سرویس فرهنگی پایگاه 598- ابولفضل امامی/ درآمد: با ورود محصولات غربی،
برخوردهای گوناگونی با آنها میشود؛ برخی آن را دربست رد میکنند، برخی آن
را دربست میپذیرند، برخی هم به ویرایش و پالایش آن میپردازند؛ رایتل از
جمله این کالاها است. قطعا هر محصول جدیدی، مطلوب نیست و برخی از محصولاتی
که پذیرفته میشود نیز نباید در سبد مصرف عمومی قرار بیگرد، مثل اسلحه.
معیار پذیرفتن یا نپذیرفتن یک کالای جدید دو چیز است؛ الف. نیازمندی به آن؛
بـ. کمتر بودن مفسده کالا، نسبت به مصلحت آن.
این معیار بین تمام افراد و جوامع، یگانه معیار منطقی است و تفاوت، تنها در مصداق نیاز یا مصلحت و مفسده است. در این متن در مواردی سخن از مسأله ویدئو آمده است که مدتی ممنوع بود و سپس با فراهم شدن محتوهای مناسب روی نوارهای ویدئو، ضرورتی برای تداوم ممنوعیت آن نبود[۱].
برخی بر آنند که ضرر قرار دادن نسل سوم تلفن همراه که این روزهای با نام رایتل به بازار آمده است در سبد مصرف عمومی، بیش از نفع آن است و به درستی معتقدند که بر مبنای اندیشه شهید آوینی[۲]، رایتل در خدمت ترویج نفسانیات و گسترش «ولایت تکنیک» است؛ اما ادعا میکنند که شهید آوینی، مخالف تحریم راهاندازی رایتل است! اکنون این ادعا را به صورت بسیار دقیق و مستند بررسی میکنیم:
گریز از شرایط گناه یا قهرمانبازی؟
نفس امّاره دشمن ترین دشمنان است، ولی خداوند آن را در درون انسان نهادهاست تا ما را بیازماید. شیطان هم دشمن درجه دو انسان است و خداوند با زمانخواستن وی برای وسوسه بشر به انجام گناه، موافقت کرد؛ تا از این راه، انسان را بیازماید. اما خداوند فرموده است که خود را در شرایطی قرار ندهید؛ تا مبادا زمینه بالفعل و عملیاتی شدن وسوسه نفس و شیطان فراهم شود. علاوه بر حکم عقل، آیات و روایات فراوانی بر این امر دلالت میکند. مانند اینکه حضرت یوسف برای فرار از شرایط گناهبرانگیز و وسوسه زلیخا، به زندان راضی شد. یعنی زندان آری! اما در بستر گناه و تحریک شهوانی قرار گرفتن هرگز! «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ» یوسف، ۳۳. یعنی من اگر در شرایط مکر و وسوسه آنان قرار بگیرم، دلباخته آنان میشوم: «أصبُ إلَیهِنّ»! پس گریز از شرایط گناه وظیفه ما است و نمیتوان گفت که قرار گرفتن در «بستر گناه» هم، همانند تحریک «انگیزه گناه» از سوی نفس اماره یا ابلیس است.
علت ممنوعیت قرارگرفتن در شرایط گناه؛
انسان باید در نقطه توازنی از کشش منفی و مثبت باشد؛ حال اگر «شرایط گناه» هم به کفّه کشش منفی اضافه شود، انجام گناه آسان میشود و جز با عنایت ویژه الهی، نمیتوان در امان ماند؛ به ویژه اگر کشش منفی یادشده، تمایلات قدرتمند شهوانی باشد: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ». یوسف، ۲۴. یعنی یوسف پیامبر هم قصد زلیخا میکرد، اگر نشان روشن پروردگارش را نمیدید. اما چون یوسف از مخلصین بود و از شرایط گناه گریزان بود، خدا هم بدی و فحشا را از وی دور کرد.
