کد خبر: ۱۲۲۲۶
زمان انتشار: ۱۰:۳۶     ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۰
بولتن نيوز: شايد عمر جريان اصولگرايي به مثابه يك جريان سياسي حدود هشت نه سال باشد. عده‌اي از طرفداران و دلسوزان انقلاب اسلامي وقتي كه در دوران اصلاحات، متوجه روند استحاله از درون انقلاب اسلامي توسط افراد وابسته به محافل فرهنگي- سياسي اصلاح‌طلبان را ديدند براي از دست نرفتن آرمان‌هاي انقلاب اسلامي علم برافراشتند و در مقابل اين جريان نفاق جديد قرار گرفتند. آن روزها شايد خود اين افراد اصولگرا هم چنين فكري را نمي‌كردند كه خيلي زود گفتمان آنها تبديل به گفتمان غالب فضاي سياسي كشور شده و از دل آن دو مجلس و دو دولت تقريبا همسو بيرون بيايد. اما اقبال مردم عزيز كشورمان به اين جريان نشان داد كه هرگاه حزب و جناح و گروهي با شعار و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي وارد ميدان شود مورد حمايت قرار خواهد گرفت. كه مردم دلداده‌ي آرمان‌ها هستند نه افراد. اين موضوع آن قدر اهميت پيدا كرد كه حتي كانديداهاي جريان‌هاي ديگر در انتخابات نيز براي آن‌كه بتوانند توجه مردم را به سمت خود جذب كنند علي‌رغم پارادوكس در رفتار و گفتار، دم از امام و آرمان‌هاي آن زدند.

اما چنان‌چه پيش‌تر هم گفته شد از نقطه نظر «انديشه»‌اي، اصول‌گرايي فرآيندي است به قدمت همه‌ي عمر سي و سه ساله‌ي انقلاب اسلامي. اصول‌گرايي يعني همه‌ي جريان‌ها و افراد معتقد به آموزه‌هاي «ناب اسلامي» و «اسلام ناب». اصول اصول‌گرايي ريشه در معارف انقلابي و اسلامي دارد . اصول‌گرايان يعني همه‌ي باورمندان و عمل‌كنندگان به آرمان‌هاي اسلام و انقلاب. از اين منظر ممكن است حتي كسي در دايره اصول‌گرايي به مثابه يك جريان سياسي نباشد اما «اصولگرا» باشد. و كذا بر عكس. كه ديديم حتي كساني در مجلس و دولت اصول‌گرا هستند و داعيه‌ي اصول‌گرايي هم دارند اما به لحاظ انديشه‌اي و رفتاري در تقابل با اصول‌گرايي قرار گرفته‌اند. اين وجه دوم به خصوص در اين يكي دو سال اخير به شدت نمود پيدا كرده است. در اين سال‌ها ما مشاهده كرديم كه چگونه افرادي كه نان اصول‌گرايي را خورده و از همين راه در دل مردم جا باز كردند و در مجلس و دولت داراي مسئوليت‌هاي عديده شدند اينك از بسياري از نمادها و اهداف اصول‌گرايي فاصله گرفته‌اند. جريان اصول‌گرايي بايد مواظب چنين افرادي باشد. افرادي كه از داخل دارند به مباني اصول‌گرايي ضربه مي‌نند. چاره‌ي كار در اين است همان‌طور كه قبلا اشاره شد اصول‌گرايي را بايد در سه سطح «ذهن»، «گفتار» و «رفتار» مورد مداقه و بررسي قرار داد. به اين معنا كه شخص يا جريان اصول‌گرا بايد در حوزه‌ي ذهن و «تفكر» در پاراديم اسلام ناب خمينيسم حركت كند؛ در مرتبه‌ي «گفتار» (زبان) خود را پايبند به اصول اصول‌گرايي نشان بدهد و سرانجام و از همه مهم‌تر در مقام «رفتار» (عمل)، اصول‌گرايانه عمل كند. في‌المثل يكي از رفتارها و منش اصول‌گرايانه توجه به توصيه‌ي رهبر انقلاب مبني بر «جذب حداكثري و دفع حداقلي» است. در جريان حوادث بعد از انتخابات ديديم كه اگر چه نظام و در رأس آن رهبر انقلاب با تمام قوا از رأي مردم صيانت كردند و نگذاشتند ذره‌اي از حقوق مردم پايمال اهداف سياسي شود اما در عين حال تا آن‌جايي كه توانستند سعي كردند كه حتي مخالفين را هم دفع نكنند. بارها و بارها با جلسات حضوري و غير حضوري سعي كردند تا حتي كساني را كه امروزه ما به عنوان «سران فتنه» مي‌شناسيم را هم در اين «كشتي نجات» نگه دارند. در حقيقت ايشان نمي‌خواستند از «مخالف»، «معاند» بسازند. اصول‌گراها نيز بايد همين‌گونه عمل كنند. نه اين‌كه با ديدن كوچك‌ترين اختلافي در يكي از جريان‌هاي اصول‌گرايي به شدت هر چه بيشتر بر او تاخته و با انواع و اقسام برچسب‌ها او را متهم كنند.
نكته مهم ديگر كه ذكر آن در اين روزها ضروري به نظر مي‌رسد تأكيد هر چه بيشتر بر عامل «وحدت» در بين بدنه نيروهاي اصول‌گرا است. متأسفانه در ماه‌هاي اخير حوادثي پيش آمد كه باعث شده افتراق و جدايي در بين جريان اصول‌گرايي تا اندازه‌اي ريشه بدواند. طيف‌هاي مختلف اصو‌ل‌گرايي با دامن زدن به اختلافات جزئي و بعضا غير ضروري و بي مورد، باعث شده‌اند كه بين گروه‌هاي اصول‌گرا شكاف حاصل شود. شايد يكي از دلايل نگاشتن «منشور اصول‌گرايي» توسط دلسوزان انقلاب در جامعتين نيز همين موضوع باشد. اصول‌گرايان بايد دقت كنند اگر خواهان اين هستند كه هم چنان در فضاي سياسي كشور با اقبال عمومي مواجه شوند چاره‌اي ندارند جز اين‌كه وحدت خود را هر چه بيشتر مستحكم‌تر نمايند. در غير اين صورت همان بلايي كه بر سر جريان اصلاح‌طلبي آمد بر سر اصول‌گراها هم خواهد آمد. كه ديديم چگونه تشتت‌آرا‌ء و چند دسته‌گي موجب از بين رفتن اصلاح‌طلبان شد. دوستان بزرگوار بايد دقت كنند كه در مرتبه‌ي اول آن چيز كه اهميت دارد توجه به مشكلات مردم و رفع معضلات اقتصادي و فرهنگي آنان است. به خصوص در اين سال جديد كه رهبر انقلاب آن را سال جهاداقتصادي نام گذاردند. «مجاهد اصول‌گرا» كه در جبهه‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي در حال جهاد است بايد بتواند مسائل را اهم و مهم كرده و بي‌خودي وقت خود را صرف مباحث كم اهميت نكند. يادمان باشد كه جريان‌هاي رقيب و ضد انقلاب خيلي هم بدشان نمي‌آيد كه اصول‌گراها خودشان را با مباحث غير ضروري سرگرم كنند و از مسائل اصلي غافل شوند. شاهد مدعا همين موضع‌گيري‌هايي كه اپوزيسيون و ضد انقلاب‌ها در قبال مسائل چند هفته اخير داشته‌اند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها