به گزارش سرویس سیاسی جهان، فائزه هاشمی رفسنجانی با اشاره به دوران زندانش
گفت: به گفته فائزه آقای هاشمی در جریان ملاقاتی که
با او داشته "گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین
نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهاییها دارم."
وی
تاکید کرده است که "چون خودم را مجرم نمیدانستم مرا در پیگیری آرمانهایم
راسختر شدهام؛ ضمن اینکه نگرانی برای بازگشت به زندان ندارم."
فائزه
هاشمی در این باره گفت وگویی را با روزنامه بهار انجام داده که بخشی از آن
را می خوانید: وارد خانهاش که شدیم هنوز نیامده بود و یک مرد میانسال
مشغول خانهتکانی عید بود. ده دقیقهای منتظر ماندیم تا اینکه فائزه هاشمی
با چند کیسه میوه وارد خانه شد. این همان فائزه هاشمی قبل از زندان است؛
ششماه حبس نهتنها تاثیری بر آرا و افکارش نگذاشته که او را رادیکالتر از
قبل هم کرده است. یک روسری آبی، شلوار سفید و چادر مشکی بر سر دارد و از
اینکه خانهاش به هم ریخته است عذرخواهی میکند. از نحوه دستگیریاش برای
اجرای حکم تا مسائل صنفی زندانیان، ملاقات آیتالله هاشمیرفسنجانی با او و
برادرش در زندان، همبندان و زنان زندانی دیگر، بازداشت روزنامهنگاران،
انتخابات ریاستجمهوری آینده و برنامههای آینده سخن میگوید و درعینحال
وقتی گفتوگو به اینجا میرسد که در صورت نامزدی پدرش در انتخابات چه
خواهد کرد پاسخ میدهد: «انشالله که اینطور نیست.» گفتوگو با فائزه
هاشمی ساعاتی پس از آزادی او از زندان اوین با قرار وثیقه یکصدمیلیون
تومانی برای پرونده جدید اتهامیاش که اخلال در نظم عمومی (زندان) است در
منزل مسکونیاش حوالی میدان نوبنیاد انجام شد.
قرار بود 30اسفند آزاد شوید اما 29اسفند آزاد شدید. علت این تخفیف یکروزه در محکومیت ششماه شما چه بود؟
چند
حدس وجود دارد؛ اول احتمال استقبالی را میدادند که خوشایند آنها نبود.
دوم نبودن من برای سال تحویل در کنار زندانیان، این نکته را روزنامه شرق و
برخی سایتها یک روز قبل کار کرده بودند. و سوم شاید نبودن من در زندان
هنگام چهارشنبهسوری برایشان مهم بود، چون با بازبودن هواخوری برای این
مراسم مخالفت شده بود و دو روز قبل، ٣٠اسفند، را روز آزادی من اعلام کرده
بودند و من هم چون نمیخواستم حتی یک روز زیر منت باشم و هم برایم مهم بود
که سال تحویل را در کنار دوستانم در زندان باشم مقاومت کردم؛ بعد از حدود
یکونیمساعت مرا بیرون کردند. مرا برای گفتوگو به دفتر جانشین رییس
زندان بردند و سپس به بند راهم ندادند و در آخر نیز بعد از حدود نیمساعت
نشستن، در فضای جلوی بند مرا سوار ماشین کردند.
چه کسانی با شما همبند بودند؟
تعدادی
از خانمهای بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از
گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچههای سبز و خبرنگار و یک خانم
عراقی و چند نفری هم لاییک و چپ
خانواده هم اطلاع داشتند که قرار است یک روز زودتر آزاد شوید؟
خیر، هیچکس خبر نداشت.
پس شما چطور به منزل رسیدید؟
با همان ماشین زندان من را رساندند.
چرا فائزه هاشمی ممنوعالخروج نیست؟ نمیدانم. باید از سیستم قضایی بپرسید.
برای موضوع خاصی از کشور خارج شدید؟ المپیک لندن بود. برای فدراسیون اسلامی ورزش زنان نشستی با اعضا داشتیم و بیشتر به این دلیل رفته بودم.
زندان برای شما چطور بود؟ خیلی
خوب بود. تجربه بسیار قشنگی بود، انسانهای بزرگی که با آنها آشنا شدم،
روابط و فضای بین زندانیها و... تجربه گرانبهایی بود. آنجا فضایی ایجاد
شده که ماحصل خود زندانیان است؛ نه اینکه زندانبانها یا ماموران کار خاصی
میکردند، نه، اتفاقا با آنها بحرانهای بسیاری داشتیم ولی فضا و شرایط
زندان برایم تجربه بسیار مهمی بود و یک نقطهعطف در زندگی من به شمار
میرود که به آن افتخار میکنم و بسیار هم آن را دوست دارم.
