به گزارش 598، یوسفعلی میرشکاک نویسنده و شاعر انقلاب در گفتوگو با فارس درخصوص نظر شهید آوینی درباره هنر متعهد گفت: دیدگاه شهید آوینی یک نظر پیچیدهای است که نمیتوان در حد گفتوگو آن را بیان کرد، باید افرادی که به شخصیت شهید آوینی علاقهمند هستند به آثار ایشان مراجعه کنند؛ چون مباحث وی درباره هنر و نسبت هنر و تعهد، بسیار دقیق است که اگر بخواهیم آن را به زبان دیگری بیان کنیم به اعتقاد بنده، تا حدودی جابهجایی اندیشه پیش خواهد آمد بنابراین بهتر است مستقیماً به آرای خود ایشان مراجعه شود.
* عصر ما عصر «خرم سلطان» است!
وی با بیان اینکه دیدگاه افرادی مانند شهید آوینی مخاطبان خاص خود را دارد، اظهار داشت: دستیابی به اندیشه شهید آوینی و فهم کلام او مستلزم سلوک نفسانی ویژه است و سلوک نفسانی نیز به این راحتی صورت نمیگیرد، چرا که اگر این طور بود باید در عرض این بیست سال، اندیشههای شهید آوینی در کشور ما شایع و دایع شده بود.
این نویسنده جبهه فرهنگی انقلاب ادامه داد: عصر ما عصر «خرم سلطان» است! عصری است که رسانههای فراگیر به مردم جهت میدهند، تلاش ما هم حرکتی اثرگذار نیست که بتواند مردم را در فضای امثال شهید آوینی وارد کند انسانی که همه چیز او از دست رفته باشد چطور میتوان او را به این عوالم دعوت کرد؟! البته شهید آوینی، مخاطب خاصی دارد که آنها همواره به دنبال این است که نگاه عمیقتر و دقیقتری از اندیشه این بزرگوار پیدا کنند.
میرشکاک در پاسخ به این سؤال که چه چیزی باعث شد تا شهید آوینی در برههای از زمان دگرگون شده و منش و سبک زندگی او تغییر یافت، تصریح کرد: نکتهای که میتوان در این زمینه ذکر کرد همان سلوک نفسانی است. انسان، در عصر ما یا باید تا انتهای ژرفای نیستانگاری پیش رود و آن را فهمیده و دچار وحشت شود و سپس بعد از آن به خشیت ربانی رسیده و پس از آن به عوالم دینی بازگردد و در انتها، انسانی مانند شهید آوینی شود.
وی گفت: اگر قرار است ما در این جهان، ایدئولوژیزده و تبلیغاتزده بخواهیم خلایق را به طور کلی به این عوالم دعوت کنیم بالاتر از شهید آوینی، خود آقا رسولالله (ص) است اما میبینیم که میلیاردها انسان، بیاعتنا به حقیقت اسلام در جهان کنونی زندگی میکنند. درست که برخی از افرادی که در رأس بعضی از سازمانها و ادارات هستند معتقدند مثلاً با فرا رسیدن سالروز شهادت شهید آوینی، با یک سخنرانی میتوانند افرادی مانند شهید آوینی را در این فضاها وارد کنند اما این موضوع در واقع، مستلزم کردار خود آن افراد است.
* سید مرتضی بعد از تحول و دگرگونی، متحمل پرداخت هزینههای بسیاری شد
این نویسنده و شاعر انقلابی عنوان کرد: ما در جهانی زندگی میکنیم که هر کسی که اهل تفکر است اگر هم بتواند کاری از پیش ببرد باید ابتدا خودش را دگرگون کند و امکان متحول کردن دیگران در جهان امروزی، کاری بسیار دشوار است. اگر بخواهیم در محیط پیرامونمان، ارزیابی کنیم خواهیم دید که این موضوع، امری بسیار دشوار است و البته سیر آن، سیری کاملاً فردی است.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس مبنی بر اینکه شهید آوینی شیوه زندگی غربی را تجربه کرده بود، پس چه چیزی باعث شد تا این دگرگونی برای او پیش آمده و از آن فضا بیرون رود، گفت: نمیشود گفت چه پیش آمد؟ همه ماها به یک معنا روشنفکر بودهایم، به یک معنا در جبهه غربزدگی قرار داشتهایم به یک معنا در ساحت نیستانگاری به سری بردیم؛ عدهای از ما از جمله آنها شهید آوینی، نفهمیدیم که چه زمانی دگرگون شدیم و خود را در ساحت دیانت یافتیم البته بعد از آن نیز شهید آوینی و همه ما، متحمل غرامات بسیار سنگین شدیم.
این نویسنده جبهه فرهنگی انقلاب افزود: افرادی که سر از این عالم درآورده و به وادی دین و دیانت روی آوردند، فهمیدند بسیاری از افرادی که مدعی دین هستند چیزی جز، قشر و پوستهای از آن نمیفهمند، یعنی پوسته دین برای آنها کافی است از این رو صرف اینکه در برخی از مکانها تظاهر به دین کنند برای آنها کافی بوده و همان را دین تلقی میکنند در حالی که این ایدئولوژی است و دین نیست و با این حساب یک کمونیزم و هر شبه مذهب سیاسی که از غرب در سایر فرهنگها ریشه دوانده، میتواند دیندار باشد و در واقع همین موضوع باعث میشد که شهید آوینی در سالهای آخر عمرش، بسیار درد و زجر بکشد از دست افرادی که اسلام آنها هیچ تفاوتی با ایدئولوژیهای غربی ندارد!