اما اگر روشنفکر مآبی میکرد و خود را در شرایط گناه قرار میداد، آیا
خداوند عنایت ویژه به وی میکرد؟ هرگز! پس گریز از شرایط گناه، وظیفه همه
ما است و نمیتوان با بهانه اینکه تقوای گریز بد است و باید به تقوای ستیز
رسید، خود را با دست خود، در معرض هلاکت قرار داد. با این گمان، که «شرایط
گناه» هم مثل «وسوسه گناه» از سوی نفس و شیطان است و قرار گرفتن در معرض
گناه، مطلوب است؛ همانگونه که خداوندما را در معرض وسوسه نفس و ابلیس قرار
داده است. آیا حضرت یوسف نمیتوانست خانه خود را در دل آتشفشان شهوت بنا
کند و تقوای ستیز تمرین کند؟ هیچ آیه یا روایت یا حکمی عقلی، اجازه نمیدهد
که انسان در دهانه آتشفشان خانه بناکند؛ و هیچ انسانی تا کنون در دهانه
آتشفشان خانه نساخته است.
آری اگر همانند یوسف کاملا ناخواسته در شرایط گناه قرار گرفتیم، آنگاه خداوند هم ان شاء الله ما را یاری میکند و این تهدید به فرصت تبدیل میشود؛ اماخریدن ابزار دریافت ماهواره، یعنی خانه ساخت در آتشفشان و پیروی از نفس. به هر روی در آخرالزمان، شرایط برای گناه بسیار زیاد است دیگر لازم نیست که ماهواره را هم به خانه آورد؛ در همین شرایط هم به فرموده حضرت رسل اعظم، دیندار ماندن همانند نگهداشتن آتش گداخته در کف دستان است! «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ»؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۵۴. مباحث شهید آوینی در ضرورت تقویت ایمان نیز ناظر به این روایت است. یعنی شیطاطین تو را در شرایطی از معماری، تحصیل، تفریح، معاشرت، پژوهش و کار قرار میدهند که پرهیزکاری بسیار دشوار می شود. نه اینکه علاوه بر این، خودت نیز شرایط گناه را با آوردن ماهواره یا ابزار ضد فرهنگی دیگر، تسهیل کنی.
رهنمود امام خامنهای در ممنوعیت تسلیم در برابر ابزرا دشمن به ویژه ماهواره:
ایشان در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۸: «امروز سلطهگران در همه جای دنیا -هر جایی به تناسب- در فکر سلطه فرهنگیند؛ یک نمونهاش هم همین ماهواره است که حالا باز هم میبینم بحث ماهواره را مطرح کردهاند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فناوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحی نیست. آن کسی که این منطق را مطرح میکند، باید بگوید برای جلوگیری از آن [فناوری جدید هم]، چه کار تازهای باید کرد. این منطق و استدلال، این گونه باید نتیجه بدهد. البته دشمن فناوری را پیشرفته میکند.
در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فناوری ماهواره، چه کارهایی را میتوانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیری کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت میکند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علی العجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمیتوانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است؟! قانون ممنوعیت ماهواره – که مجلس شورای اسلامی، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد – یک قانون کاملاً درست و بجا بود.حدّاقلش این است شما توانستهاید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و ان شاءالله باز هم خواهید توانست».
تردید شهید آوینی در ممنوع کردن ماهواره:
شهید آوینی: «تردیدی نیست که ما نمیتوانستیم از ورود ویدئو به کشورمان جلوگیری کنیم[۳]، چنان که نتوانستهایم مانع ورود هیچ یک از محصولات تکنولوژی غرب بشویم؛ و راستش من تردید دارم که اگر هم میتوانستیم، آیا چنین عملی درست میبود یا نه. ورود ویدئو به کشور ... یک ضرورت تاریخی است و زندگی در این عصر، خواه ناخواه چنین موجبیتی را به همراه دارد که ما نه تنها ویدئو، بلکه به زودی زود ماهواره را نیز بپذیریم ... و چه باک؟! کسی میترسد که ضعیفتر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهادهایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم». رستاخیز جان، سید مرتضی آوینی، نشر واحه، چاپ دوم، پاییز ۹۰، تهران.
