت» از سوی این افراد برای خود در زندگی اشاره کرد که در احمدی نژاد نیز بروز دارد. اینگونه افراد با وقف کردن خود در راه این مأموریت ، باعث شکوفایی استعدادهای خود و جامعه می شوند. در واقع احمدی نژاد علاوه بر تمرکز بر ماموریت داخلی ساخت ایران، با طرح مأموریت های جهانی برای ملت ایران و ارتباطات گسترده با ملت های محروم و مستضعف در سراسر جهان، ظرفیت های اساسی بین المللی را به نفع جبهه حق گشوده است. از دیگر ابعاد روان شناختی احمدی نژاد که بیانگر شخصیت فعال و سالم وی می باشد «امیدواری» مداوم به آینده، «استقلال رای» از جریانات داخلی کشور و ایستادگی در برابر قدرتهای خارجی ، «ابتکار عمل و خلاقیت» و «مقاومت» در فشارهایی است که به وی وارد می شود.

جدای از ابعاد روانشناختی و اجتماعی که ذکر شد، ابعاد عمیق اعتقادی و دینی از جمله اعتقاد به مهدویت و ولایت فقیه و زمینه سازی ظهور از جمله مهمترین مبانی است که در احمدی نژاد مشهود است.

جمع بندی

همانطور که بررسی گردید تفاوتهای شخصیتی احمدی نژاد (بعنوان شخصیتی خدوم و پرکار) با بنی صدر (شخصیتی خائن) بسیار اساسی و غیرقابل تطبیق و حتی مقایسه می باشد. به نظر می رسد مهمترین فصل تفاوتهای احمدی نژاد  با بنی صدر همین ویژگی های شخصیتی وی می باشد که می توان به مهمترین عامل در جلوگیری از تکرار تجربه بنی صدر در تاریخ ایران از آن یاد کرد. این ویزگی های روانشناختی وی است که باعث شده در مقابل حجم انبوه تخریب ها و توهین های مکرر مخالفان، ایستادگی کند. چرا که این حجم تخریب ها، این ظرفیت را دارد تا معضلی بزرگ تر از بنی صدر را برای نظام اسلامی بازنمایی کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
حسين
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۱۷ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
سلام
احسنت
دوستان عزيز درج چنين مطالبي با پشتوانه منطقي وعقلاني و بدور از حب وبغض باعث گرايش هر چه بيشتر مخاطبان به سايت 598ميگردد.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها