به گزارش 598، کامران
باقری لنکرانی متولد 1344 در تهران و وزیر بهداشت دولت نهم مدرک دکترای
حرفهای پزشکی خود را در سال 1368، مدرک تخصص بیماریهای داخلی را در سال
1371 و مدرک فوق تخصص بیماریهای گوارش و کبد را در سال 1375 از دانشگاه
علوم پزشکی شیراز دریافت کرد.
باقري لنکرانی از سال 1384 تا 1388،
به عنوان یکی از جوانترین نیروهای کابینه اول محمود احمدینژاد مسئوليت
وزارت بهداشت را برعهده گرفت اما در پایان دولت نهم و با بركناري از وزارت
بهداشت به شیراز رفت و مجددا به طبابت مشغول شد.
وی که در حال حاضر
رئیس مرکز تحقیقات سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز است، همزمان با آغاز
فعالیتهای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به جبهه تازه تاسیس
پایداری پیوست و "سخنگوی" این جبهه شد.
*** در ادامه مشروح گفت و گوي مثلث با باقري لنكراني درباره استراتژي و تاكتيك انتخاباتي جبهه پايداري را ملاحظه می کنید؛
_
آقای لنکرانی! طبیعی است که هر گروه و جریان سیاسی در آستانه انتخابات با
ارزیابی وضعیت موجود در کشور، اقدام به اتخاذ استراتژی و در واقع تهیه
برنامه در زمینههای مختلف کرده و باتوجه به برنامه مدنظرش نسبت به انتخاب
مصادیق و چگونگی ورود به انتخابات حرکت میکند.به عنوان سوال نخست میخواهم
بپرسم شما به عنوان سخنگوی جبهه پایداری اوضاع امروز را در زمینههای مختلف
چگونه ارزیابی میکنید؟
*باید بگویم فشار روزمرگی و مشکلات
اقتصادی امروز بهعنوان یک چالش مهم نمایان و برجسته است. این مساله حتی
واکنشهای متفاوتی از سوی فعالان اقتصادی و سیاسی به همراه داشته است. برخی
در ریشهیابی این وضعیت چالشبرانگیز اقتصادی در باغ سبزهایی را نشان میدهند
که پیش از این تجربه شدهاند. درواقع نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از
نقاط جهان برخی گمان میبرند اگر از آرمانها دست برداریم و به جای آرمانگرا
بودن، واقعگرا شویم میتوانیم مشکلات اقتصادی را در تعامل با نظام سلطه حل
کنیم. در همین چارچوب برخی دیگر به دور از ادبیات تسلیم و پذیرش سلطه با
ادبیاتی متفاوت در همان جهت برنامه هایی را ارائه میدهند، منتها عمده
بحثشان این است که ما باید راه رفته دیگران را بپیماییم و با ترازیابی از
آنچه که سایر نقاط دنیا برای پیشرفت اقتصادی خود و برونرفت از مشکلات
خودشان انجام دادند، ما هم مشکلات خودمان را حل کنیم. در این راستا نمونه
هایی از ترازیابی اقتصادی با ترکیه، مالزی و کشورهای مشابه ارائه میدهند و
سعی میکنند یک مدل توسعهای که به زعم خودشان بومی شده ترازیابیهاست ارائه
دهند.
گروه دیگری هم هستند که اصولا چشم خود را بر فشارهای اقتصادی که
بر اقشار فقیر و تهیدست جامعه وارد میشود، بسته اند و تنها نگاهشان به بحث
رونق اقتصادی است. به همین دلیل راه حل هایی را برای ایجاد رونقهای اقتصادی
ارائه میدهند بدون آنکه نگاهی به مشکلات اقشار فرودست جامعه یا افزایش
فاصله طبقاتی داشته باشند. بالاخره جریانات دیگری نیز هستند که مشکلات
اقتصادی فعلی را انکار میکنند یا تلاش میکنند از زیر بار مسئولیت شانه خالی
کنند. آنچه ما امروز در وضعیت اقتصادی با آن رو به رو هستیم زائیده بودجه
سالهای 89 و 90 کشور است؛ بودجهای که با پیشنهاد دولت و تصویب مجلس و تعامل
این دو قوه تصویب شد و در هر دو سال کسری کاملا آشکار 40 هزار میلیارد
تومانی را به عنوان حداقل و افزایش هزینههای دولت به همراه داشت. البته بخش
عمدهای از این افزایش هزینه ها وجود طرحهای متعددی است که بعضا با اصرار
برخی از نمایندگان مجلس به بودجه اضافه شد و آثار تورمی وحشتناکی را در
مجموع به بار آورده است. در برابر این وضعیت به نظر میرسد ما شاهد نوعی بهت
در جبهه طرفداران انقلاب اسلامی هستیم. خیلیها در برابر این واقعیات به
دلیل اینکه حجم سنگین مشکلات اقتصادی را میبینند به نوعی تنازل از آرمانها
را توصیه میکنند.
بر این اساس جبهه پایداری دنبال چه نوع رویکردی است؛ در واقع میخواهم بدانم رویکرد شما آرمانی است یا بیشتر جنبه عملگرایی دارد؟
*
آنچه جبهه پایداری به آن اعتقاد دارد از مبانی دینی، سنن قرآنی، تعالیم
امام(ره) و مقام معظم رهبری و علمای بزرگی چون مرحوم آیتالله خوشوقت و
آیتالله مصباحیزدی نشات گرفته است. راهی که تفکر دینی به ما میآموزد این
است که باید براساس آرمانگرایی خود با واقعیات روبهرو شویم. اگر با
آرمانگرایی و تاکید بر اصول خود سراغ واقعیات برویم حتما راهحل مناسب آن را
پیدا خواهیم کرد. این راهحل، دستنیافتنی نیست. ما گفته قرآن کریم را از
عمق جان باور داریم که اگر تقوا پیشه کنیم مشکلاتمان حل میشود. برکات الهی
از زمین و آسمان نازل میشود. این موضوعی است که در آیه 65 و 66 سوره مائده
مورد تاکید قرار گرفته که اگر اهل کتاب ایمان و تقوا پیشه کرده بودند، قطعا
از برکات بیشتری برخوردار میشدند. یا در سوره جن آیه 16 خداوند میفرماید
اگر جن و انس در راه ایمان پایداری بورزند با آب فراوان آبیاری میشوند و به
برکات زیادی میرسند.بنابراین باید بگویم رویکرد جبهه پایداری بهگونهای است
که تلاش دارد با در نظر گرفتن چالشهای موجود و عرضه کردن آن به مبانی و
یافتن راهحل مناسب برای آن چالشها براساس مبانی، برنامه دولت یازدهم را
تنظیم کند که البته تا این لحظه پیشرفت خوبی داشتهایم.
فکر
میکنم از توضیحات شما میتوان به این نتیجه رسید که مباحث اقتصادی برمسائل
دیگر در برنامه جبهه پایداری غلبه دارد. آیا این برداشت درستی است؟
*
برای پاسخ به این سوال شما باید بگویم در این برنامه به بحث اقتصاد
بهعنوان یک موضوع تئوری و یکی از اورژانسهای کشور نگاه کردهایم. البته در
عین حال توجه داشتهایم که راهحلهای اقتصادی بدون توجه به مبانی فرهنگی
راهحلهای ماندگاری نخواهند بود. به همین دلیل در برنامه جبهه، بخش فرهنگی و
اجتماعی را بهعنوان مطالبه مبنایی مورد توجه ویژه قرار دادهایم و سعی
کردیم این دو را جمع کنیم. مثلا در بخش اقتصاد و ضرورت اقتصاد مقاومتی تلاش
کردیم رویکردهایی را طراحی کنیم که رونق اقتصادی را همراه با کاهش فاصله
طبقاتی فراهم کنیم. ترجمه ما از اقتصاد مردمی با ترجمهای که دیگران ارائه
میدهند و اقتصاد مردمی را صرفا حضور افراد برخوردار در عرصه اقتصادی در
برابر امکانات دولتی میبینند، متفاوت است. اقتصاد مردمی ما اقتصادی است که
در آن آحاد مردم میتوانند حضور پیدا کنند و وظیفه دولت در ایجاد
توانمندسازی آنها برای حضور اقتصادی است. باتوجه به آنکه در کشور 10میلیون
فارغالتحصیل دانشگاهی داریم معتقدیم این تعداد میتوانند لشکر بزرگی را برای
جهاد اقتصادی فراهم کنند. بنابراین باید به این جوانان میدان داد و آنها
را توانمند کرد تا با حمایت مناسب ثروتآفرینی کنند. در بحث فرهنگی و
اجتماعی توجه به این نکته ضروری است که رفاه اجتماعی و برطرف کردن دغدغههای
مردم در عرصه نیازهای اجتماعی یک ضرورت مهم است. از سوی دیگر به مساله
سلامت، بیکاری و مشکلات این چنینی هم در برنامه دولت یازدهم توجه کردهایم.
در بحث فرهنگی نیز نهادینه کردن آرمانها در جامعه و ممانعت از ترویج
خرافات، ریاکاری و لاابالیگری و سکولاریزم جزو برنامههای جبهه پایداری است
که در آینده با جزئیات بیشتر به مردم ارائه خواهیم کرد. طبیعی است با داشتن
چنین نگاهی به برنامه دولت یازدهم، مجری این برنامه هم باید شایستگی اجرای
آن را داشته باشد. در واقع لازم است کاندیدای موردنظر برای داشتن این
شایستگی دارای دو رکن اساسی باشد؛ اول آنکه توانمند و کارآمد باشد و رکن
دوم این که باید به آرمانها اعتقاد داشته باشد.
یعنی این دو رکن ویژگی اصلی و خاص کاندیدای جبهه پایداری است؟
*
بله، این دو خصوصیت اصلی جبهه است و اعضای جبهه پایداری در آخرین دیداری
که با مرحوم آیتالله خوشوقت داشتند ایشان این دو شاخص را برای رئیسجمهور
آینده شاخص رکنی دانستند؛ یعنی همانطور که در نماز برخی از واجبات رکنی است
که اگر در آنها دچار اختلال شویم نماز مورد قبول نیست، تعبیر آیتالله
خوشوقت این بود که در ریاستجمهوری هم کسی که برگزیده میشود باید از نظر
آرمانگرایی در حد قابل اعتمادی باشد و به ولایتفقیه نه از باب یک اصل قانون
اساسی بلکه از باب ولایتمداری انسان معتقد به مولای خود باشد.در باب
کارآمدی هم ایشان تاکید داشتند ما به حداقلها بسنده نکنیم و فردی را انتخاب
کنیم که بتواند پاسخگوی نیازهای امروز کشور باشد.