شهید آوینی در اینجا با نکتهای را با «تردید» بیان میکند که زمینه سوء فهم برخی شده است. آنچه اینجا با تردید بیان شده است، در بیانی دیگر از شهید آوینی، صراحتاً رد شدهاست. از این رو، این تردید، به منزله شکافتن ابعاد یک بحث علمی است، نه نتیجه آن. بنابراین نمیتوان چنین نسبتی به شهید آوینی داد که: چون ما باید قوی باشیم، پس در تهاجم شیمیایی دشمن، ماسک برداریم و جامعه را در معرض امواج شیطانی ماهواره رهاکنیم! بلکه قوت در تدبیر است، نه در تهوّر!
ارکان طراحی امنیت سیستم:
سامانه امنیتی بدن انسان، جامعه انسانی و هر نظامی که محصول طراحی هوشمندانه باشد، بر چهار بخش است: أ. قرار گرفتن فرد یا سیستم یا نظام طراحی شده، در موقعیتی که دشمن و عناصر مخرب به سادگی توان نزدیک شدن به آن را نداشته باشند؛ یعنی انتخاب مکانی امن برای بقاء. ب. ممانعت از ورود دشمن و عناصر مخرب؛ یعنی اگر دشمن توانست خود را به آن نظام نزدیک کند، موانعی در برابر هجوم و ورود به آن مجموعه باشد که، تا سرحد امکان، جلوی دشمن را بگیرد. ج. اگر عناصر مخرّب و میکروبی وارد سیستم شدند، عواملی برای پاکسازی آنها وجود داشته باشند. د. ارتقاء توان مقاومت و مقابله در برابر عناصر مخرّب. ه. تهاجم به دشمن و عناصر مخرّب برای نابودی آنان.
در یک طراحی حکیمانه، هیچکدام از عوامل یادشده در جای دیگری نمینشیند. چهار تدبیر نخست، تدابیر تدافعی هستند و تدبیر پنجم، تدبیری تهاجمی است. نه تیمی که مهاجمان قوی دارد، از خط دفاعی قدرتمند بینیاز است و نه خط دفاعی قدرتمند ما را از مهاجمان خوب بینیاز میکند. قطعا باید ابتدا از سلامت و امنیت خود مطمئن باشیم و سپس در فکر هجوم باشیم؛ وگرنه بدنی که با دشمن داخلی و بیماری دست و پنجه نرم میکند را نمیتوان به مبارزه با دشمن بیرونی فرستاد. بنابراین، پس از آنکه سلامت و قوت داخلی یک سیستم تأمین شد، میتواند به فکر هجوم به دشمن خارجی برای جلب منافع بیشتر یا دفع خطر اقدام کند.
تفاوت مفهوم دفاع و انفعال:
دفاع به معنای آن است که در برابر یک هجوم، مقاومت و ایستادگی کنی و عامل
مهاجم را از خود دفع و دور کنی و تسلیم آن نشوی؛ بنابراین دو رکن اساسی
مفهوم دفاع، «انتخاب و فعال بودن» است. اما معنای اصلی انفعال که وزن ثلاثی
مزید از ماده «فـ عـ ل» است، مطاوعه و سرفرود آوردن و پذیرش یک فعل و کنش
است که در ذات آن، بی ارادگی، ضعف و ناتوانی در انجام دفاع است. بنابراین،
دفاع، به معنای بی اردادگی، ضعف، ترس و انفعال نیست. از این رو، خداوند نیز
خود را مدافع میداند، در حالی که خداونداز انفعال منزّه است: «إِنَّ
اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»؛ حج، ۳۸. پس، نباید مفهوم دفاع را
با انفعال در یک راستا دانست. دفاع یک فعالیت آگاهانه و انتخاب شده است.
نباید به بهانه شجاعت و آمادگی در برابر غرب، دست از دفاع کشید. واقع بینی این است که بدانیم دشمن در بسیاری از زمینهها از ما قویتر است و ما نه قادریم به وی هجوم ببریم و نه حق داریم که دفاع و مقاوت را به خیال اینکه انفعال و ترس است، نادیده بگیریم. انفعال و ضعف این است که شما در برابر ورود یک کالای زیانبار، مقاومت نکنید و تسلیم خواسته دشمن شوید. نمیتوان به اسم گریز از انفعال و تسلیم در برابر دشمن، در برابر دشمن تسلیم شد و ماهواره را با اسم نترسی و لزوم برخورد فعال، منفعلانه و ذلیلانه بپذیریم. این از عجایب استدلال است.
