محمدی ادامه داد: آقای
روحانی و دوستان ایشان در تاریخ بیش از 2 سال و نیم مدیریت پرونده هستهای ایران
تنها کاری که کردند این بود که حقوق ملت ایران را در مقابل هیچ و صفر تعلیق کردند و
همه امیدشان این بود که بتوانند اعتماد طرف غربی را به دست آورند، از این رو برای
جلب اعتماد غرب حاضر بودند از برنامه هستهای به صورت کامل صرفنظر کنند.
این
کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه آقای روحانی گفت که مردم ایران علاوه بر اینکه
حق هستهای حق مسلمشان است، برخورداری از یک زندگی خوب و بدون تحریم نیز حق مسلم
آنهاست، افزود: بهترین پاسخی که میتوان به چنین اظهارنظری داد این است که
امیدواریم آقای روحانی بلایی که بر سر حق هستهای آورد، بر سر بقیه امور ملت ایران
نیاورد.
وی خاطرنشان کرد: آقای حسن روحانی پرونده هستهای کشور را عملا با
مابهازای صفر معامله کرد و پرونده هستهای را تعلیق کرد. از این رو بنده تصور
میکنم، کارنامه آقای روحانی در موضوع هستهای اگر ملاک باشد، ملت ایران دیگر به
هیچوجه نمیتوانند به کسی مثل ایشان برای حفاظت از بقیه حقوق خود اعتماد کنند چرا
که هیچ اعتباری وجود ندارد که وی دیگر حقوق ملت را پیش پای معامله جدید با غرب فدا
نکند.
محمدی با بیان اینکه آقای روحانی و دوستان وی بیش از 2 سال و نیم و طی چند مرحله همه اجزای هستهای ایران را از معادن اورانیوم در یزد گرفته تا تبدیل اورانیوم در اردکان و اصفهان و غنیسازی اورانیوم در نطنز به تعلیق درآورده بودند، اظهار داشت: این در حالی بود که این تاسیسات ناقص بود و هنوز بخشهای مهمی از آن حتی مراحل تحقیق و توسعه را از لحاظ آزمایشگاهی طی نکرده بود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه پس از تعلیق و ارائه اطلاعات مفصل طبقهبندیشده نظام به طرف غربی در سال 84، کشورهای غربی به آقای روحانی و دوستانشان اعلام کردند که نتیجه اعتمادسازی سخاوتمندانه آنان این است که باز هم باید برنامه هستهای ایران برای مدت طولانیتری تعلیق و متوقف شود، به فارس گفت: جالب است که در همان مقطع آقای روحانی و دوستانشان باز هم از ادامه مذاکرات و توافقات با کشورهای اروپایی استقبال کردند چرا که معتقد بودند باید به همان مسیر ادامه دهند. آقایان تحویل قطعه هواپیما در مقابل تعلیق هستهای را افتخار خود میدانند.
وی با بیان اینکه بسته ماه آگوست 2005
کشورهای اروپایی به ایران کارنامه حسن روحانی است، تاکید کرد: این بسته، بستهای
بود که در واقع همه حقوق ملت ایران را انکار میکرد و مابهازایی که به ملت ایران
پیشنهاد میکرد، کاملا مضحک بود؛ مواردی همچون قطعات هواپیما یا عضویت در سازمان
تجارت جهانی توهین به ملت ایران است اما آقایان هنوز آن را جزو کارنامه خود
قلمداد میکنند.
محمدی ادامه داد: آقای روحانی و دوستانشان ادعا
میکنند که عدم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جزو بخشهای درخشان کارنامه
آنهاست درحالی که این هیچ هنری نیست که همه حقوق ملت را تعلیق کنند تا از ارجاع
پرونده به شورای امنیت جلوگیری کنند و از این طریق میتوان کل بحرانهای امنیت ملی
را یکشبه حل کرد و در آن صورت کسی کاری با ما نخواهد داشت.
وی تاکید کرد: هنر این
است که شما به فعالیتهای هستهای خود ادامه دهید و حقوق خود را اعمال کنید اما با
استفاده از دیپلماسی فشارها را کم کنید، انتقال فشارها از بخش سیاسی به بخش فنی هیچ
هنری نیست و به سادگی امکانپذیر است، لذا اگر ما بخواهیم روش آقای روحانی را در پیش
بگیریم، تا یک هفته دیگر کل مساله هستهای را میتوان حل و فصل و واگذار کرد.
محمدی با بیان اینکه اسم این کار را نمیتوان مدیریت گذاشت بلکه پاک کردن صورت
مساله محسوب میشود، خاطرنشان کرد: من از آقای روحانی سوال میکنم که همکاران اصلی
ایشان و استراتژیستهای اصلی پرونده هستهای ایران در دوران وی، در حال حاضر کجا و
مشغول خدمترسانی به چه کسانی هستند؛ چرا روزنامه والاستریت ژورنال نوشت با حضور
موسویان در آمریکا، پنجره بزرگی از اطلاعات برای آمریکاییها گشوده شده است! آقای
سیروس ناصری الان کجاست؟ روحانی باید بگوید چه پاسخی دارد این افرادی که سالهای
طولانی محرم اسرار وی به عنوان نفر اول امنیت ملی کشور بودند و الان هیچ اطمینانی
وجود ندارد اطلاعاتی که در اختیار آنهاست، در راه اهداف و منافع دشمنان ملت ایران
مصرف نشود.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: حرفهای ناگفته و تحلیلهای فوقالعاده عمیق و دقیقی از عملکرد وی و دوستانش در پرونده هستهای ایران وجود داشته که امیدواریم حضور آقای روحانی در صحنه ریاستجمهوری فرصتی باشد برای اینکه او از این فرار تاریخی خود دست بردارد و یک بار هم که شده به ملت ایران بابت این ابهامات و اشکالات وسیعی که در کارنامهاش وجود دارد، پاسخ دهد و اگر چنین فرصتی ایجاد شود حرفهای زیادی برای گفتن وجود خواهد داشت که ظرف روزهای آینده اعلام خواهد شد.