طنز، محمدرضا شهبازي: در سال 91 كلي اتفاق ريز و درشت به وقوع پيوست كه در اين سلسله مطالب فقط قرار است به برخي از آنها اشاره شود. اينكه چرا به برخي ديگر اشاره نميشود را شما بگذاريد پاي ضيق وقت وگرنه هيچ دوشواري ديگري وجود ندارد! در ادامه و در پنجمین مطلب، برخي اتفاقات مرداد 91 مرور شده است. مرور طنزگونه حوادث ماههاي بعد را در روزهاي بعد تعطيلات بخوانيد.
علی رغم توافقات قبلی، ناگهان ماه رمضان از راه رسید!
در مرداد ماه سال 91 علی رغم همه پیشبینی های صورت گرفته ناگهان ماه مبارک رمضان آغاز شد! مسئولان که طبق سنوات گذشته بعد از ماه شعبان، خود را برای استقبال از ماه شوال یا ربیع الاول یا فوق فوقش محرم آماده کرده بودند ناگهان با هلال ماه رمضان مواجه شدند! همین ناگهانی بودن شروع ماه رمضان هم موجب شد تا مسئولان محترم نتوانند تمهیدات لازم برای مواد غذایی مورد نیاز این ماه را بیاندیشند و طبیعتا خیلی چیزها بخصوص مرغ گران شود. مسئولان در جواب منتقدین گفتند «مگه بعد از شعبان رمضانه؟! ما منتظر ماه محرم بودیم و لذا الان انبارها تا خرخره مملو از چوب پرچم است که اگر روزه داران عزیز مایل باشند تقدیمشان میکنیم!»
با گران شدن مرغ و رسیدن آن به مرز هشت هزار تومان، مردم هم تصمیم گرفتند مثل سالهای قبل بازی «گرون شد برو تو صف» را اجرا کنند. در حالی که مسئولان داشتند از شگفتی رسیدن ماه رمضان در می آمدند و مردم هم مشغول در صف ایستادن بودند، ماه رمضان سال 91 هم تمام شد.
چه کسی فرصت دارد شرم کند؟!
در حالی که درخشش ورزشکاران ایرانی در المپیک لندن تیتر خیلی از رسانههای جهان شده بود، یکی از روزنامههای انگلیسی به یک افتخار دیگر رسانههای ایرانی اشاره کرد. روزنامه گاردین طی مطلبی از اخبار روزنامههای شرق و اعتماد و همچنین سایت خبرآنلاین در قبال سوریه تمجيد كرد.
در این موقع بود که بحثی در میان کارشناسان در گرفت که حالا با این وضع چه کسی باید احساس شرم کند؟ طبیعی بود که روزنامه گاردین بعنوان مطرح کننده موضوع اصلا مورد بحث نبود. از روزنامه شرق هم کسی انتظار شرم کردن نداشت. بچه های روزنامه اعتماد هم که مشغول شادمانی ناشی از این تمجید بودند و طبیعتا فرصتی برای شرم کرن نداشتند. سایت خبرآنلاین هم که درگیر تیتر یک کردن خواب دیشب یکی از مسئولان رده بالا بود و حواسش به شرم کردن نبود.
بنابراین از آنجا که نمیشد کسی در این میان شرم نکند، کلمه «قبال» شرم کرد تا این موضوع هم تمام شود و برود پی کارش!
صادرات متجاوز به عنف برای نمایندگی
مرداد ماه 91 زمزمههایی غیر رسمی به گوش میرسید که احتمالا دولت فرانسه از ایران خواسته است تا متجاوزان به عنف را که به اعدام محکوم شده اند، تحویل دولت فرانسه دهد. در ابتدا خیلی ها فکر میکردند که این درخواست هم در ادامه آروغهای حقوق بشری غرب است اما خیلی طول نکشید که معلوم شد اصلا هم اینگونه نیست.
خبرهای تایید نشده حاکی بود که دولت فرانسه قرار است از این افراد بعنوان نمایندگان مجلس این کشور استفاده کند! خیلی از تحلیل گرن اعتقاد داشتند که حتی این افراد رفتار مناسب تری از نمایندگان مجلس فرانسه خواهند داشت. یا حتی اگر نداشته باشند هم کسی انتظاری ندارد!
البته همه این ماجرا از جایی آغاز شد که حركات ناشايست و زننده جنسی نمایندگان مجلس فرانسه در برابر خانم وزیری که دامن کوتاه پوشیده بود موجب اعتراض رسانه ها و مردم فرانسه شد! گفتنی است که فرانسه مهد دموکراسی و اندیشه در اروپاست!