قاطعیت شهید آوینی درباره ضرورت مقاومت در برابر ورود کالاهای مخربی مانند ماهواره:
باید اعتراف کرد که عمر کوتاه و اندیشه بلند و افقپردازیهای شهید آوینی، فرصت دفع سوء برداشت از کلام ایشان را گرفته است. با این حال، اگر کسی در مبانی و مباحث ایشان دقت کند، فهم مقصود ایشان دشوار نیست. به شرط آنکه با پیشداوری به سراغ مباحث استاد نرویم. ایشان در بیانی دیگر درباره ویدئو، آشکارا به «ضرورت دفاع» در برابر ورود کالاهی مخرب مانند ماهواره سخن میگوید؛ و به روشنی تردید پیشگفته را رد می کند: «وقتی ما در عصری زندگی میکنیم که ویدئو از زمره لوازم محقّق آن عصر است و مرزهای ارتباطی نیز فرو ریخته و هیچ دیواری برقرار نمیماند، باید برای حفظ فرهنگ خویش در جستجوی راههایی بجز دیوار کشیدن و محصور کردن برآییم. تردیدی نیست که دیوار هم لازم است، اما باید دانست [کسی] که برای محافظت از خویش به دور خود دیوار میکشد، همواره در حال انفعال است. جواب تهاجم را باید با تهاجم داد و تنها در این صورت است که از انفعال خارج خواهیم شد؛ دفاع یک وضع انفعالی است و فاعلیت، هماره از آن مهاجم است». همان، ص ۱۰۵.
یادآوری: در اینجا بد نیست به دو نکته دیگر که ممکن است اسباب سوء فهم برخی شود، اشاره کنیم: الف. شهید آوینی جهان رادو قطبی حق و باطل میبیند؛ نه عصری یکپارچه که اقتضائات جهان غرب از لوازم جهان حق نیز باشد؛ مثلا فحشاء را که از لوازم محقق جهان غرب است، جزء امور محقق این عصر برای مومنین نمیداند؛ و بدتر اینکه دستور تسلیم در برابر آن را صادر کند. ب. از سخن ایشان به روشنی فهمیده میشود که تحکیم وضعیت دفاعی، با رفتن به حالت تهاجمی ناسازگاری ندارد و این دو جای یکدیگر را تنگ نمیکنند. البته باید گفت که دفاع نیز، یک انتخاب فعالانه است نه انفعال و تسلیم. انفعال به معنای پذیرش خواست دشمن است؛ یعنی پذیرش ماهواره، دقیقاً انفعال است، نه مبارزه و اقدام هجومی یا فعالانه!
تاکید مجدد شهید آوینی بر برخورد با ورود کالاهای زیانبار:
«[در مسأله مواجهه با ویدئو و ماهواره] مُرادم این نیست که باید جلوی قاچاقچیان را باز بگذاریم تا هر غلطی که میخواهند بکنند؛ مگر جلوی ارتش بعث را باز گذاشتیم؟ آنجا هم درست در آن هنگام که همه از زیانها و خسارات جنگ تحمیلی سخن میگفتند، حضرت روح الله سخن از برکات جنگ تحمیلی میگفتند و حق هم با ایشان بود». همان، ص ۱۰۶
در این جا شهید آوینی، باز هم شدیداً تردید بیان شده در عبارت گذشته را رد میکند و بر لزوم دفاع در برابر تهاجم قاچاقچیان در ورود ویدئو به کشور سخن گفتهاند و به هیچ وجه نمیتوان این سخنان صریح را حمل بر اشتباه بودن دفاع در برابر فاچاق محصولات مخرب غرب از قبیل ویدئو و ابزرا دریافت ماهواره دانست. حکمتی که به درستی در اینجا بیان شده است، تبدیل یأس به امید است که ربطی به درخواست نزول بلا و تسلیم در برابر هجوم دشمن برای گسترش ابزارهای شیطانی مانند ماهواره ندارد. البته میپذیریم که در برخی از عبارات استاد، اضطراب وجود دارد؛ اما دیدگاه ایشان روشن است.
