به گزارش 598،کارشناس فوتبال در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره وضعیت فوتبال ایران در سال 91، اظهار کرد: پارسال، سال المپیک بود و ورزش کشور موفقیتهای خوبی به دست آورد. در رشتههایی مثل وزنهبرداری، کشتی، دوومیدانی و تیراندازی و به ویژه ورزش جانبازان و معلولین حضوری پر رنگ داشتیم. در فوتبال، اما متاسفانه به هیچ وجه با موفقیت همراه نبودیم. فوتبال ما در المپیک حضور نداشت، باشگاههای ما در آسیا نتیجه نگرفتند و در رنکینگ فیفا نزول کردیم.
وی ادامه داد: وضعیت فوتبال ما در وجه بینالمللی روبه رشد نیست و در داخل کشور هم مشکلات عدیدهای دارد. عمدهترین مشکل ما در داخل کشور، عدم توانمندی باشگاهها و برگزاری لیگ به صورت بسیار ناموزون و ناهماهنگ است. فدراسیون فوتبال ما پارسال به عنوان بهترین فدراسیون آسیا شناخته شد، اما تمام عناوین و کرسیهای بینالمللی را از دست دادیم!
مربی تیم ملی فوتبال در جام جهانی 98 فرانسه در ادامه درباره آینده پیش روی فوتبال ایران در سال 92، گفت: معتقدم که فوتبال ما به برنامه و مطالعات بیشتر نیاز دارد و باید بسیار فراتر از این فکر کنیم که لیگ چه زمانی تعطیل شود یا بازیها چه تغییری کنند. فوتبال به یک دگرگونی اساسی نیاز دارد.
بیژن ذوالفقارنسب در ادامه تیغ انتقادش را به سمت فوتبال دولتی نشانه رفت و افزود: در درجه اول باید تکلیف فوتبال دولتی مشخص شود. با این رویه و این نظام باشگاه داری هیچ روزنهای برای پیشرفت نداریم. باشگاهها باید بر اساس یک برنامه مشخص خصوصی شوند و بخش خصوصی رهبری و مدیریت فوتبال را در اختیار بگیرد. فدراسیون هم در این راستا مطمئنا تغییراتی خواهد داشت. در دنیا ثابت شده که بخش خصوصی مجرای صحیح، سالم و پیش رونده در ورزش است.
وی درباره موفق نبودن باشگاههای خصوصی در فوتبال ایران هم، گفت: آنهایی که نام خصوصی را به دوش میکشند واقعا خصوصی نیستند. برخی آدمهای وابسته به جریانهای خاصی هستند که با استفاده از تسهیلات و کمک دولتی به نام خصوصی کار میکنند. بخش خصوصی واجد شرایط، در دنیا امتحان خود را پس داده و اگر بر اساس برنامه و سالم وارد عرصه شود، فوتبال جاذبهها و توانمندیهای اقتصادی لازم را دارد که به خودکفایی برسد.
ذوالفقارنسب افزود: فوتبال باید به آنها که تخصص لازم را در مدیریت دارند واگذار شود و مطمئنا در پنج تا 10 سال اول، دولت باید با یک تفکر فرهنگی، ورزشی ، اقتصادی، حامی بخش خصوصی باشد. دولت نمیتواند به یکباره همه چیز را واگذار کند، بلکه باید مانند همه جای دنیا روی کارها نظارت کند و به بخش خصوصی یاری برساند. این همان کاری است که در ترکیه شکل گرفت و اکنون در کشورهای صاحب فوتبال مانند اسپانیا، فرانسه، انگلیس و ایتالیا شاهدیم که دولت چقدر مالیات از فوتبال میگیرد و کمک هم نمیکند. در کل باید گفت که پیشرفت فوتبال در منفک شدن از سیاستهای دولتی است.
این کارشناس فوتبال در ادامه به تفاوت دیدگاههای مختلف درباره استانداردهای فوتبالی اشاره کرد و افزود: در اروپا، شاخصها مشخص هستند. موفقیت باشگاه با سرمایه و زیر ساختهای آن و در یک کلام به برندی که آن باشگاه دارد شناخته میشود، اما در ایران، سیستم به شدت نتیجهگر است و مدیریت نتیجه طلب بر آن حاکم است. در ایران مدیری موفق است که بازیکن خوب بگیرد و نتیجه خوبی کسب کند، در حالی که حقیقت چیز دیگری است. در دنیای امروز، برنامه و زیر ساختهای یک باشگاه، آن را به جایگاه مناسب میرساند.
وی درباره لزوم ورود علم به فوتبال ایران هم به ایسنا گفت: فوتبال ما پیشرفتهایی داشته است. فدراسیون دورههای مختلف مربیگری گذاشته و نسبت به 10 سال قبل، کادر فنی تیمها کاملتر و علمیتر شدهاند. امروز تیمها پزشک و فیزیوتراپ دارند و تغذیه بازیکنانشان را کنترل میکنند. با این حال هنوز با استانداردهای جهانی خیلی فاصله داریم که دلیل عمدهاش مشکلات اقتصادی است. حداقل این که مربیان نمیتوانند همه امکانات علمی را در اختیار داشته باشند.
ذوالفقارنسب ادامه داد: باشگاهها باید در آکادمیهایشان بر اساس برنامه علمی بازیکن و مربی پرورش دهند. همچنین در سطح کلان باید برای تربیت مدیران ورزشی قدم برداریم.
وی در ادامه با تاکید مجدد بر لزوم خصوصی سازی فوتبال، این امر را بهترین راهکار برای برون رفت فوتبال ایران از دایره مشکلات دانست و افزود: بخش خصوصی چون به دنبال کسب سود است، نمیخواهد که هر سال بازیکن جدید بخرد و همه هزینههایش صرف خرید بازیکن شود. بنابراین چند سال سرمایهگذاری میکند و با پرورش استعدادها در یک پروسه پنج تا 10 ساله، سرمایه اولیهاش را باز می گرداند. حرف در این زمینه بسیار زیاد است.
این کارشناس فوتبال، ادامه داد: تربیت مربی و بازیکن وظیفه باشگاهها است، باشگاهها کارخانه تولید بازیکن هستند. در همه جای دنیا بازیکنان نوجوان و جوان از مسیر باشگاهها به تیمهای ملی ردههای سنی پایه میرسند، اما در ایران، ابتدا یک مربی مثل علی دوستی 30 نوجوان را به تیم ملی میآورد و سپس اینها به تیم ملی جوانان میرسند و تازه این زمان است که بازیکنان مورد پسند باشگاهها قرار میگیرند!