به گزارش 598 به نقل از خبر، عقاب آسیا قفل زبانش باز شد و حرف های زیادی را مطرح کرد.
حرف هایی که در لابلای آن انتقادات زیادی مطرح بود. انتقاداتی که مدت ها در
دل احمد رضا باقی مانده بود.
از توقیف حساب بانکی شما شروع می کنیم.ماجرای این توقیف چه بود؟
من چه چیزی باید بگویم؟آیا نیازی به حرف زدن من هست یا
نه؟آیا من باید بگویم که چه کسی بوده ام؟چه کسی هستم و چه اتفاقاتی دارد
برای من در کشورم می افتد؟
آیا نیاز هست یا اینکه همه چیز را خودشان
می دانند؟یک بسکتبالیستی چند وقت پیش درآمریکا صدمه دید و نباید بازی می
کرد.اما او مسابقه داد و یک پرتاب سه امتیازی برای تیمش انداخت و تیمش هم
برنده شد.
مردم دیدند که او دارد با پای مصدوم بازی می کند.به همین
دلیل همه آنها گریه می کردند.این بازیکن از خود گذشتگی کرد و به خاطر
موفقیت تیم،سلامتی خودش را به خطر انداخت.می دانید پس از این اتفاق در آنجا
چه کار کردند؟
آمدند و یک تیم پزشکی تشکیل دادند و بهترین جراحان
را استخدام کردند تا پای این بازیکن را مداوا کنند.پس از آن هم از او
بهترین تقدیر را کردند ولی در فوتبال ما چه اتفاقی می افتد؟
منظورتان عمل جراحی خودتان است؟
من پایم را عمل کردم و همان بحث شکایت پیش آمد که فبلا
درباره اش حرف زدم اما آیا کسی آمد به من حتی یک مشاوره بدهد؟آمدند دروازه
بان سابق تیم ملی را یاری کنند؟آمدند برای فیزیوتراپی کمکش کنند یا بخشی از
هزینه ها را قبول کنند؟ نه؛هرگز از این اتفاق ها نیفتاد و من را رها
کردند.من باید بیایم و بگویم چه کسی هستم؟باید بگویم که چند بار با استقلال
قهرمان آسیا و لیگ شده ام؟
یعنی آقایان نمی دانند که من با
پرسپولیس چه افتخاراتی کسب کرده ام؟تیم ملی بعد از 16 سال قهرمان آسیا
شد،آیا آمده ام بگویم که عابدزاده در این بازی چه نقشی داشت؟
باید
بگویم که در رفتن تیم ملی به جام جهانی چه نقشی داشتم؟قبل از جام جهانی
دقیقا 50 روز مانده بود به اینکه بازی ها شروع شود.من رفتم عمل کردم و از
روی تخت بیمارستان تمریناتم را شروع کردم.
هیچ کس خوابش را هم نمی
دید که من به جام جهانی برسم اما خودم را رساندم و مقابل آمریکا و آلمان هم
به میدان رفتم.آیا درست است که من این ها را عنوان کنم؟
به نظر دل شما خیلی پر است؟
من مدت ها بود که هیچ حرفی نمی زدم.در تیم ملی کاری کردند
که تا آخر عمر یادم نمی رود.یک بار من را دعوت کردند با این شرط که باید
تست پزشکی بدهم.
تست را دادم اما ویزا را بهانه کردند و عابدزاده را
به لبنان نبردند.حالا این ها بماند.هزارتا اتفاق دیگر هم افتاده است.من را
در ایران ممنوع الخروج کردند،حکم 50 ضربه شلاق برایم صادر کردند،حساب
بانکی ام را بستند و ..آخر چه فکر کرده اید؟فکر کرده اید که من میلیاردر
هستم؟
بروید از همان حسابم که توقیف کرده اند موجودی بگیرید ببینید
چقدر در آن پول هست.من این ها را به خاطر خودم نمی گویم.ورزش ایران آدم
بزرگ زیاد دارد.
المپیکی ها،فوتبالیست ها و خیلی های دیگر هستند که
دل مردم را شاد می کنند.قهرمانان زیادی هستند که زحمت می کشند؛این کارها را
با قهرمانان نکنید.
الان حساب شما توقیف شده و 50 ضربه شلاق شما هم با پرداخت نقدی جایگزین شده است و...
همان زمان که برای من حکم شلاق صادر کردند من در ایران
بودم و مغازه داشتم.همه هواداران و خبرنگاران می دانستند که مغازه من
کجاست.می دانستند که من در کجا بدنسازی می کنم.بعد دادگاه تشکیل دادند و
گفتند احضاریه ها آمده و تو نبودی.به همین راحتی برای من 50 ضربه شلاق
بریدند.
