به گزارش 598 به نقل از جام ورزشی؛ سالها در خط دفاعي استقلال بازي كرد اما با آن پوششهاي فوقالعاده و هوش بالا رنگ بازي ملي را نديد. خرمگاه را از زماني به ياد ميآوريم كه در قامت يك بازيكن 20، 21 ساله راهي استقلال شد. مدافع خوش چهرهاي كه خيلي زود در قلب دفاع استقلال جا افتاد تا به تيم ملي دعوت شده و رقيبي سرسخت باشد براي افشين پيرواني. هر چند بازي ملي به او نرسيد اما اخلاق را نباخت و اعتراضي به سرمربي وقت تيم ملي انجام نداد.
محمد خرمگاه 40 ساله كه پس از پايان دوران بازيگري رو به مربيگري آورده
حالا همكار عليرضا منصوريان در تيم اميد است. او در كنار علي منصور و البته
علي چيني و منصور رشيدي مربع استقلالي تيم اميد را تشكيل مي دهند تا
استعدادهاي ناب فوتبال ايران را در مسير موفقيت قرار بدهند. مصاحبه ما با
خرمگاه او را به گذشتهها برد، گذشتههايي كه با خاطرات تلخ و شيرين او
همراه شد. اين مصاحبه پيشرويتان است:
* حتماً تو هم مثل اكثر فوتباليستهاي دهه 60 و 70، فوتبال را از زمينهاي خاكي شروع كردي؟
- دقيقاً. فوتبال را مثل اكثر فوتباليستهاي آن زمان از زمينهاي خاكي و
سپس آموزشگاهها و مدارس شروع كردم. بعد از بازي در مسابقات آموزشگاههاي
تهران به نوجوانان راهآهن رفتم. نوجوانان راهآهن اولين تيمي بود كه به
طور رسمي در آن بازي كردم.
* از چه طريقي به راهآهن رفتي؟
- از طريق يكي از دوستان. آقاي افتخاري بچه محل ما در 13 آبان و شهرري
بود. او مرا فرستاد به تيم نوجوانان راهآهن و دست مرا گذاشت در دست سرمربي
تيم. بهمن نوروزي سرمربي نوجوانان راهآهن بود و مقدادپور او را كمك
ميكرد. از قضا مقدادپور هم بچه محل ما بود تا فوتبال من از راهآهن شكل
بگيرد.
* چند سال در تيمهاي پايه راهآهن بازي كردي؟
- دو سال در نوجوانان و دو سال هم در جوانان بازي كردم.
* سال چند؟
- فكر ميكنم 1365 يا 1366بود. از راهآهن براي گذراندن خدمت سربازي راهي فجر سپاه شدم تا در مسابقات باشگاههاي تهران بازي كنم.
* در اين چند سال به تيم ملي جوانان يا اميد هم دعوت شدي؟
- هم به تيم جوانان دعوت شدم و هم تيم اميد. 3 سال در فجر سپاه بازي
ميكردم و از آنجا آمدم استقلال. آخر سال 1373 بود كه خود را آماده
ميكرديم تا در ليگ 74 بازي كنيم.
* چطور شد كه پيراهن استقلال را پوشيدي؟
- در تيم ملي اميد با مهدي پاشازاده همبازي بودم. انگار پورحيدري و
اوليايي بازي مرا ديده بودند و از طريق آقا مهدي به من پيشنهاد دادند. من
هم چون استقلال را دوست داشتم با كله پريدم باشگاه و قرارداد سفيد امضا
كردم. 9 سال در استقلال بازي كردم و 3 سال هم بيرون از تيم بودم.
* در اين 3 سال در چه تيمهايي بازي كردي؟
- 2 سال در فجرسپاسي و يك سال در باليسته سنگاپور بازي كردم. براي من سخت
بود كه در استقلال بازي نكنم اما رفتم و تجربه جديدي را به دست آوردم. سال
1380 هم دوباره برگشتم استقلال.