ضرر فیلم توقیفی جبران میکنیم!
الحمد لله چند سالی میشود که با حضور سازمان تبلیغات اسلامی، ناجا و سایر نهادهای دولتی و عمومی در عرصه ساخت فیلمهای توقیفی، این عرصه هم از انحصار ضد انقلاب خارج شده است اما گذشته از این موضوع شما فکر میکنید با یک فیلم توقیفی چه کارهایی میتوان کرد؟
مردادماه سال قبل سازمان سینمایی مالکیت فیلم سینمایی «گزارش یک جشن» را خریداری کرد تا به گفته جواد شمقدری، آقای پیرهادی تهیهکننده فیلم از بخش خصوصی که با به نمایش در نیامدن آن، زیان زیادی را متحمل شده بود ضررش جببران شود.
با این اقدام معاونت بیمه فیلمهای ضد نظام و توقیفی هم در سازمان سینمایی ایجاد شد تا زین پس سازندگان این فیلمها هیچگونه نگرانی بابت برنگشتن سرمایه خود نداشته باشند. یک همچین مدیران دلسوزی داریم و قدرشان را نمیدانیم!
عقد در آسمانها گران است
حتما شنیدهاید که عقد بعضیها را در آسمانها بستهاند؟! حالا بدانید و آگاه باشید که اگرچه بسته شدن عقد در آسمانها کلی برکت دارد اما خرجش بالاست!
همینجا روی زمین یک وام 5 میلیونی ازدواج که بدهی به جوانها، فیالفور میروند ازدواج میکنند و چند سال بعد هم یکی دو تا بچه ترگل و ورگل تقدیم اجتماع میکنند. اما در آسمانها که از این خبرها نیست؛ باید 3200 میلیارد تومن پول خرج کنی تا شاید چهار تا ابر از هم خوششان بیاید و بعد از طی مقدمات لازم بارور شوند!
این را از صحبتهای سرپرست معاونت آب و آبفای وزارت نیرو فهمیدیم که از تصویب 3200 میلیارد تومان برای باروری ابرها در هیئت وزیران خبر داده بود!
اگر میشد چی میشد؟!
«مردی هستم میانسال، با قدی متوسط، با انواع تواناییها که برخی از آنها قابل گفتن نیست، و جویای کار. کار در منزل هم پذیرفته میشود.»
این آگهی را سعید مرتضوی بعد از آن به نشریات کثیر الانتشار داد که مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری در مرداد ماه گفت: رأی لغو انتصاب مرتضوی از مدیرعاملی سازمان تأمین اجتماعی قطعی است و این فرد دیگر هیچ سمتی در سازمان تأمین اجتماعی ندارد.
اگر کسی پیدا میشد و برای رضای خدا کاری مثل سبزی خرد کردن در منزل، جا انداختن دست و پای عروسک در منزل و... برای او جور میکرد، او هم بیخیال تامین اجتماعی میشد و قضیه آنقدر کش پیدا نمیکرد.
اینجوری میشه که اونجوری میشه!
چرا نمایندهها با 140 میلیون تومان نمیگنجند؟!
مجلس نهم با اینکه تنها سه ماه از آغازش میگذشت به اندازه تمام ادوار مجلس در ایران به مردم خدمت کرده بود. در مرداد ماه هم این روند خدمت ادامه پیدا کرد و مردم از اینکه با تشکیل یک سامانه وحدت چنین مجلسی شکل گرفته است در پوست خود نگنجیدند.
آگاهان اعتقاد داشتند آن تعداد معدودی هم که گنجیدند پوستشان از اول کمی گشاد بوده است و حالا با این کارهای مجلس تازه فیت تنشان شده است!
نماینده مردم بهبهان در مجلس شورای اسلامی در حالی که سعی میکرد با مردم چشم تو چشم نشود گفت: «هيأت رئيسه اعلام كرده است كه نمايندگان ميتوانند صرفا يا ۱۴۰ ميليون تومان خانه رهن كنند و يا اينكه با ماهي سه ميليون تومان آن را كرايه كنند.»
وي در ادامه با بيان اينكه اين مبلغ با در نظر گرفتن اجاره بها در تهران و ميهماناني كه از شهرستان داريم، پاسخگوي دخل و خرج نيست، گفت: «در همين خيابان ايران كه نزديكي مجلس هم هست، نميشود با اين مبلغ خانه رهن كرد.»
مردم که همچنان نمیگنجیدند دست به دعا برداشتند که برای نمایندگانشان خانههایی پیدا شود که بتوانند در آنها بگنجند! زشت است آدم نمایندهاش در پیادهرو بخوابد خب!