* اگر بخواهبم دردهای خود را فراموش کنیم، نمیتوانیم به حقیقت هستی دست یابیم
میرشکاک خاطرنشان کرد: تا انسان در راهی که پیش میرود به انتها و غایت آن راه نرسد امکان دگرگونی برای او پیش نخواهد آمد حتماً انسان باید به یک مقصد برسد که از آن مقصد نیز به سوی یک مقصد دیگری حرکت کند بنابراین در نیمه راه، این دگرگونی پیش نمیآید و ما باید در هر مسیری که هستیم باید به انتهای آن برسیم؛ مشکل دین و دیانت در روزگار ما همین است که همه مردم میخواهند به یک ریسمان آویزان شوند و تفاوتی هم نمیکند عنوان ایدئولوژی داشته باشد یا عنوان دین، نمیخواهند به حقیقت قضیه برسند.
وی با بیان اینکه رسیدن به حقیقت هرچند مستلزم این است که غایت آن مسئله به دست آید، گفت: در روزگاری که ما سپری میکنیم و در فضای کنونی، امکان داشتن درک عمیق نیستانگاری وجود ندارد چون نیستانگاری سخن نیست بلکه کردار است ما معتقدیم هر کس که به کنه نیستانگاری برسد انسان دینی میشود؛ بدین معنا که سرش آنچنان به دیوار محال میخورد که خواه ناخواه از آن برمیگردد همانند بمبرنگهایی که سرخپوستان دارند که آنها را پرت میکردند وقتی هدف میخورد دوباره به نقطه مبدأ برمیگشت.
این فعال فرهنگی ادامه داد: این اتفاق درباره انسانهایی رخ میدهد که با تمام توان خود در جستوجوی حقیقت این هستی هستند نه برای اینکه به اصطلاح، دردهای خویش را فراموش کنند، نه به دلیل اینکه برای دردهایشان به دنبال مسکّن باشند بلکه آنهایی که میخواهند ببینند حقیقتاً هستی چیست و چه چیزی در این هستی و در وجود خودشان مستقر است، این افراد راه را خواهند یافت چرا که حاضرند به خاطر آن غرامت بپردازند.
میرشکاک تأکید کرد: اما انسانی که نمیخواهد غرامت بدهد و میخواهد به راحتی از کنار قضایا عبور کند هیچ سودی برای او ندارد حتی اگر خانهای هم در کنار خانه خداوند به او بدهند و بگویند هر روز به جای اینکه نمازت را جای دیگری بخوانی روبهروی خانه خدا بخوان باز هم سودی برای او نخواهد داشت.
وی عنوان کرد: تحولی که برای شهید آوینی رخ داد، حادثهای نیست که برای همگان اتفاق افتد. قرار نیست این وضعیت نصیب همگان شود بلکه این وضعیتی خاص است که تنها برای انسانهای خاص پیش میآید؛ انسانهای خاص و ویژه وقتی به نتیجه میرسند و به طور مثال شهید و یا اسطوره میشوند که دیگران نیز در سایه این اسطوره میتوانند در مسیر حقیقی گام بردارند.
* شهید آوینی قبل از تحول، جسور و متهور بود و بعد از تحول، دلیر
این نویسنده و شاعر انقلابی با انتقاد از عملکرد برخی از افراد گفت: بسیاری از افراد که دوستدار شهید آوینی بوده و عکس او 24 ساعته جلوی چشمانشان قرار دارد حاضر نیستند آثار سید مرتضی را بخوانند بلکه فقط میخواهند به یک دستاویزی آویزان باشند؛ از طرف دیگر اگر هم قرار باشد تمام افراد وارد این وادی شوند آن وقت است که به معنای واقعی کلمه، انقلاب جهانی پیش خواهد آمد و این نیز حادثهای است که هنوز زود است که اتفاق بیفتد. بسیار زود است که ما توقع آن را داشته باشیم که یک تحول جمعی رخ دهد.
وی اظهار داشت: من فکر میکنم بهترین راه برای هر جوانی این است که ابتدا ترس را از خود دور کند و در هر عرصهای که هست به راه خود ادامه دهد چون اگر بخواهد ملاحظه کند و از راهی که میخواهد آن را طی کند هراس داشته باشد و بارها در میانه مسیر متوقف شود به نتیجه چندانی نمیرسد انسان باید با جسارت بتواند به سمت اهدافی که دارد حرکت کند.
میرشکاک در خصوص اینکه آیا شهید آوینی از این خصیصه در مراحل مختلف زندگی برخوردار بود، تصریح کرد: ایشان قبل از زمان دگرگونی، جسور و متهور بود اما بعد از وقتی که وارد ساحت دیانت میشود یک درگیری در وجود خود پیدا میکند. به هر حال این دو وجه مذموم و ممدوح، افراطی و تفریطی، اغلب اوقات با هم هستند اگر انسان در کفر، متهور باشد بیگمان وقتی وارد حوزه دیانت هم بشود دلیر خواهد شد.
این شاعر انقلاب در پایان اظهار داشت: سیدمرتضی معتقد بود که هر کسی که شیطانش قویتر است، رحمانش نیز قویتر است و این تعبیر دقیق خود ایشان بود. بنابراین نمیشود کسانی که شیاطین ضعیفی دارند توقع داشت که آنها در عالم دین و دیانت کاری از پیش ببرند، لاجرم به همین سطوح ساده و معمولی و تبلیغاتی، قناعت خواهند کرد.