دغدغه به حق استاد آوینی و کوتاهی ما:
آوینی که مانند مالک اشتر و عمار فرهنگی، دائما از این سو به آن سو در حرکت و روشنگری بود، گاهی فرصت انتخاب عبارات مناسب برای بیان اندیشههایش نمییافت؛ یعنی قامت بلند اندیشه از کوتاهی الفاظ بیرون میزد و نیاز بود که در فرصتی مناسب، به ویرایش عبارات بپردازد. به هر روی دغدغه دقیق ایشان این است که چرا بسیاری از مسئولین فرهنگی، تقصیر و کوتاهی خود را پشت تهاجم تکنولوژیک پنهان میکنند و گناه تنبلی خودشان را با تولید محصولات فرهنگی مناسب جبران نمیکنند. شهید آوینی معتقد است که طبع و جهتگیری ویدیو برای رفع نیاز انسان منحط غربی و نفسانیات است، اما در عین حال، «ویدئو به صورتی محدود به مخالفان "غرب و حکومتهای دستنشانده غربی" و نهضتهای انقلابی نیز مدد میرساند». همان، ص ۱۰۵. پس چرا نباید تولیدات فرهنگی مناسب را برای جلوگیری از عملکرد مخرّب ویدئو عرضه کرد؟ ایشان میگوید: «ما عادت کرده ایم که برای دور ماندن از خطرات، اصل را بر پرهیز بگذاریم. این واکنش، تا آنجا کارساز است که بتوان از منطقه خطر فاصله گرفت. وقتی طوری در محاصره خطر واقع شدیم که دیگر امکان فرار کردن وجود نداشته باشد، باید جنگید و محاصره را شکست». همان، ص ۱۲۹.
شهیدآوینی وقتی به اینجا میرسد که ویدئو به ما تحمیل شده است و ما ناخواسته دچار آن شدهایم، برای اینکه مسئولین امر، احساس خفگی و بنبست نکند، میگوید که باید نگاهمان به ویدئو همانند نگاهمان به نفس اماره باشد: «مگر ما در درون خود نیز با موجودی که ما را به گناه فرو میخواند مواجه نیستیم؟ در برابر دعوتهای این موجود چه باید کرد؟ مگر نه اینکه تعالی ما در مبارزه با همین نفسی است که مدام دعوت به شرّ میکند؟» همان، ص ۱۰۳. یا در بیانی دیگر می گوید: «بنده منکر زیانهای ویدئو نیستم، اما در عین حال درست نمیدانم که ما همچون بلازدگان، از حکمتی که در این بلیه عظما نهفته است، غافل شویم. بلا فولادِ وجود انسان را آبدیده میکند و صفات فطری و شئون ذاتی او را به فعلیت میرساند. پس همچنان که جنگ تحمیلی- که یک تحمیل بود و ما آن را انتخاب نکرده بودیم- ما را پرورش داد و زیباترین و باشکوهترین صفات فطری انسان را ظاهر کرد، تهاجم فرهنگی دشمن نیز، چه از طریق ویدئو و چه از طریق ماهواره، ما را علی رغم این واقعیت که قربانیهای بسیاری از ما خواهد گرفت، به تعالی خواهد رساند. تنها چنین است که ما امروز از انفعال در برابر ویدئو و فردا از موضوع انفعال در برابر ماهواره خارج خواهیم شد». همان ص ۱۰۵ و ۱۰۶.