بهتر
است کمی شفافتر وارد مبحث انتخابات شویم. میدانید یکی از مهمترین مباحثی
که پیرامون جبهه پایداری وجود دارد احتمال ائتلاف این تشکل سیاسی با گروهها
و جریانات دیگر است. یک روز زمزمه ائتلاف با دولت مطرح میشود و روز دیگر
ائتلاف با گروه سه نفره اصولگرایان، حتی احتمال تشکیل ائتلاف جدید توسط
پایداری ها هم مطرح شده است. میخواهم صریح بپرسم که آیا این احتمال وجود
دارد که جبهه پایداری برای اجرای برنامههای خود با دیگر اصولگرایان ائتلاف
کند؟
* سوال خوبی پرسیدید. کسانی که در عرصه انتخابات اعلام حضور
و کاندیداتوری کردهاند، تعداد محدودی هستند. ما از نظر اظهاراتی که به
صورت علنی مطرح کردهاند و همچنین از نظر سوابق و عملکردها افراد را مورد
بررسی قرار دادهایم. آنچه برای جبهه پایداری نگرانکننده بود این که
متاسفانه هیچکدام از این افراد با این نگاه به موضوع توجه نکردهاند که ما
مقوله تجمیع بین آرمانگرایی و واقعگرایی را به صورتی که آرمانها زیربنای
راهحل ما برای حل مشکلات و کارآمدی باشد، مدنظر داریم. افرادی که صراحتا به
تکنوکرات بودن خودشان افتخار میکنند در حالی که متوجه نیستند تکنوکراتی یک
فلسفه برای اداره کشور است که لاجرم مبتنی بر سکولاریزم است که به هیچوجه
نمیتوانند محل اعتماد قرار بگیرند. ما معتقدیم این نوع نگاه به موضوعات و
گسسته پنداشتن وقایع اجتماعی موجب میشود واقعهای مثل سال88 در کشور رخ بدهد
و افراد در آن آزمون به جای آنکه به اهمیت موضوع پی ببرند سخنانشان این
باشد که کدورتی بین برخی رخ داده و ما باید از این کدورت بگذریم. همین نگاه
تکنوکرات و ساده پنداشتن وقایع اجتماعی چنین فتنه فکری را به بار میآورد.
یا کسانی که در عرصههای اقتصادی به جای اینکه به رهآوردهای دینی توجه
ویژهای داشته باشند و سعی کنند تفکرات اقتصادی را ارزشمدارتر کنند، نگاهشان
به عرصه اقتصادی عمدتا برخاسته از تئوریهایی است که همین امروز شکست آن را
در رکود اقتصادی اروپا و آمریکا میبینیم. بنابراین بازهم نمیتوانند محل
اعتماد قرار بگیرند. به همین دلیل و دلایل دیگر متاسفانه جبهه پایداری
نتوانست خودش را قانع کند که با ائتلافهای موجود همکاری داشته باشد.
و این یعنی اینکه جبهه پایداری کاندیدای مستقلی معرفی خواهد کرد؟
*
بله، تصمیم این جبهه با راهنمایی شورای فقهی از ماهها پیش بر این شد که
جبهه بهطور مستقل کاندیدایی که بتواند پرچمدار این تفکر باشد را معرفی کند.
برخی
منتقدان شما میگویند جبهه پایداری همچون انتخابات مجلس نهم در انتخابات
ریاستجمهوری یازدهم مورد اقبال قرار نخواهد گرفت، بنابراین به نفع این جبهه
است که با دیگر همطیفان خود ائتلاف کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
*
برداشت ما از انتخابات مجلس با برخی از برداشتهایی که این روزها میشنویم
مقداری متفاوت است. متاسفانه برخی در برابر اقدامات سیاسی خودشان