* دوست نداريم خيلي سريع خاطراتت را مرور كنيم. به همان سال 71، 72
برميگرديم. چطور از فجر سپاه كه در باشگاههاي تهران بازي ميكرد به تيم
ملي اميد دعوت شدي؟ مگر نگاه مربيان، بازيكنان ليگ تهران را هم ميديد؟
- خب آن زمان فوتبال خيلي با حالا فرق ميكرد. سال 71، 72 ليگ سراسري
برگزار نميشد و آنهايي كه در مسابقات باشگاههاي تهران قهرمان ميشدند
جواز حضور در مسابقات سطح اول كشور را كسب ميكردند. آن زمان پاس، استقلال
يا پرسپوليس هم در جام باشگاههاي تهران شركت ميكردند و به همين دليل نگاه
روي اين بازيها زياد بود.
* در تيم ملي جوانان مربيتان چه كسي بود؟
- در تيم ملي جوانان محمود ياوري سرمربي ما بود و دو سال در خدمت ايشان
بوديم. در تيم ملي اميد هم دو سال با حسن حبيبي و همايون شاهرخي كار كرديم
كه در نهايت نتوانستيم به المپيك صعود كنيم. متاسفانه يك- صفر به امارات
باختيم و به المپيك صعود نكرديم.
* گفتي مهدي پاشازاده در استقلالي شدن تو نقش داشت. با او در تيم اميد آشنا شدي؟
- مهدي دوست صميمي من بود. در تيمهاي ملي جوانان و اميد هميشه با هم
بوديم. او نقش زيادي در آمدن من به استقلال داشت. با صحبتهايي كه مهدي
انجام داده بود من به استقلال آمدم. به عبارت سادهتر مهدي بود كه مرا به
استقلال آورد تا پيراهن آبي بپوشم.
* از ابتدا در استقلال فيكس بازي ميكردي؟
- سال اول حضور من در استقلال مصادف شد با محروميت سه بازيكن خوب و كليدي
تيم. امير قلعهنويي، صادق ورمزيار و مسعود غفوريهاي اصل. آن زمان سيستم
ما 2-5-3 بود و صادق ورمزيار پيستون چپ بازي ميكرد. من يك نيم فصل را
پيستون چپ بازي كردم، در حالي كه تخصصي راست پا بودم و با پاي راست سانتر
ميكردم.
* از چپ با پاي راست سانتر ميكردي؟
- بله ولي همه مثل شما تعجب ميكردند. يادم ميآيد امير قلعهنويي ميگفت چطور در اين سرعت با پاي راست سانتر ميكشي؟
* چه شد به دفاع آخر رفتي؟
- همان سال و در بازي رفت با سايپا، منصور پورحيدري مرا دفاع آخر گذاشت.
بازي با سايپا درست يك بازي قبل از دربي بود. پورحيدري گفت اگر در دفاع آخر
خوب بازي كني هفته بعد و در دربي هم فيكس هستي و دفاع آخر ميگذارمت.
سايپاي قدرتمند را يك – صفر برديم و من هم عالي بازي كردم. پورحيدري به قول
خود عمل كرد، مرا در دفاع آخر بازي داد و آن بازي را 3- يك از پرسپوليس
برديم.
* همان ديداري كه اختر، ورمزيار و تقوي گل زدند؟
- دقيقا. بعد از آن من يكي دو سال براي استقلال بازي كردم و از اين تيم جدا شدم.
* چرا؟
- شرايطي پيش آمد كه بازي كمتر به من ميرسيد. رقيب سرسختي هم به نام جواد زرينچه داشتم كه در دفاع آخر خيلي خوب بازي ميكرد.
* زرينچه پيستون راست بود. چه شد به دفاع آخر آمد؟
- مربي وقت صلاح ديد زرينچه دفاع آخر بازي كند. او 31، 32 سالش بود و وقتي
پيستون بازي ميكرد برايش سخت بود با اين سن در رفت و برگشتها شركت كند.
ضمن اينكه زرينچه هم در تيم ملي و هم در استقلال بازي ميكرد و برايش مشكل
بود هميشه پيستون راست باشد.