جالب تر اینکه من را ممنوع الخروج کرده بودند تا حکم را به
دستم برسانند.من برای خودم متاسفم.یعنی واقعا عابدزاده را نمی توانستند
پیدا کنند؟باید من را در عید نوروز ممنوع الخروج می کردند؟من با همسرم بودم
و می خواستم بروم تا پس از چند سال پسرم را ببینم.
اما وقتی وارد
فرودگاه شدم مامور فرودگاه گفت احمد آقا شرمنده شما ممنوع الخروج هستی.در
روزهای تعطیل از این دادگاه به دادگاهی دیگر می رفتم که بدانم جریان چیست و
چرا به این شکل من را ممنوع الخروج کرده اند.حساب من را به خاطر یک میلیون
تومان توقیف کرده اند.
من چه باید بگویم؟فقط می توانم بگویم
متاسفم.من روزهایی را به یاد می آورم که به خاطر فوتبال ایران و سربلندی
مردم زانوهایم را دادم.عیبی ندارد هر کاری دلتان می خواهد بکنید ولی این را
بدانید که همین اتفاقات دارد می افتد که فوتبال ایران وضعیتش این است.
چرا
کسی نمی رود ببیند که ما در 3 بازی پشت سر هم به نمایندگان عربستانی
باختیم؟چرا دو تا و سه تا و چهار تا گل خوردیم؟علتش این است که در ورزش ما
هیچ چیز سر جایش نیست.فقط حرف می زنیم و جنجال درست می کنیم.در این کارها
نفر اول هستیم.در قول دادن و وعده دادن،در به هم پریدن و زیرآب زدن استاد
هستیم.
قبلا هم گفته ام اگر در فوتبال ایران باند داشته باشی موفق
می شوی اما اگر بخوای تنها کار کنی نمی توانی.مهدی مهدوی کیا در برنامه نود
حرف خوبی زد.او گفت که آلمان ها یک ویژگی دارند و واقعیت را به خودت می
گویند اما در ایران این طور نیست.
این انتقادات همیشه وجود دارد اما هیچ وقت اتفاقی در جهت بهبود اوضاع نمی افتد.
به همین دلیل است که فوتبال ما در این جایگاه قرار
دارد.نه امکانات داریم و نه تغذیه مان درست است.نه بازیکنانمان لباس دارند و
نه فیزیوتراپی.نه ورزشگاه داریم و ... با این فوتبال فقط داریم خودمان را
گول می زنیم.آیا غیر از این است؟آیا حرف های من بی ربط است؟همین پرسپولیس
را نگاه کنید.تیم نتیجه می گیرد،همه درباره یحیی اظهار نظر می کنند.همین
اتفاقات می افتد که پرسپولیس یک سال دوازدهم است و یک سال ششم.مدیریت این
باشگاه مدام تغییر می کند و همه علیه هم هستند.من تمام خبرها را می خوانم.
فکر
نکنید که یک سال از ایران دور هستم و از همه جا بی خبرم.من همه چیز را می
دانم.حتی چیزهایی را می دانم که شما خبرنگاران از آنها بی اطلاع هستید.فکر
نکنید که عابدزاده از هیچ چیز خبر ندارد.
ازاین حرف ها بگذریم.همچنان در آکادمی مشغول هستید؟بعضی ها می گویند که فقط چند شاگرد خصوصی دارید؟
اصلا این طور نیست.من در دو آکادمی بزرگ فعالیت می
کنم.علاوه بر این شاگرد خصوصی هم دارم و با همین نفراتی که در آکادمی هستند
به درخواست خانواده شان اختصاصی هم با آنها کار می کنم.
پسر کلینزمن همچنان با شماست؟
با او چهارشنبه ها تمرین دارم.خود کلینزمن را خیلی وقت
است که ندیده ام.فکر نکنید اینجا آمریکا است،به اینجا می گویند ماریکا یعنی
کار کردن.اگر یک روز کار نکنی نمی توانی خودت را پیش ببری.من از صبح تا شب
کار می کنم.
تصمیمی برای بازگشت به ایران ندارید؟
فعلا که کار دارم.البته در برنامه هایم هست که به ایران
بیایم.می خواهم کمپی بزنم که برای خودم باشد.پیگیر کارهای آن هستم.می
خواستم اردیبهشت به ایران بیایم اما معلوم نیست که بشود یا نه.
پرسپولیس به فینال جام حذفی رسیده است.فکر می کنید آنها بتوانند قهرمان شوند؟
امیدوارم که بشود.من در تیم نیستم و نمی دانم شرایط چطور
است.ولی همه بازی ها را می بینم.بازی با ذوب آهن و داماش را هم از تلویزیون
تماشا کردم.
نظر شما درباره نیلسون چیست؟
با سنی که دارد خیلی خوب کار می کند.معلوم است که تغدیه اش سالم است و خوب استراحت می کند.