آذرماه
بود که آیتالله هاشمیرفسنجانی به زندان اوین آمدند و با شما و برادرتان
مهدی ملاقات داشتند.علت حضور ایشان در اوین چه بود؟ آنها از بابا خواسته بودند که به دیدن مهدی به اوین بیاید.
تا با شما و مهدی صحبت کنند؟ بر
مهدی فشار بود تا موضوعی را قبول کند و مهدی شرطش مشورت با بابا بود. برای
همین از بابا خواستند که به اوین بیاید. وقتی برای دیدن مهدی آمد با من هم
ملاقات کرد.
هر سه نفر با هم ملاقات داشتید؟ خیر. اجازه ندادند سهنفری با هم دیدار کنیم. بابا با من و مهدی جداگانه ملاقات کرد.
زمان ملاقات شما با پدرتان چقدر بود؟ حدود ۲۰دقیقه.
صحبت خاصی بین شما و آیتالله هاشمی وجود داشت؟ بیشتر
احوالپرسی بود و وضعیت زندان را برایش توضیح دادم. بابا نیز گلههای آن
طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی
مثلا با مجاهدین و بهاییها دارم.
آیتالله هاشمی پیش از مسائل اتفاقافتاده
با تعدادی از خانمهای بهایی، تعدادی از
سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله،
تعدادی بچههای سبز، لاییک و چپ، هم بند بودم.
برای شما، نصایحی خطاب به دخترشان داشتند؟ گاهی بله.
معمولا امر نمیکند که بکن یا نکن، ولی نظر خود را میگوید و اختیار را
برای تصمیمگیری به ما میدهد. بهندرت پیش آمده است که دستوری صحبت کرده
باشد. درواقع روششان متقاعدکردن است تا اجبار و تحکم.
گویا یک وثیقه صد میلیون تومانی دیگر هم پیش از آزادی شما خواسته بودند. علت صدور این قرار وثیقه چیست؟ پرونده جدید
با چه اتهامی؟ اخلال
در زندان. اعتراضهایی که در زندان توسط زندانیها رخ میداد و مشاجرهای
که بین ماموران و زندانیها پیش میآمد، اینها را به پای من نوشتند که
با لیدری من انجام شده است و بهدنبال آن پرونده جدید با اتهام اخلال در
زندان درست کردند.
حالا واقعا شما لیدر بودید؟ این
اتهامی دروغ و توهین به دیگر زندانیان است. زندانیان برای خود یلی هستند و
اجازه نمیدهند برایشان کسی لیدری کند. تمامی اعتراضات در جمع تصمیمگیری
میشد و من بهعنوان وکیلبند به همراه دیگران آن را دنبال میکردیم. شاید
بودن من در زندان بهطور غیرمستقیم باعث احساس قدرت بیشتر زندانیان شده بود
و به همین دلیل اعتراضات نسبت به گذشته بیشتر شده بود.
اتهام شما تبلیغ علیه نظام بوده و بههمین دلیل ششماه به زندان رفتید. آیا فکر میکنید علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کردهاید؟ نه.
این اتهام را قبول ندارم. من بیدلیل در زندان بودم. عجیب اینجاست که من
اتهام نشر اکاذیب نداشتم و این به این معنی است که حرفهایم درست بود، ولی
میگویند چرا گفتی.
مجرم را به زندان میبرند تا تادیب شود؛ آیا فائزه هاشمی تادیب شده است؟ چون خودم را مجرم نمیدانستم مرا در پیگیری آرمانهایم راسختر شدهام؛ ضمن اینکه نگرانی برای بازگشت به زندان ندارم.
فکر
میکنید چه اتفاقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پدید میآید که فائزه
هاشمی فاصله نمایندگی مجلس پنجم تا زندان اوین را ظرف حدود 10سال طی
میکند؟ تا جاییکه بهخاطر دارم از همان ابتدای فعالیتهای
اجتمایی و سیاسیم منتقد بودم. در ایام انتخابات مجلس پنجم بارها
لباسشخصیها و گروههای فشار تلاش کردند مجالس سخنرانی من را به هم
بزنند، البته موفق نشدند و حالا نیز توسط همین افراد تهدید میشوم و
بالاخره هم کارم به زندان کشیده میشود. خودم فکر میکنم همان آدم هستم.