* چه شد از استقلال جدا شدي؟
- تا سال 77 همينطور گذراندم تا اينكه به باليستر سنگاپور رفتم. شش هفت
ماه آنجا بودم و سپس برگشتم استقلال. با اصرار مرحوم حجازي كه سرمربي
استقلال بود برگشتم ايران تا دوباره لباس آبي به تن كنم. مسابقات اف اي كاپ
را رها كردم و به ايران برگشتم اما متاسفانه سنگاپوريها با من لجبازي
كردند و تا 4 ماه ITC و رضايتنامه مرا نفرستادند. روزهاي سختي را سپري
ميكردم، چون آماده بودم ولي اجازه نداشتم بازي كنم. اعصابم خراب بود و
همين مساله باعث شد از ناحيه زانو مصدوم شوم. 6 ماه كل بازيها را از دست
دادم و شرايط بدني و روحي و روانيام به هم ريخت. همين شد كه از استقلال
رفتم تا در فجر سپاسي بازي كنم.
* باز هم داري سريع خاطرات را مرور ميكني. يك سوال در ذهن من باقي مانده.
سوال من مربوط ميشود به حول و حوش سال 75، 76. زماني كه محمد مايليكهن
سرمربي تيم ملي بود و افشين پيرواني را به عنوان دفاع آخر بازي ميداد. در
حالي كه تو با آن پيراهن شماره 26 معروفت در تركيب استقلال فوقالعاده بازي
ميكردي چرا همهاش پيرواني بازي ميكرد و از بازي تو خبري نبود؟
- آن زمان من، زرينچه، غلامپور، پاشازاده و منصوريان از استقلال به تيم
ملي دعوت ميشديم و البته فقط منصوريان بازي ميكرد. من در تمرينها خيلي
خوب بودم اما صلاحديد مايليكهن اين بود كه در مرحله آخر اردو خط بخورم.
حتما او پيرواني را بهتر از من ميديد كه به او بازي ميداد. آن زمان خط
خوردنم را در ذهنم حلاجي ميكردم و ناراحت ميشدم اما وقتي مربي شدم ديدم
كه مربيگري سليقهاي است و مايليكهن هم آن زمان به پيرواني اعتقاد داشت نه
به من. در كل روزهاي خوبي برايم رقم نخورد تا بازي ملي در كارنامهام ثبت
نشود.
* فكر ميكردي حقت بود جاي افشين پيرواني بازي كني؟
- هر بازيكني وقتي بازي نميكند دنبال اين است كه علتش را بداند. اصولا من
آدم منطقي بودم و ميخواستم شرايط آمادگيام را در زمين نشان بدهم. تا
آنجايي كه در توانم بود تلاش كردم اما نتوانستم بازي ملي در كارنامهام ثبت
كنم. همه دوست دارند در تيم ملي بزرگسالان بازي كنند اما قسمتم نبود به
اين هدفم برسم.
* اما آن زمان ميگفتند چون مايليكهن پرسپوليسي بود اعتقادي به استقلاليها ندارد.
- اينها را نميدانم اما اگر من مربي تيم ملي باشم سعي ميكنم بازيكني را
بياورم كه به سليقهام بخورد. آن موقع هم مايليكهن سليقهاش اينطور بود
نفراتي را انتخاب كند كه از نظر روحي، رواني و فني با او كنار بيايند. آن
موقع اينگونه صلاح ديده بود و البته تيم ملي نتايج فوقالعادهاي هم كسب
كرد. ضمن اينكه اگر بين من و افشين 50-50 هم بود مايليكهن صلاح ميدانست
كه در شرايط مساوي، پيرواني را در دفاع آخر استفاده كند.
* به اين موضوع اعتراضي نكردي؟
- آن موقع احترام گذاشتم و الان هم كه مدتها گذشته باز هم احترام
ميگذارم و حرفي نميزنم. فقط دنبال اين ميگردم كه چه كاري نتوانستم انجام
بدهم كه بازي ملي در كارنامهام داشته باشم.
* از بحث خارج شديم. گفتي استقلال تو را نخواست و رفتي فجر سپاسي. اين اتفاق بعد از همان مصدوميت زانو براي تو افتاد. درست است؟
- دقيقا. من از نظر بدني خيلي عقب بودم، چون مصدوم شده بودم. سكوموروخوف
هم به باشگاه گفت كه من، بازيكن آماده نياز دارم و به همين خاطر مرا
نخواستند تا به فجرسپاسي بروم. رفتم فجر و 2 سال دفاع جلوزن بازي كردم. سال
اول قاسم رحمان ستايش دفاع آخر بود و سال دوم عليرضا پورمند.
* چرا دفاع آخر بازي نكردي؟
- آن زمان ياوري ميگفت اگر دفاع جلوزن بازي كني بهتري.
* بعد از 2 سال دوباره به استقلال برگشتي؟
- مجددا سال 80 برگشتم استقلال، 3 سال براي استقلال بازي كردم و سال 83 دوباره جدا شدم.
* اينبار چرا؟
- امير قلعهنويي مربي بود. او با من صحبت كرد و ديدم شرايطم براي ماندن
مهيا نيست. با كمال ميل دوست داشتم بمانم اما ديدم بايد بروم.
* از دست قلعهنويي ناراحت نشدي؟
- آن زمان خيلي ناراحت شدم. دوستانم ميدانند كه با گريه از استقلال رفتم.
از قلعهنويي خيلي ناراحت بودم اما زمان كه گذشت و آمدم در عرصه مربيگري
ديدم مربيگري سليقهاي است. شرايط طبيعي فوتبال است كه يك روز باشي و يك
روز نباشي. از نظر تاكتيكي به شرايط قلعهنويي نميخوردم. آن زمان خيلي سخت
بود بپذيرم اما الان كه فكر ميكنم ميبينم سليقهاش بود كه من نباشم.
* فكر ميكنم در اواخر فصل نقل و انتقالات هم قلعهنويي تو را نخواست ...
- آن سال، سال اول يا دومي بود كه باشگاهها جشن پيراهن ميگرفتند. من حتي
در جشن پيراهن هم شركت كردم اما سه روز مانده به پايان نقل و انتقالات
قلعهنويي از طريق علي منصوريان گفت كه مرا نميخواهد. خيلي اصرار كردم كه
بمانم اما بيفايده بود.
* 3 روز مانده به پايان نقل و انتقالات سخت نبود تيم بعديات را انتخاب كني؟
- در آن برهه زماني كه همه تيمها ليست خود را بسته بودند مجبور شدم به
پگاه گيلان بروم. ميودراك يسيچ سرمربي پگاه بود و يك دفاع وسط داشتيم كه
هموطن يسيچ بود. يسيچ ميخواست هموطنش را كه خودش آورده بود بازي بدهد و به
همين خاطر كمتر به من بازي رسيد. سال خيلي بدي را پشت سر گذاشتم و بعد از
يك سال از پگاه جدا شدم و به عقاب رفتم.
* عقاب؟
- با عقاب ايرانيان در ليگ يك قرارداد بستم. خداداد و مهدي هاشمي نسب هم
آنجا بودند. شرايطمان براي حضور در ليگ برتر خيلي خوب بود. تا وقتي كه
خداداد بود با فاصله 9 امتياز صدرنشين جدول بوديم اما مشكلات مالي باعث شد
خداداد از تيم برود و دوران افت تيم ما از راه برسد. شرايطمان سخت شد و در
نهايت عنوان چهارمي را بهدست آورديم و ليگ برتري نشديم.
* بعد از عقاب در كدام تيم بازي كردي؟
- رفتم نيروي زميني و يك سال آنجا بازي كردم. شرايطم خيلي خوب بود و با
يكسري جوان و بازيكن كمتجربه توانستيم عنوان پنجم را كسب كنيم.
* راست ميگويند كه آن سال نيروي زميني با قطار به شهرستانها ميرفت؟
- آن موقع شهرهاي نزديك را با اتوبوس ميرفتيم و شهرهاي دور را با قطار.
مسوولان نيروي زميني در حد توانشان هر چه داشتند انجام ميدادند. يادم
ميآيد فقط يك بازي در بندرعباس كه آخرين بازي ما بود با هواپيما رفتيم.
آقاي علي روزبهاني با مسوولان صحبت كرد تا برايمان بليت هواپيما بگيرند تا
مسير تهران - بندرعباس را با اتوبوس نرويم.
* يك سال در نيروي زميني بازي كردي؟
- يك سال بازي كردم و سپس به تربيت يزد رفتم. بعد از تربيت هم فوتبال را
كنار گذاشتم. دوستانم اصرار داشتند كه بمانم و بازي كنم اما خودم
نميخواستم خيلي نزول كنم و بعد از فوتبال كنار بروم. از نظر بدني خيلي خوب
بودم و در روزهاي خوبم فوتبال را كنار گذاشتم و دنبال كلاسهاي مربيگري
رفتم.
