ایشان به تحریم های دشمن بر ضد ایران پرداختند و تلویحاً به تکنوکرات هایی اشاره کردند که امید دشمنان برای اثربخشی نسبی تحریم ها بوده اند:
«بله، تحريمها بیاثر نبود؛ مي خواهند خوشحالی كنند، بكنند. تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابسته به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامه اقتصادی يك كشور به يك نقطه خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه خاص تمركز پيدا ميكنند. ... چنانچه اين زيرساختها را از قبل فراهم كرده بوديم، تحريم دشمن همين مقدار اثر منفی را هم كه كرد، نمي كرد. ... ما ضعفهای خودمان را هم شناختيم. ضعف ما در اقتصاد، كه به سختيِ معيشت گروههائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت (كه عرض كردم اين يكی از ضعفهای ما است) بیاعتنائی به سياستهای كلان اقتصادی، و سياستها و تصميمگيریهای پیدرپيِ روزمرّه».
تا اینجا ایشان با کنایه به مردم گفتند که اگر کسانی که روحیه تکنوکراسی دارند بر سر کار بیایند، باید منتظر آسیب دیدن از تحریم های دشمن باشیم و آسیب های فعلی نیز ناشی از همان پوزخند زنندگان تکنوکرات بوده است؛ البته ایشان در ادامه به ضعف هایی اشاره کردند که به نظر می رسد مربوط به دولت دهم است که موجب آسیب دیدن در برابر تحریم ها شده است.
ایشان ضمن اشاره به انتخابات به عنوان مظهر اقتدار نظام اسلامی، آن را نماد مردم سالاری اسلامی (در برابر دموکراسی لیبرال غربی) دانستند و گفتند که رأی مردم تعیین کننده است و مردم نیز باید بکوشند که به اصلح برسند و اصلح را انتخاب كنند. و البته این حرف جوابی است به ادعاهایی مبنی بر عملگرایی در انتخابات و صالح مقبول و از این دست حرفها.
به غیر از حامیان گفتمان ارتجاعی تکنوکراتها، دموکراتهای اصلاح طلب، و مطلقگرایان حامی دولت دهم، پای چه مدعیانی در میان است و رهبری وظیفه روشنگری چه اموری را نسبت به آنان بر خود می بیند؟
با نگاهی با ساز و کارهای موسمی افراد و گروه های سیاسی در ایام انتخابات، متوجه می شویم که برخی از گروه ها و افراد، شائبه ایجاد این سوء تفاهم برای مردم را دارند که نظر رهبری با آنان است! مثلا چون آقای فلانی نسبت خانوادگی با رهبری دارد و آدم با تقوای است، پس گوشش به دهان رهبری است و حضور وی در فلان ائتلاف، به معنای تأیید رهبری بر آن است؛ و یا اینکه فلانی چون آدم ارزشی است، پس نظر رهبری با وی است و ... .
بنابراین، رهبری پس از کنایه سنگین به تکنوکراتهای قدیم جریان سازندگی و رویش های جدید تکنوکراسی مانند جناب قالیباف که رسماً زبان به ستایش تکنوکراسی گشوده است[۱] تا دوست[۲] و دشمن[۳] به یقین بدانند که وی تکنوکرات است، به سراغ جلوگیری از سوء تفاهم نسبت به موضع رهبری در انتخابات می روند و چنین می گویند: «رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بنده حقیر مثل بقیه مردم، یك رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود. حالا ممكن است آن كسانی كه صندوق دست آنها است، بعد باز كنند، خط اين حقير را بشناسند، بفهمند بنده به چه كسی رأی دادم؛ اما تا قبل از رأی دادن، كسی مطّلع نخواهد شد. اينجور نيست كه كسی بيايد نسبت بدهد كه رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نيست».
رهبری معظم سپس به عصیانگری گفتمان شکست خورده در جریان فتنه ۸۸ اشاره کردند و درباره قانون ستیزی و اردوکشی های خیابانی گفتند که این «یكی از خطاهای جبرانناپذیر است. این تجربهای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یك چنین حوادثی خواهد ایستاد».
رهبری معظم تا اینجا و پس از بیان نکات سلبی
لازم، به بیان شاخص های اثباتی پرداختند و ضمن نفی ارتجاع و بازگشت به
گفتمان هایی که در گذشته حاکم بوده اند گفتند: «این را همه بدانند كه آنچه
ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز
وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ
هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته
باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. ... آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای
رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود
داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط
ضعف شناخته میشود ... این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در
سلسله دولتهائی كه پشت سر هم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به
تعالی و تكامل باشیم».
-------------------------------------------
[۱]. در تاریخ ۷ اسفند ۹۱ جناب قالیباف گفت: «ممکن است که بگویند قالیباف، انسان تکنوکراتی است که باید بگوییم تکنوکرات بودن چیز بدی نیست». روشن است که قالیباف در جایگاهی نیست که بخواهد جعل اصطلاح کرده و نظریه پردازی کند و در نشستی که جنبه تبلیغاتی دارد، مرادی متفاوت از تکنوکراسی ارائه دهد که با فهم رایج آن و آنچه را که رهبری به آن کنایه زدند، متفاوت باشد.
[۲]. رهبر فرزانه انقلاب
در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور ۲۳ آبان ۱۳۸۴ و پس از آنکه امثال هاشمی و
قالیباف و ... در برابر اراده ملت شکست خوردند می فرماید: «موج
اقبال جوانان بسوي دين و معنويت يك واقعيت است كه دليل آن نيز انتخابات
اخير رياست جمهوري ميباشد زيرا در اين انتخابات، اكثر راي دهندگان كه
جوانان بودند، برغم وجود برخي شعارهاي جذاب مادي و شعارهاي آميخته با
مفاهيم سياسي رايج غربيها، به شعارهاي عدالت خواهانه، اصول گرايانه و
ارزشهاي انقلاب گرايش پيدا كردند كه بايد قدر اين واقعيت دانسته شود».
بنابراین، به نظر می رسد که رویکرد به این آقایان و افرادی که در فضای آنان
تنفس می کنند، نوعی ارتجاع گفتمانی باشد.
[۳]. همان طوری که خود جناب قالیباف اعلام کرده است و رهبری نیز تلویحاً در ایام پس از انتخابات ۸۴ مطالبی را در این مورد ذکر کرده اند، حتی روزنامه کریسچن ساینس مانیتور نیز به این مسأله پی برده است که آقای قالیباف در قامت یک متجدد تکنوکرات ظاهر شده است و در ۵ آوریل ۲۰۰۷ چنین آورده است:"Qalibaf has to walk on very cautiously, to do some publicity, but not too much," says a Western diplomat. "He's not an ideological man; he's a technocrat." همین روزنامه در ۲ جون ۲۰۰۵ می نویسد: His main challenger is Mohammed Baqer Qalibaf, a hard-line former chief of police who casts himself as a modernizer.”