مسئولیتپذیر نیستند. اگر در مجلس نهم فرآیندی رخ میدهد که ماحصل آن سوال از
رئیسجمهور میشود که با تاکید مقام معظم رهبری پسگرفته میشود یا استیضاحی
صورت میگیرد که پس از استیضاح مورد عتاب رهبری قرار میگیرد یا جلسهای
برگزار میشود که هر چند رئیس قوهمجریه در آن جلسه اقداماتی انجام میدهد که
البته مورد رضایت مقاممعظمرهبری نیست و انتقادات شدید ایشان را در پی دارد،
اما باید در نظر داشت واکنش مجلس هم انتقاد رهبری را برانگیخت بنابراین
باید افرادی که در شکلگیری چنین مجلسی نقشآفرینی کردند و به بهانه جذب
حداکثری، معیارهای اصلح بودن را زیر سوال بردند پاسخگو باشند. این مغالطه
که ما باید جذب حداکثری کنیم و بعد به بهانه جذب حداکثری در معیارهای خود
برای اعتماد کردن به افراد تنازل کنیم به نظر میآید شکستش را در وقایع اخیر
مجلس نشان داده است. در واقع افرادی که داعیه این کار را داشتند امروز
باید در برابر این تئوری پاسخگو باشند. بنده فکر میکنم وقایع مجلس نشان
میدهد کسانی که میخواهند در عرصه سیاسی صرفا با نگاه برد و باخت و تصرف
مناصب حضور پیدا کنند، دچار اشتباهات فاحشی میشوند. این اشتباهات فاحش نوعا
هزینههای سنگینی را به کشور و به روند تعالی کشور تحمیل میکند. آنچه مسلم
است این که کشور عزیز ما متعلق به همه مردم کشور است. بنابراین باید
فرآیندی را به وجود بیاوریم که همه مردم در مدیریت کشور مشارکت داشته
باشند. هرکسی که داعیه دفاع از انقلاب اسلامی را دارد باید فضای عمومی کشور
برای اعلام نظرات و حضور وی در صحنه باز باشد. هیچ کس را نباید به زور از
قطار انقلاب اسلامی پیاده کنیم. این سخنان مشخص و قابل قبول است، اما وقتی
میخواهیم در نظام مسئولیت را به کسی بدهیم این منطق پذیرفته نیست که چون
این فرد دسترسی به امکانات عمومی دارد و میتواند از امکانات وسیعی برای
تبلیغ استفاده کند پس حتما با آن فرد متحد شویم و ائتلاف کنیم.این منطق
قابل قبول نیست چون فلان شخص به کانونهای قدرت و ثروت نزدیک است، پس ما هم
بیاییم به آن شخص نزدیک شویم تا منویات خودمان را پیش ببریم. مرحوم
آیتالله خوشوقت در برابر این منطق که به جبهه پایداری برای پذیرش افراد
فشار وارد میشد، فرمودند اگر شما حضورتان در صحنه اجتماعی با انگیزه و روشی
غیر از ادای تکلیف باشد دینتان را از دست خواهید داد. شما مراقبت کنید که
هر نوع ائتلاف و مذاکرهای که انجام میدهید مبنای کار شما به قدرت رسیدن
نباشد بلکه مبنا عمل به تکلیف باشد. این وصیت آن بزرگوار است که ما در
انتخابات مجلس از ایشان شنیدیم و کماکان هم مبنای عمل ماست. نگاه ما در
معرفی کاندیدا این نیست که به کجا وابسته است و چه کسانی حاضرند برای آن
کاندیدا هزینه کنند و پول خرج کنند یا آن فرد به چه منابعی دسترسی دارد،
اتفاقا ما این موضوع را یک نقطه ضعف میدانیم که کسانی با دستیابی به منابع
عمومی یا دولتی بخواهند هزینههای فعالیتهای انتخاباتی خود را پرداخت کنند.