* مربيگري را از كجا شروع كردي؟
- با پيشنهاد علي منصوريان در آكادمي استقلال كارم را شروع كردم.
* سال چند؟
- اگر اشتباه نكنم 87 بود كه مديرفني آكادمي شدم. يك سال خوب و موفق را در
آكادمي سپري كرديم. سال فوقالعادهاي بود كه توانستيم نقطهنظراتمان را
در تيمهاي پايه پياده كنيم. از دسترنج مربيان سال قبل و نفراتي كه جديد
آورديم استفاده كرديم تا سال موفقي را رقم بزنيم. اسپانسر ما بينظير بود و
به بازيكنان لباس كامل آديداس داديم، ضمن اينكه بازيكنان خوبي هم تحويل
فوتبال ايران داديم. سرآمد همه آنها يعقوب كريمي بود كه الان در تيم ملي
بزرگسالان بازي ميكند.
* بعد از آكادمي استقلال در كجا مربيگري كردي؟
- رفتم راهسازان قم و در ليگ دو سرمربي شدم. بعد از 4 هفته كه خدمتشان بودم جدا شدم.
* چرا جدا شدي؟
- ديدم شرايط مالي باشگاه خوب نيست و جدا شدم. هر جا بروم و مربيگري كنم
دوست دارم اثرگذار باشم. در آنجا نميتوانستم اثري از خودم به جا بگذارم و
به خاطر همين مساله جدا شدم. بعد به اردكان يزد رفتم و 13 هفته آنجا بودم.
متاسفانه آنها هم از نظر مالي آنطوري كه ميگفتند نبودند و تيم را ششم جدول
تحويل دادم و جدا شدم.
* بعد با علي منصوريان در تيم اميد مشغول شدي؟
- من دوستي ديرينهاي با علي منصور دارم. دوران سربازي را با منصوريان
گذراندم و از نظر فكري و روحي رواني هم خيلي به او نزديك هستم. با صلاحديد
او به كادر فني تيم اميد اضافه شدم و اميدوارم كه بتوانم مهره مثمرثمري
باشم.
* در تيم اميد دستيار اول هستي؟
- دستيار اول هستم اما برايم فرقي ندارد و مهم نيست كه سمتم چه باشد. دوست
دارم به فوتبال ايران خدمت كنم حالا چه دستيار اول و چه دستيار آخر.
* بهترين مهاجمي كه روبرويش بازي كردي؟
- الان حضور ذهن ندارم كه اسمش چه بود ولي ميدانم كه در جام باشگاههاي
آسيا در امارات روبرويمان بازي كرد و سپس به ليگ اسپانيا رفت.
* ابوبكر سانوگو را ميگويي؟
- دقيقا درست ميگوييد. بعد از پايان بازي انگار با جكي چان دعوا كرده
بودم. همه بدنم زخم شده بود، آنقدر كه دنبال او دويده بودم. بعد از بازي
احساس كردم 4 بازي انجام دادهام.
* در ايران كدام مهاجم خيلي اذيتت كرد؟
- خداداد عزيزي، ادموند بزيك، محسن گروسي، فرشاد پيوس و علي دايي.
* بازي روبروي كداميك از همه سختتر بود؟
- محسن گروسي.
* محمد خاكپور هم ميگفت بازي روبروي گروسي خيلي سخت بود، چرا؟
- چون هم سرعتي بود و هم خيلي خوب دفاع را دور ميزد. همين خصوصيات گروسي در كنار گلزني كار را براي هر مدافعي سخت ميكرد.
* تو سالها در خط دفاعي بازي كردي. بهترين مدافع ايران بعد از انقلاب از نظر تو كه بود؟
- دقيقا اگر اسم ببرم محمد پنجعلي و مهدي پاشازاده بعد از انقلاب بهترين مدافعان ايران بودند.
* اگر سوالي مانده كه نپرسيدهايم خودت بگو...
- اجازه بدهيد يك خاطره تعريف كنم از حسين كاظمي تا همه بدانند در اين فوتبال برخي هستند كه به پيشكسوتها احترام ميگذارند.