به گزارش 598، نادر طالب زاده در گفت و شنودی صریح با خبرنگار تسنیم، به
سؤالاتی درباره جریانات فرهنگی در انقلاب اسلامی، پاسخ داده است. آنچه می
خوانید معرفی مصاحبهکننده از وی و گزیده ای از پاسخهای خواندنی طالب زاده
است که شاید پیش از این از وی با این صراحت خوانده نشده بود.
* * *
"روزگار عوض شده است": سرهنگ زاده
موبور آنتیغرب رسانههای ایرانی، با چشمان آبی اروپاییاش، از زیر عینک
معروف قابمشکیاش، در حالی که چایسبز افغانی دمکرده خودش را مینوشید به
ما زل زد و این گزاره را با صراحت اعلام کرد. در حالی که در اتاق دیگر
خانهاش عدهای مشغول سروکله زدن برای دور زدن فیلترینگ اینترنت بودند تا
با یک مستندساز مشهور آمریکایی ارتباط ویدئویی برقرار کنند. مستندسازی که
به تعبیر طالبزاده عوض شدن روزگار را فهمیده بود و برخی ایرانیها نفهمیده
بودند.
کنایه
البته ستایش آمیزی که سعید قاسمی در اولین حضورش در برنامه راز نثار نادر
طالب زاده کرد اگرچه برای خیلی ها چندان تعجب برانگیز نبود اما خیلی ها که
طالب زاده را از روی فعالیت های سرسختانه اش در حمایت از انقلاب اسلامی
ایران می شناختند را متعجب ساخت. قاسمی شب 22 بهمن دو سال پیش به راز آمده
بود و گفته بود که طالب زاده که پدرش یک سرهنگ وفادار فوق العاده متمول
دوران شاهنشاهی بوده است یکی از رویش های فرهنگی انقلاب است.
در همه این سالها طالبزاده آنچنان در مقابل خاستگاه ظاهریاش قیام کرده است که دیگر حوصله سروکله زدن
با جریان فرهنگی طرفدار غرب ایرانی را ندارد.
* بچه های
حزباللهی و طیف گفتمان انقلاب اسلامی در این سالها اصلا دیده نشدند. اما
مساله این بود که نگذاشتند که دیده شوند. این دور نگه داشته شدن بچه های
حزباللهی فرهنگی از مسیر رسمی فرهنگ و تولید به نظرم اصلی ترین دلیل این
مساله شماست. در همه این سالها تفکر بازمانده روشنفکری، چیزی که مربوط به
صد سال پیش ایران است متولی اصلی سیستم تولید فرهنگی در ایران بود.
*
در زمان ما اگر کسی نفهمد که امام خمینی کیست و درک نکند که انقلاب اسلامی
چیست بهتر است که اصلا صحبت نکند. اصلا نفهمیده است که چه شده است.
نتانیاهو واسحاق رابین و بوش پدر فهمیدند که چه شد ولی بعضیها داخل ایران
نفهمیدند و همانها فرهنگ مملکت را به تسلط خودشان درآورند.
* باید
از همان بیست سال پیش؛ اصلا گفتمان جهانی، گفتمان انقلاب اسلامی میشد که
نشد. تازه سه سال است که این بچهها دارند دیده میشوند. تازه دارد معلوم
میشود که بچه های حزباللهی حرف هایشان جذابتر ، عمیق تر ، نو تر و برش
شان در اجتماع بیشتر است و مهمتر از همه ربطشان به زمان بیشتر است. من روی
این ربط به زمان به شدت تاکید داریم. در نهایت میتوانم بگویم که دلیل
همراه نشدن فرهنگ انقلابی همپای سیاست انقلابی در ایران، این بود که فرهنگ
اصلا به دست انقلابیها و بچه حزباللهیها نیفتاد.
* در همه
دورههای مختلف صدا و سیما تاکنون هیچ کدام از مسئولین رده بالای آنجا در
گفتمان انقلاب اسلامی نقش نداشتند. همه حزب اللهی ، مدیر ، سیاست مدار و...
بودند ولی خودشان چیزی را شروع نکردند و اجتهادی نکردند. این به این خاطر
بود که اینکاره نبودند. بچههایی که بچههای انقلاب بودند و خیلی از
مسئولینی که موج ساز گفتمان انقلاب اسلامی بودند اصلا در صحنه حضور
نداشتند.
*
به کسی اجازه نمیدادند وسط بیاید. مهدی نصیری؛ بعد از رحلت امام در کیهان
پس از هشت نه سال سردبیر شد. کیهان در آن زمان خیلی شجاع بود ونقد میکرد و
پته خیلیها را روی آب میریخت ولی به راحتی مهدی نصیری را کنار گذاشتند.
او هم رفت صبح را باز کرد که آنجا هم قدرش را ندانستند اما یک ده نمکی آمد و
زیر نظر او کار کرد و امروز به عنوان یکی از افراد شاخص در زمینه گفتمان
انقلاب اسلامی کار میکند.
* از آدم هایی که دیالوگ انقلاب اسلامی
در ذهنشان بود غافل شدند مانند آقای ازغدی. ایشان به طور شانسی در
برنامهای به نام شباهنگام در شبکه 5 اولین بار به تلویزیون آمد... من یک
شب ازغدی را دعوت کردم و این آغاز ورودش به تلویزیون بود. من آقای ازغدی را
اصلا نمی شناختم، یک طلبه بود که برای کیهان قلم میزد، یک سفری به طور
مشترک به بوسنی داشتیم که آنجا کشفش کردم. نمی گذاشتند ایشان به تلویزیون دعوت شود.
* حتی در همین برنامه [راز] هم میرشکاک را گفتند نمی
شود دعوت کرد. میرشکاک 25 سال جلوی دوربین نیامد . این شاهکاری در حماقت
است. چیزی است که من اسمش را نئومونگولیزم میگذارم. این را که شما اجازه
ندهید میرشکاک در تلویزیون بیاید .شما آدمی مانند میرشکاک را میبرید در
محاق تا دیده نشود و هرکسی که چیزی بلد نیست و تخصصی ندارد آن وقت دیده
میشود. دقیقا مانند بلایی که سر آوینی آوردند. کسی نمیتواند به ما دروغ
بگوید. آوینی تا زمانی که زنده بود هیچ کس دعوتش نکرد تا نیم ساعت با وی
مصاحبه کند ببینید چه کسی است و چه حرفی دارد. نه صدا و سیما و نه ارشاد.
*
واقعیتش این است که روزگار عوض شده است. این جریان مقاومت دیگر توانی
ندارد. بچههای حزباللهی فوقالعاده قوی ظاهر شدهاندهمین تلویزیون را
نگاه کنید، به لطف خدا دیالوگ انقلابی این بار در تلویزیون اتفاق افتاده
است. راز را نگاه کنید. اصلا ثریا را نگاه کنید. یک برنامه گفتمان انقلاب
اسلامی است. یک تیم از بچه های دانشگاه شریف اند و واقعا دارند خوب کار
میکنند. در ارتباط با ربا، زمین خواری ، اقتصاد فشل ،قوه قضائیه ضعیف و
سوژه هایی قوی مثل اینها در برنامهشان صحبت کردند و چه قدر هم قوی و پر
قدرت.
* همین الان هم ما هنوز درگیریم. 15 نفر در
انجا حرف زدند از آقای سلحشور و فیاض و مهدی نصیری و سعید قاسمی تا یک
طیفی از جوان ها ولی تصمیم گرفتند که پخش نشود. این لابی همان لابی است که
25 سال است که نگذاشته است بچههای انقلابی حرف بزنند.