ما این کار را خلاف شرع میدانیم اما طبیعی است از بین کسانی که معیارهای
لازم را برای کاندیداتوری دارند یکی از فاکتورها این است که احتمال توجه
مردم به آن افراد بیشتر است، اما این موضوع تنها فاکتور نیست. به همین دلیل
ما وظیفه خودمان میدانیم که اگر کاندیدای خود را اصلح میدانیم تلاش کنیم
به مردم معرفی شود و افکار عمومی شناخت بیشتری نسبت به آن فرد پیدا کنند و
به آن رای بدهند. در فضای مردمسالاری دینی که معمار آن امام(ره) بودند و
مقام معظم رهبری آن را به کمال رساندند، مردم تصمیم گیرنده هستند و تنها
وظیفه ای که گروههای اجتماعی دارند معرفی کاندیدایشان به مردم است؛ معرفی
که در آن اصول دینی و اخلاق رعایت شود. متاسفانه یکی از تلخیهای انتخابات
در همه دورههای گذشته و این دوره این بوده که فعالان عرصه انتخاباتی بعضا
به اصول اولیه اخلاق دینی توجه نمیکنند، به عنوان مثال جبهه پایداری در
آخرین همایشی که داشت از ابتدا اعلام کرد در این همایش کاندیدایی معرفی
نمیکند. در این میان عدهای طراحی انتخاباتی کردند و فشار آوردند که جبهه
پایداری میخواهد کاندیدای خود را معرفی کند، اما بعد از همایش که
خلافنظرشان ثابت شد دیدیم به جای اینکه بگویند ما دروغ گفتیم یا اشتباه
کردیم و بیاطلاع حرف زدیم، گفتند جبهه پایداری به تصمیمش عمل نکرد. به
عقیده بنده این رفتارها قابل توجیه نیست و با مدل رفتارهای دینی ما متفاوت
است. البته باید بگویم متاسفانه ادعای اخلاق مداری این افراد نگرانکننده
است.
درخصوص ائتلاف جبهه پایداری با دولت گمانه زنیهای زیادی صورت میگیرد. شما
به عنوان سخنگوی این جبهه بفرمایید آیا نگاه و رویکرد جبهه پایداری با دولت
یکی است و امکان ائتلاف بین این دو وجود دارد؟ در واقع شما هیچوقت نیامدید
یک مرز مشخص با حامیان دولت مشخص کنید.
* این موضوع هم یکی از
مصادیق جنگهای روانی است که برخی سعی میکنند بر جبهه پایداری تحمیل کنند.
شکلگیری جبهه پایداری با نظر حضرات آیات مرحوم خوشوقت و مصباحیزدی بوده
است. در مقطعی که ملاحظه شد پرچمداری که انتظار میرفت حرکت گفتمانی
انقلاباسلامی را بدون عارضه پیش ببرد، خودش در مسیرهای انحرافی گرفتار شد.
به توصیه این دو عالم بزرگ، جبهه پایداری تشکیل شد تا این خط روشن حفظ شود
که تفکر انقلاباسلامی نهتنها با جریان فتنه بلکه با جریان انحرافی و هر نوع
حرکتی که جدا از ولایتفقیه برای خودش موجودیتی قائل باشد، تمایز دارد و
همه این مسیرها را متفاوت از مسیر اصلی انقلاب اسلامی میداند. به همین دلیل
جبهه پایداری از ابتدای شکلگیری خود بر این خطوط قرمز پافشاری داشت. در
حال حاضر هم بر همان مبنا باقی است، البته در خصوص معرفی کاندیدا از سوی
دولت اینطور که مسئولان دولت فرمودند دولت نه حق دارد کاندیدایی داشته باشد
و نه حق دارد و نه به صلاح میداند که نامزدی معرفی کند، قوه مجریه وظیفه
اجرای قوانین را برعهده دارد، اما حق اینکه بخواهد در انتخابات یکی از
اعضای خود را به عنوان کاندیدای دولت معرفی کند ندارد، البته افرادی که در
دولت حضور دارند بدون استفاده از این عنوان میتوانند در انتخابات حاضر
شوند، منتها ما این رغبت را در بخشی از وابستگان دولت میبینیم که اتفاقا به
هیچ وجه قابل اعتماد برای جریان عمومی گفتمان انقلاب اسلامی نیستند، زیرا
آن بخش به نوعی تلاش کرده متفاوت از گفتمان انقلاب اسلامی حرکت کند و گمان
میبرد میتواند با طنازی سیاسی آرای خاکستری را به خود جذب کند که قطعا این
بخش از دولت نه مورد توجه نیروهای مومن و حزباللهی قرا میگیرد و نه آن آرای
خاکستری به آن اعتماد خواهند کرد، زیرا بیصداقتی و تغییرات صریح در مواضع و
نگاه به جو به جای نگاه به حقیقت موجب بیاعتمادی دیگران میشود.