تفاوت بین نفس اماره و ماهواره؛
صحنه جهاد و بستر گناه؛ در ابتدای نوشته آمد که فرق بسیاری بین نفس امار و ابلیس با شرایط و بستر گناه، وجود دارد و ورود به بستر گناه، توازن کشش شیطانی و الهی را به نفع سقوط انسان سنگین میکند. نکته دیگر اینکه، ما نفس امّاره و ابلیس را انتخاب نکردهایم، ولی ما خودمان ویدئو یا ماهواره را انتخاب میکنیم و میتوانیم آن را نخریم و در خانه نیاوریم. در اینجا استاد آوینی، ویدئو و ماهواره را، یک امر تحمیلی و گریزناپذیر برای افراد فرض میکند و میگوید که خویشتنداری در برابر آن، همانند مقاومت در برابر شیطان و نفس اماره، و جهاد در میدان نبرد است. و همانطور که ما در میدان جنگ با سپاه دشمن، گوهر وجودمان صیقل میخورد، در هنگامی که با امواج شیطانی ماهواره نیز روبرو هستیم، در حال جهاد و تعالی هستیم.
باید دقت کرد که افراد آزادند که ماهواره بخرند یا نخرند و در خانه بیاورند یا نیاورند، ولی در برابر سپاه دشمن، همه موظفند که جهاد کنند. پس این مقایسه دقیق نیست. دوم اینکه کسی که ماهواره میخرد، به خانه میبرد و خود را در معرض امواج شیطانی آن قرار میدهد، در نخستین گام از نفس اماره خود پیروی کرده است و خودش با اختیار خودش جنگ بر ضد خودش راه انداخته است. کسی که در گام نخست از یک نفس امّاره شکت خورده است و ماهواره را به خانه آورده است، چگونه میتواند در ادامه کار، هم حرف برنده مبارزه (نفس اماره) باشد و هم اینکه همزمان یک دشمن دیگر (ماهواره) را شکست دهد و به تعالی برسد؟ مثل کسی که در برابر یک حریف شکست بخورد و بعد بگوید اگر راست میگویی دو نفری به جنگ من بیایید!
عبارت استاد آوینی در اینجا قدری مضطرب است. یعنی افراد دو دستهاند، یک عده، ماهواره را بر خلاف قانون یا با تبعیت از نفس، به خانه میآورند که در این حال، بعید است کسی که از نفس اماره شکست خورده است، بعد از این بتواند هم نفس و هم ماهواره را با هم شکست دهد. عده دیگر هم که اساساً ماهواره را به خانه نمیآورند که در نبرد با آن آبدیده شوند.
اما مساله جنگ، یک تحمیل است، نه یک انتخاب؛ و کسی که در میدان جنگ است، میجنگد متعالیتر میشود ولی کسی که ماهواره به خانه آورده است، اصلا در میدان جهاد نیست؛ بلکه در آتشی است که خود برافروخته است؛ آیا کسی که خود را در آتش میافکند، قرار است آتش بر او بَرد و سلام شود؟ او را میسوزاند و در قیامت هم در جهنم خواهد سوخت. پس در برابر نفس و بستر گناه، باید به سوی خدا و شرایط مثبت فرار کنیم و این فرار عار نیست: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» ذاریات، ۵۰. نمیتوان گفت که دفاع از خود در برابر نفس، یا حتی فرار از صحنه گناه، انفعال است. یک نکته در میان است که شاید منظور استاد آوینی هم همان باشد؛ اینکه وقتی بزهکاری فرهنگی و سلب امنیت جنسی و بیعفت در جامعه رواج پیدا کند، به ناگزیر مسئولین فرهنگی تا حدی چابک میشوند و دست از تنبلی میکشند؛ اما حق این است که ما نمیتوانیم به قیمت قربانی کردن بخشی از جامعه، به چابک سازی مسئولین بپردازیم و باید راه دیگری جُست.
نقد همسان پنداری وضعیت ویدیو و رایتل:
عدم تسلط به مباحث مدیریت فرهنگی و نیز اندیشههای استاد شهید آوینی، سبب شده است که یک نویسنده به پندار اینکه رایتل هم مانند ویدیو است، خلاقیت! به خرج دهد و در من شهید آوینی، به جای کلمه ویدیو، کلمه رایتل را بنشاند او را مخالف فتوای مراجع معظم تقلید در حرمت راهاندازی رایتل معرفی کند. حال آنکه نه اندیشه استاد آوینی را در این موضوع به درستی فهمیده است و نه فرق ویدئو و رایتل را و اقسام مدیریت فرهنگی را.