* این حرفی
که دارم میزنم خیلی دردسرساز است اما می گویم هر کس هم هر چه می خواهد
بگوید ، همان لابی که 25 سال نگذاشت بچه ها در صحنه باشد مهدی نصیری ها
را ده سال فرستاد به دوبی امثال شاهچراغی را فرستاد آنجا برای نماز جمعه و
... همینها الان نمیگذراند حرفهای آقا در جلسه عمار پخش شود. چیزهای
خیلی سطحی را سی بار پخش می کنند اما نمیگذارند آقا حرف بزند. حسن عباسی
نباید دیده شود طالب زاده و وحید جلیلی نیایند حرف بزنند هنوز آن مقاوم
در مقابل بچه ها هست.
* برای چه صحبت های
در حضوری که بچه های عمار خدمت اقا داشتند
دیدیم که با اینکه خیلی ها بودند اما حتی یک لابی نداشتند که این دیدار پخش
شود. یکی دو ساعت برنامه فوقالعاده دیدنی بود خیلی از صحبت های اقا در
رابطه با همین سوال شما بود. چرا سانسورش کردند؟
آقا در رابطه با فیلم لینکلن که فیلم مطرح امروز دنیاست نباید پخش شود؛
آقا تنها کسی بود که در ایران دربارهاش صحبت کرد. این همه برنامه های
«هفت» و «هشت» و «نه» و «ده» در تلویزیون در مورد سینما داریم یک شب در
رابطه با این فیلم کسی حرف نزد. ایشان در رابطه با اینکه بچه حزب اللهی ها
اگر به صورت داستانی بخواهند بسازند چه باید بکنند کلی حرف زدند و بحث زره
تقوا را مطرح کردند اما همان لابی های 25 سال پیش مانع پخش صحبت های آقا
شدند.
* این جو مقاومت تا جایی که توانست در برابر جریان انقلابی در
فرهنگ مقاومت کرد و الان انقدر فرسوده و خسته شده است که چاره ای ندارد جز
پذیرش. همین جشنواره عمار تا سال دوم هیچ کدام از دوستان تلویزیون نیامدند
بعد از برگزاری دوره سوم محبت کردند و پای تلویزیون باز شد. خود رئیس
سازمان با بنده تماس گرفت و گفت مراقب باش هیچ کم و کاستی برای عمار از سمت
صداوسیما وجود نداشته باشد. خب متوجه شدند و این خیلی خوب است.
*
در مملکت ما خیلی ها را میبینید که مسئولیت فرهنگی بزرگی دارند ولی یک روز
جنگ را ندیدهاند. سنشان هم به جنگ میخورد پس چرا در جنگ نبودهاند؟ آن
افرادی که ما میگوییم باید دیده شوند حتما سابقه جنگ دارند. شما فیلم های
حاتمی کیا را ببینید در انتها همهش برمیگردد به محوریت انقلاب اسلامی. هر
چیزی که بسازد باز هم آخرش همین است. کاریش نمیشود کرد.
* خود
رهبر انقلاب از همه حزباللهی تر است و نقش رهبری این جریان را دارد. خط
میدهد، جریان میسازد، ادبیات تولید میکند و همه را هم نگه میدارد. مجید
مجیدی میخواهد فاصله بگیرد رهبری نگهش میدارد من شنیدم که کسی نسبت به
موضوعی گلایه کرده بود که آقا فرمودند چرا پیش ما نیامدند؟ رهبریت جبهه
حزباللهیها هم با خود آقاست.