شما مهمترین رقیب جبهه پایداری را کدام یک از طیف ها و گفتمانهای حاضر در جامعه میدانید؟
*
ما معتقدیم کسانی که تلاش میکنند انتخابات آینده را دوقطبی کنند، به فضای
عقلانیت سیاسی جامعه لطمه میزنند و جلوی برنامه محور شدن و پاسخگویی قوه
مجریه در برابر برنامه هایش را میگیرند. ایجاد فضای دوقطبی توسط گروههای
مختلف که متاسفانه به عنوان رکن تبلیغاتی مورد اجرا و عمل قرار میگیرد،
باعث میشود کسانی که در صحنه انتخابات حضور پیدا میکنند به جای تحقق ایجابی
و معرفی توانمندیها و برنامه ها نوعا برخورد سلبی کنند و با کوبیدن طرفهای
مقابل به نوعی تلاش کنند برای خودشان اثبات موقعیت کنند. جبهه پایداری این
برخورد را درست نمیداند و از این رو در انتخابات پیشرو عمده بحث ما بحث
ایجابی است و اگر نقدی هم به افراد داریم نقد ما به مبانی فکری افراد است،
نه به مبانی شخصیتی آنها. ما به هیچکدام از دوستانی که امروز در صحنه
انتخابات به عنوان افراد اصولگرا و مستقل خودشان را کاندیدا کردند، هیچ نوع
جسارت و توهینی روا نمیدانیم، اما داعیه ای در خصوص سوابق درخشان آنها و
عملکرد مناسب آنها نداریم؛ آنچه مورد نقد ماست نقد مبانی است و آنچه مورد
توجه خودمان است معرفی برنامه دقیق کاندیداهاست؛ بنابراین اینکه تلاش
میکنند فضای انتخابات را دوقطبی کنند و به هاشمی و غیرهاشمی، دولت و
غیردولت، انحرافی و غیرانحرافی تقسیم کنند، نوعی ارتجاع در مسیر بالندگی
سیاسی کشورمان میدانیم و فکر میکنیم مردم ما از این مسیر عبور کرده اند و
این مساله مربوط به دورههای گذشته است نه این دوره.
آیا ممکن است جبهه پایداری از کاندیداتوری آقای حداد عادل حمایت کند؟
در سوال قبلی به این موضوع پاسخ دادم.
از سعید جلیلی به عنوان گزینه اصلی جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نام برده میشود؛ این موضوع تا چه حد جدی است؟
آقای
جلیلی یکی از کاندیداهای جدی ما محسوب میشوند که مورد بحث قرار گرفته اند،
در واقع جبهه پایداری با افرادی مثل ایشان به ورود در عرصه انتخابات فکر
كرده و پیشبرد برنامه های پیشنهادی خود را دنبال میکند.
جبهه پایداری با سعید جلیلی جلسهای هم داشته است؟
* بله؛ جلساتی بوده و در حال حاضر هم مشغول رایزنی هستیم.
آيا صحت دارد كه آقای جلیلی برای کاندیداتوری میلی ندارند؟
*
به هر حال ما در جبهه هنوز به صورت مصداق فردی وارد بحث مصادیق نشده ایم،
یعنی نمیخواهیم بشویم. هم اکنون در حال رایزنی هستیم و مهمترین ملاک ما این
است که کاندیدای معرفی شده توان و ظرفیت اجرای برنامه دولت یازدهم را
داشته باشد.
آقای دکتر! کاندیداتوری خود شما تا چه اندازه جدی است؟
* همانطور که عرض کردم ما ورود به بحث مصادیق را زودهنگام میدانیم و به موقع کاندیدای خود را معرفی میکنیم.
آیا برای کاندیداتوری خودتان با کسی مشورت کرده اید؟
* به وقتش ما وارد بحث مصادیق میشویم.