با پایان تعطیلات عید، فعالیتهای روزمره مردم در حوزههای مختلف آغاز میشود. برنامه شما برای سال 92 در دوران آزادی چیست؟ اگر مشکلی نباشد تدریس در دانشگاه را ادامه میدهم؛ همچنین تصمیم دارم مسائل مربوط به زندانیها و خانوادهها یشان را دنبال کنم.
فعالیت سیاسی چطور؟ (سکوت) منظورتان چیست؟
بالاخره نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم هستیم. آیا در همین رابطه قصد انجام فعالیتی دارید؟ خیر.
چرا؟ بهنظرم شرایط فراهم نیست.
تحلیلی از انتخابات آینده دارید؟ بله. آنجا مرتب روزنامهها را میخواندیم و اخبار را تحلیل میکردیم.
نگاه شما به انتخابات آتی چیست؟از
آنجایی که ابهامات گذشته تاکنون حل نشده و حتی تلاشی در براي حل آنها به
کار نرفته است بهنظر میرسد علاقهای به حضور در سیاستهای کلی وجود
ندارد. اگر غیر از این بود نشانههایی دیده میشد. نهتنها چنین نشد بلکه
عکس آن عمل شد.
حتی اگر آیتالله هاشمیرفسنجانی نامزد انتخابات باشند؟ انشالله که نیستند. (خنده)
شما موافق حضور ایشان در انتخابات آینده نیستید؟ خیر.
شما
دوم خرداد سال 88 در ورزشگاه 12هزارنفری آزادی از احمدینژاد انتقاد
کردید؛ با وجود این همه تغییر که آقای احمدینژاد داشته است هنوز هم روی
موضع چهار سال قبل خود هستید؟ اعتقاد ندارم که آقای
احمدینژاد واقعا عوض شده باشد. به نظرم این تغییرات ظاهرسازی برای اهداف
دیگری است، یا آنموقع ایشان از خود چهرهای نشان داد که واقعی نبود.
اما
احمدینژاد به مواضع هفتسال پیش منتقدان خود، یعنی بخشهایی از
اصلاحطلبان، نزدیک شده است. نامه او به وزیر علوم برای برکناری روسای
دانشگاههای تهران و تربیت مدرس بهدلیل امنیتیکردن فضای آکادمیک یکی از
دلايل تغییر احمدینژاد است.در هر صورت بهنظر میرسد که
صداقت و راستگویی در این جریان وجود ندارد و مواضع جدید ایشان به دل
نمینشیند. احتمالا دوباره بعد از انتخابات چهره دیگری از خود نشان
میدهد. نمیشود شما سالها جور دیگری عمل کنید و یکدفعه تبدیل به یک چهره
اصلاحطلب و مدافع حقوق بشر شوید. بهنظرم اینها روشهایی است برای جلب و
جذب آرا برای انتخابات، چنانکه مواضع سال ۸۴ و سال ۸۸ ایشان نیز چنین
بود: آوردن نفت بر سر سفره مردم، افشای دزدها و خلافکارها و... .
خلافکارتر از همه کیست؟ دزدیها و اختلاسها عمدتا در کدام دوره انجام
شد؟ بنابراین حرفها بهتنهایی نمیتواند مهم باشد، بلکه عملکرد است که
مورد ارزیابی قرار میگیرد. ایشان آزمایش هشتساله خود را پس داده است.
البته این را از ابتدا آقای هاشمی و بسیاری دیگر پیشبینی کردند ولی کو
گوش شنوا؟ تحلیل شناختی من از فائزه هاشمی پس از زندان این است که او به یک
فعال حقوق بشری تبدیل شده است. فکر میکنم سالهاست در این زمینه فعالم.
شاید الان راسختر باشم، چون دیگر نگرانی برای زندانرفتن هم وجود ندارد.
این طنز قدیمی که شما مردترین عضو خانواده هاشمیرفسنجانی هستید را قبول دارید؟
من یک زن هستم و به زنبودن خود افتخار میکنم. چرا برای تعریف از یک زن به او مرد میگویند؟ برایم خوشایند نیست.
از شجاعت میآید.مگر نمیشود شیر زن بود؟
پس شما خود را شیرزن خانواده هاشمی میدانید. خود را شیرزن میدانم، ولی نهتنها شیرزن این خانواده.