* تحول عظیمی در راه است که همه چیز
را به هم خواهد ریخت. دیگر با معیارهای سالهای پیش نمیتوان در مورد امروز
قضاوت کرد. در همین مدیریت برای جهانی شدن ما دیگر چارهای نداریم جز
اینکه به سمت یک مدیریت جایگزین برویم. قسمتی از افرادی که سی سال است
دارند کار می کنند باید جایشان را تحویل بدهند
*
ما در بحث های تلویزیون جایگزین حرف ها داریم. ما باید از ده سال پیش به
چهار پنج شبکه دیگر به غیر از شبکه های صدا و سیما اعتماد میکردیم و مجوزش
را میدادیم. شما همه چیز را دولتی کردید و بلوکه کردید که نکند چیزی
جذابتر شود اینکه نشد حقیقت جویی ، حقیقت جویی یعنی اینکه شما خود را در
مقابل حقیقت هیچ حساب کنی این ها از ترس اینکه آنطرف جذابتر نباشد
نمیگذارند کس دیگری حرف بزند.
* من به صراحت میگویم که دوران این حرفها گذشته است. وضعیت به شدت امیدوارکننده
است. دوران دیگری شروع شده است که خیلیها نمیخواهند باورش کنند. همه چیز
عوض شده است. روزگار روزگار فرهنگ انقلابی است و فرهنگ روشنفکری دیگر
خریداری ندارد.
* الآن بچههای سفیر و آرمان دارند به سیستم توزیع
درستی دست پیدا میکنند. دارند تبدیل به یک برند میشوند چون کارشان را
بلدند. همان کاری که آوینی با «روایت فتح» کرد. وقتی ما برای این بچه ها
کلاس میگذاشتیم اصلا تصور نمیکردیم چنین اتفاقی بیفتد. این یک حرکت
بسیجی است چهار پنج کار انجام داده اند و ایده هایشان به صد دویست مورد
رسیده که هر کدام هم موضوع بسیار بکری است.
* قبول دارم که در زمینه
سینمای داستانی ما به شدت کار داریم. ما تازه اول راهیم. نسلی بود که خیلی
خوب برای انقلاب کار کرد اما الان نیاز به نسل جدید کاملا حس میشود. نسلی
که بیاید و حرفهای دیگری بزند.مشکل سینمای ایران را همین نسل جدید حل
خواهد کرد.
* باید جوانها وارد فیلمسازی داستانی شوند تا اوضاع
سینمای ایران تغییر کند. الان خود ما به دنبال این هستیم که داستانی سازها
را پیدا کنیم و برایشان یک دوره یکساله با چند تن از اساتید سینما بگذاریم.
در همان نشستی هم که با حضرت آقا داشتیم درباره کادر سازی تأکید بسیاری شد
که متأسفانه هیچ کس چیزی از آن را نشنیده است. چهار پنج بار بحث کادر سازی
پیش آمد! اصلاً انگار می خواستند این حرف ها شنیده نشود! یک لابی مقاومت
برای اینکه شنیده نشود!
* ابراهیم حاتمی کیا را همه به خاطر «از
کرخه تا راین» و «به رنگ ارغوان» و کار های آخرش می شناسند در حالی که کسی
نمیداند که مصاحبه حاج ابراهیم همت را ابراهیم حاتمی کیا گرفته است! یعنی
این آدم عقبه اش واقعاً در جبهه است. از همان موقع شروع کرده است. ما در
راز دعوتش میکنیم و این را نشان میدهیم.
* در رسانه مهدی نصیری
بود که محمد رضا آقاسی دیده شد. یوسغعلی میرشکاک مقالاتش منتشر شد. حسین
بهزاد اولین کسی بود که درباره سرداران جوان در آنجا مطلب نوشت. اولین کسی
که درباره حاج ابراهیم همت مطلب نوشت حسین بهزاد بود. بعد متوسلیان و
بعد... قبل از حسین بهزاد هیچ کس درباره سرداران کار نکرده بود. خود حسین
بهزاد را تا به حالا کسی ندیده. حسین بهزاد خودش از طیفهای مخالف رو کم
میکند! شما پهلوانتان را بیاورید ما هم حسین بهزادمان را می آوریم. تا
بفهمیم که شما بیشتر می دانید یا حسین بهزاد! منتها انقدر به این رسانه بی
اعتماد است، در هیچ برنامه ای نمی رود.