با آقای فتاح هم نشستی داشته اید؟
* مهندس فتاح از برادران ارزشمند ما هستند که از رویشهای ارزشمند انقلاب محسوب میشوند و ظرفیتهای بالایی دارند.
چه زمانی کاندیدای خود را معرفی میکنید؟
* قاعدتا تا قبل از انتخابات باید کاندیدا مشخص شود.
یعنی تا دقیقه 90 قصد ندارید کاندیدای خودتان را معرفی کنید؟
ما در زمان مناسب کاندیدای خود را معرفی میکنیم.
چرا یک شخص روحانی را مورد حمایت قرار نمیدهید؟ مثلا فردی مثل مرتضی آقاتهرانی...
*
ما در معرفی کاندیدا به لباس و عضویت در جبهه و سابقه آن فرد در همکاری با
جبهه هیچ توجهی نکرده ایم. در معرفی کاندیدا و در ارزیابی 70 کاندیدایی که
در عرصه سیاسی کشور مطرح هستند، دو رکن را ملاک بررسی قرار داده ایم که
مرحوم آیت الله خوشوقت فرمودند؛ یعنی ولایتمداری و کارآمدی افراد.
درباره کاندیداتوری آقای هاشمی چه نظری دارید؟ آیا ایشان در صورت کاندیداتوری اقبالی خواهند داشت؟
*
بنده معتقدم نقشی که رهبرمعظم انقلاب برای آقای هاشمی قائل هستند که به
عنوان رئیس مجمع تشخیص نظام در سیاستهای کلان نظام بتوانند مشاور امینی
برای رهبری باشند میتواند بالاترین افتخار برای ایشان محسوب شود بنابراین
امیدوارم ایشان قدر این موقعیتی را که مشاور امین رهبری هستند، بدانند. من
فکر میکنم کشوری که بیش از 40 درصد آن را جوانان زیر 25 سال تشکیل میدهد،
رئیس جمهور 79 ساله رئیس جمهور مناسبی برای آن نباشد.
حضور اصلاحطلبان در انتخابات را تا چه حد جدی میدانید؟
*
نگرانی اصلی اصلاح طلبان در انتخابات آتی این است که با عدم اقبال و بی
اعتنایی مردم مواجه شوند؛ همانطور که برخی از سران اصلاحطلب گفتهاند آنها
نمیخواهند فاصله رایهای قبلی خود را با بیاعتنایی فعلی مردم مکدر کنند. نوع
رویکرد مردم نشان داده که با هیچکس عهد اخوت نبستهاند و گروهها و احزاب را
باتوجه به عملکردشان میسنجند. کسانی که در سال 88 و پس از آن نشان دادند
خودخواهیشان به قدری زیاد است که حاضرند برای آنها منافع ملی را زیر پا
بگذارند و حتی نیمنگاهی بلکه تمام نگاهی به خارج از کشور داشته باشند تا
منویات خود را پیش ببرند، به هیچوجه مورد اعتنای مردم قرار نخواهند گرفت.
این گلایه مبنایی مردم از حرکتی که شروع آن با ادعای پیروی از خطامام بود،
باعث شد این پرچم دیگر به هیچوجه قابل احیا نباشد؛ بنابراین بنده فکر
نمیکنم اصلاحطلبان با پرچم این جریان در انتخابات حضور جدی داشته باشند،
البته ممکن است کاندیداهای معرفیشده از سوی این طیف بیشتر از باب حفظ
ارتباط تشکیلاتی طرفداران باشد، البته درخصوص انتخابات شوراها ماجرا فرق
میکند زیرا اینها با تابلوی اصلاحطلبی نیروهای خود را وارد رقابت خواهند
کرد. اصلاحطلبان در انتخابات شوراها تلاش میکنند از نیروهای ناشناخته که از
وابستگان کمنامشان محسوب میشوند، استفاده کنند.