انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و هر جریان سیاسی،
دنبال کسب منافع خود در این رویداد است. این جریانهای سیاسی شامل
جریانهای داخل گفتمان انقلاب اسلامی و خارج از آن بوده و هر کدام، موضوع
خاصی را پیگیری میکنند. در بین جریانهای خارج از گفتمان انقلاب اسلامی و
اپوزوسیون، رسانهی بیبیسی فارسی که نمایندهی دولت انگلستان است،
جایگاه ویژهای دارد.
به گزارش بولتن نیوز،
برای اینکه متوجه شویم این رسانه و گردانندگان اصلی آن، دنبال چه موضوعی
در انتخابات ریاست جمهوری ایران هستند، باید مطالب این رسانه را در مورد
مسئلهی فوق، تحلیل محتوا کنیم و تمرکز اصلی این سایت را کشف نماییم. اگر
نگاهی به مطالب رسانهی بیبیسی فارسی از ابتدای سال 2013 به بعد بیندازیم
متوجه میشویم که این رسانه، در انتخابات ریاست جمهوری ایران دنبال بهبود
روابط ایران و امریکاست.
به
عبارت دیگر، مهمترین مسئلهی بیبیسی فارسی در انتخابات پیشرو، نه
صلاحیتهای اقتصادی و مدیریتی شخص رئیس جمهور است و نه روی کار آمدن فردی
که دارای پایگاه اجتماعی حداکثری باشد. بلکه مهمترین مسئلهی این رسانه و
صاحبانش آن است که فرد رئیس جمهور و جریان سیاسی حامی آن، توانایی این را
داشته باشند که بتوانند سطح رابطهی ایران و امریکا را به بالاترین سطح
همکاری برسانند.
به طور مثال و برای
درک دغدغهی بیبیسی فارسی در انتخابات ریاست جمهوری میتوان به مقالاتی
همچون "اصلاحطلبان ایران چگونه سقوط کردند، مذاکرات اتمی چگونه شکست
خورد؟"، "بار دیگر برخاستن به موقع از سر میز"، "چه کسی رئیس جمهور هستهای
میخواهد؟" و "رئیس جمهور بعدی ایران کیست؟" اشاره کرد که به خوبی نشان
میدهد، بهبود رابطهی ایران و امریکا تا چه اندازه برای این رسانهی غربی
مهم است.
جالب اینجاست که در این دغدغهی رسانهای، خبری از
گسترش رابطهی ایران با کشورهای اروپایی نیست و اگر هم ندرتاً این مسئله
مطرح میشود، به عنوان یک مسئلهی درجهی دوم بیان میشود. گویی از نظر
ایشان، رابطهی کشورهای اروپایی حتی انگلستان، در گرو رابطهی ایران و
امریکاست و تا وقتی این رابطه بهبود نیابد، در آن بخش خبری از تحول جدی و
قابل تأمل نخواهد بود.
اما از نظر
رسانهی بیبیسی فارسی، مهمترین مانع موجود بر سر برقراری این رابطه، شخص
رهبر انقلاب است. به زعم ایشان، نه تاریخچهی روابط دو کشور عامل کاهش
ارتباطات این دو بوده و نه منافع ملی یا گرایشهای اعتقادی و گفتمانی موجود
در هر کدام از دولتها. بلکه به نظر این رسانه، نظر منفی رهبر انقلاب به
عنوان نفر اول هرم سیاسی کشور و مهمترین فردی که جهتگیریهای سیاست خارجی
ایران را تعیین میکند، باعث شده تا ارتباط این دو کشور هیچ روی مثبتی
نداشته باشد. به طور مثال در مقالهای تحت عنوان "آیتالله خامنهای چه
میتواند بکند؟" این موضوع به روشنی قابل درک است.
نکتهای
که اینجا وجود دارد آن است که در تحلیلهای بیبیسی فارسی از علل تیرگی
روابط ایران و امریکا، هیچ خبری از اقدامات منفی دولت ایالات متحده وجود
ندارد. گویی این ایران بود که یک طرفه روابط خود با امریکا را قطع کرده و
تا توانسته با ابزارهایی چون، جنگ و تحریم و هجوم رسانهای، به دولت و مردم
آن طرف مقابل فشار وارد کرده است. مسلماً عدم پرداخت به این نکته برای
رسانهای که خود را صاحب صداقت دانسته و با کاربست بعضی تکنیکها سعی نموده
تا این حس را به مخاطبانش الغا کند، نقطهی ضعف بزرگی است.
مسئلهی
آخری که باید در راهبرد رسانهی بیبیسی فارسی در خصوص انتخابات ریاست
جمهوری مدنظر قرار داد این است که باید به یاد داشته باشیم این رسانه، برای
بهبود روابط ایران و امریکا و تضعیف اصلیترین مانع برقراری این رابطه به
زعم خودشان (یعنی رهبر انقلاب) از هر اتفاقی بهره میبرد. مثلاً شخص رئیس
جمهور کشور که تا همین شش-هفت ماه پیش از نظر آنها رئیس دولت کودتا محسوب
میشد، تنها بخاطر کمی زاویه پیدا کردنهای مقطعی با رهبر انقلاب تبدیل به
مهرهی مورد سوء استفادهی این رسانه میشود.
مقالاتی همچون
"گزینهی احمدینژاد: پایان بگمبگم یا ..."، "احمدینژاد: اگر
امریکاییهای رفتارشان را اصلاح کنند خودم مذاکره میکنم" و "آیا
احمدینژاد به دنبال بهار ایرانی است؟" نشان دهندهی سوءاستفادههای
رسانههای بیگانه از اتفاقاتیست که در داخل کشور رخ میدهد و آب در آسیاب
دشمن میریزد. در نتیجه بر همهی ما واجب است تا مراقب ریزترین رفتارهای
خویش باشیم، زیرا همانطور که رهبر انقلاب هم در بیانات نوروزیشان در حرم
رضوی فرمودند، دشمنان ما کوچکترین رفتارهای ما را هم تحت نظر گرفتهاند.
اما
بعد از درک دغدغهی اساسی بیبیسی فارسی در انتخابات ریاست جمهوری، این
سوال مهم مطرح میشود که در پس این رابطه چه منفعتی برای امریکا نهفته که
در چند وقت اخیر، به اشکال مختلف تقاضای رابطه با ایران را فریاد میزند؟
"آرگو"، "پیام نوروزی اوباما"، "سیاستهای رسانهای" و ... همگی نمادهای
این فریاد است. مگر غیر از این است که در یک رابطه، آنکه نیازی بیشتری
دارد، تقلای بیشتری هم میکند؟ این نیاز امریکا چیست؟