همچنان دروازه بان ها را با همان تمرینات سخت آماده می کنید؟
یادتان می آید؟من مربی پرسپولیس بودم.یک سری از رسانه ها
ایراد می گرفتند که چرا عابدزاده این تمرینات سخت را برای گلرها در نظر می
گیرد.
حالا شما بروید از علیرضا حقیقی بپرسید که در روسیه است.او
شاگرد من بود و چند وقت پیش به آمریکا آمده بود که پیش من هم آمد.علیرضا می
گفت که تازه فهمیده است که چرا من آن تمرینات را به او می دادم.
او
می گفت کارهایی که درروسیه می کند مشابه همان کارهایی است که من در
پرسپولیس برای گلرها در نظر می گرفتم.اگر من در ایران پیشرفت کرده ام به
این دلیل است که تمریناتم با تمرینات همه فرق می کرد.از دوستان بپرسید که
من چطور تمرین می کردم.هیچ کس نمی توانست با من تمرین کند.
بازیکنی بوده که بتواند در این تمرینات سخت در کنار شما باشد؟
زمانی که در پرسپولیس بودم صبح ها با تیم تمرین می کردم و
بعد از ظهر ها شخصی.یک روز دو تا از بازیکنان پرسپولیس آمدند و گفتند که
می خواهند با من تمرین کنند.یک روز تمرین کردند و دیگر نیامدند.گفتند
عضلاتمان درد می کند.بدن من عادت داشت.
حتی زمانی که فوتبال را کنار
گذاشتم یکی دو تا از بازیکنان تیم ملی که 28 و 29 ساله بودند پیش من آمدند
و 10 دقیقه هم نتوانستند با من تمرین کنند.فوتبالیست باید به خودش زحمت
بدهد تا موفق شود.چرا فوتبالیست های خارجی دوازده کیلومتر می دوند و ایرانی
ها 7 کیلومتر؟تمام این ها به خاطر شرایط بدنی است.
به خاطر عرقی که
می ریزند.ما همه چیز را می خواهیم راحت به دست بیاوریم.شما بروید از
ورزشکارانی که به موفقیت رسیده اند بپرسید علت موفقیت شان چه چیزی بوده
است.آیا دلیلی غیر از سخت کوشی دارد؟آنها زحمت کشیده اند و با دو بازی ملی
اشباع نشده اند.راستی شنیدم که مراسم سیروس قایقران هم با حضور مسئولان
بیشتری برگزار شد.
بله.فقط جای شما در آنجا خالی بود.
خوشحالم که هر سال مراسم او با شکوه تر از سالهای قبل
برگزار می شود.من این سعادت را داشتم که هر سال در مراسم سیروس باشم.ولی
امسال در این مراسم نبودم.البته دلم پیش سیروس بود.شب تمام سایت ها را چک
کردم و دیدم که بسیاری از مسئولان از تهران به انزلی رفته اند.
زمانی
بود که از تهران فقط من در این مراسم شرکت می کردم اما حالا مسئولان زیادی
می روند.قدر قهرمانان را تا وقتی که زنده هستند باید بدانند تا حداقل مثل
سیروس مظلوم نباشند که تا 15 سال پس از مرگش کسی از مسئولان سر خاکش
نرفت.سیروس قایقران از دل همین مردم بیرون آمد و حالا کار به جایی رسیده که
مسئولان یکی یکی بر سر مزار او حاضر می شوند.
از این بابت از ته
قلبم خوشحالم.همچنین باید زلزله بوشهر و اتفاقی که برای هموطن هایم افتاد
را به آنها تسلیت بگویم.اگر در ایران بودم حتما به مناطق زلزله زده می
رفتم.این وظیفه من است.
چون ورزشکاری که 4 نفر دوستش دارند می تواند
با حضورش به مردم روحیه بدهد.من از ایران دور هستم اما از قهرمانان می
خواهم که مردم را تنها نگذارند.این اتفاق ممکن است برای همه بیفتد.همچنین
به مهدی و هادی مهدوی کیا هم تسلیت می گویم.
یک روز پس از فوت مادرش
با اوتماس گرفتم اما فکر کنم شماره ام را نشناخت و جواب نداد.البته من از
طریق دوستان به او تسلیت گفتم ولی حالا فرصت را غنیمت می شمارم ودوباره به
او تسلیت می گویم.
فوتبال ایران باید قدر امثال مهدوی کیا را
بداند.امیدوارم خداحافظی با شکوهی برای او ترتیب بدهند.او مطمئن باشد که
مردم هرگز فراموشش نمی کنند.مهدی الگوی جوانان مردم بود.من شخصا دوستش
دارم،او پسر خوبی است و یکی از دوستان نزدیکم است.