ویدیو یک شبکه نیست، یک واحدی است که مستقل عمل میکند؛ ولی رایتل یک شبکه است که به صورت متمرکز عمل میکند و تنها از راه مدیریت متمرکز داخلی قابل تحقق است. یعنی یک دولت باید با هزینه گزاف، اقدام به راهاندازی بستر و شبکه ای بکند تا افراد بتوانند با پرداختن پول، حق امتیاز استفاده از امکانات شبکه را بخرند. در این جا از نظر مدیریت، هویت شبکه رایتل، هویتی متمرکز و وابسته به دولت دارد، ولی هویت استفاده از ویدیو، مدیریت غیرمتمرکز و تک واحدی است و هر کس میتواند یک ویدئو بخرد و از آن استفاده کند. ماهواره نیز از جهتی شبیه ویدیو است و از جهتی شبیه رایتل. از این جهت که هر کس میتواند با خرید یک ابزار گیرنده، مستقل از دولت اقدام به دریافت محتوای ماهواره کند، همانند ویدیو است؛ اما از آن جهت که کشور فرستنده امواج، میتواند به صورت متمرکز بر آن مدیریت کند، شبیه رایتل است. به هر حال، دست کشور ما، در اعمال مدیریت بر ویدیو و ماهواره تا حد بسیار زیادی بستهاست؛ ولی رایتل را خودمان و با امکانات و سرمایه و اختیار خومان راه میاندازیم، حتی علی الظاهر، دشمن ما را برای دسترسی به رایتل تحریم هم میکند. البته این تحریم ها ظاهری است؛ اگرنه ژنرال آمریکایی اعتراف نمیکرد که از تمام هزینههای انجام شده در افغانستان، امیدها به شبکه نسل جدید تلفن همراه است!
پس به فرض اینکه کسی شهید آوینی را متهم به تسلیم و انفعال در برابر ورود محصولات مخربی مانند ماهواره بکند، به هیچ وجه نمیتواند با بردن آبروی آوینی روی مین رایتل، قبر وی را در ویبره ابدی فرو ببرد!
----------------------------------------------
[۱]. التبه نمیتوان گفت که پس با راهاندازی برخی شبکههای ماهوارهای مناسب، ماهواره هم آزاد شود؛ زیرا تهیه فیلم قاچاق همراه با مخاطرات و هزینههایی است که این مشکل، در دستیابی به شبکههای مستهجن ماهوارهای وجود ندارد و از آن مهمتر، یکی از خطرات مهم شبکههای ماهوارهای دشمن، بهروز رسانی مخاطبین با اخبار جهتدار و ارائه تحلیلهای ضاله است که در فقه اسلام، حرمت ارائه کتب و محصولات ضالّه کاملا روشن است و حتی دشمنان مدعی آزادی، مانند آمریکا، غرب و جهان عرب، شبکههای ماهوارهای ایران و المنار لبنان را با قانونشکنی، از انتشار باز داشتهاند و اجازه نمیدهند که مخاطبان جهانی این شبکهها، صدایی غیر از صدای وهابیت و استکبار را بشنوند.
[۲]. شهیدآوینی: «روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارند. محصولات تمدن غرب همگی، کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آنچه مارشال مک لوهان در این باره میگوید[که خود رسانه هم پیام است] درست است». رستاخیز جان، آوینی، چ۲، نشر واحه، ص ۹۸.
[۳]. «تکلیف ویدئو را آن وقت میبایست روشن میکردیم که ویدئو شهرهای کشور ما را تسخیر نکرده بود». همان، ص ۱۲۸. شهید آوینی همچنین به کسانی اشاره میکند، که باعث ورود ویدئو به کشور شدند: «تا آنجا که حقیر میدانم این کار، نادانسته از طریق نهادهایی که مولود انقلاب هستند، انجام گرفته است». همان، ص ۹۹