از
نظر فکری گرایش اصلی این افراد چپ گرایی بود و نقش آنها
در تسخیر سفارت امریکا بیشتر از دیگران بود. اعضای
حلقه کیان
که ترکیبی از لیبرالها و چپ گرایان بودند هر هفته چهارشنبه ها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفت شناختی
و فلسفی می پرداختند. این افراد با
بازاندیشی افکار خود غرب پژوهی را استراتژی
مطالعاتی
خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و
محلی بهترین راهکار است و در همین
راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید می
ورزیدند.
بسیاری از
تحلیلگران سیاسی، آبشخور تفکرات دوم خرداد را
از خروجی
های این حلقه می دانستند که تاثیر بسیاری بر روند فعالیت ها و آرا و افکار فعالان در جبهه اصلاحات داشت به نحوی که بسیاری از
همسویان با حلقه کیان بعدها به صف
استراتژیست های ضدنظام اسلامی وضد ولایت فقیه در
ایران و در خارج
از کشور پیوستند.
پس از فتنه
سال ۸۸ و
آرامش بعد از فتنه، جبهه اپوزیوسیون به دنبال
ایجاد منبع جدید فکری و استراتژیک در
داخل کشور
افتاد. چندی است که موسسه ای با نام « موسسه سیاسی اقتصادی پرسش» کار خود را با مشارکت برخی استادان اخراجی دانشگاه های کشور آغاز کرده است
که به نظر
می رسد ادامه دهنده راه حلقه کیان وبه نوعی حلقه کیان جدید
باشد.
چهره ی محوری و اصلی این جریان یا همان موسسه پرسش که اخراج شده از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران می باشد، سید جواد طباطبائی نام دارد. که با نظریه ی انحطاط شناخته می شود.
وی قائل است که پس از گسترش شرع در اندیشه و رفتار ایرانیان در برحه ای از تاریخ، جایگاه و کارکرد عقلانیت در میان ایرانیان کاهش یافته است. و در حال حاضر، اندیشه و تفکر در ایران سیری مسدود دارد.
طباطبائی این مطالب را در کتاب "ديباچه اى بر نظريه انحطاط ايران" نگاشته است.
بعد از طباطبائی شاخص ترین مهره این جریان فکری مصطفی ملکیان می باشد. او با نظریه های "راهی به رهائی" و "معنویت و عقلانیت" شناخته شده است که به عنوان آلترناتیو عبدالکریم سروش شناخته می شود. او در این باره نظریه ی معنویت و عقلانیت می گوید؛ "عقلانیت و معنویت هم نباید بت جدیدی بشوند. همه چیز باید در استخدام انسان، برای کاستن از درد و رنجهایش باشد". وی درپی این تغییر جهت و چرخش کرسی درس خود را در موسسه امام خمینی(ره) وابسته به آیت الله مصباح یزدی را از دست داده بود، پس از فتنه 88 و حضور در جمع اغتشاشگران، همکاری خود را با پژوهشگاه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم را از دست داد و باعث گردید تا این نهاد حوزوی اقدام به قطع همکاری با او نماید.
نقطه ی مشترک هر دو نظریه نوعی یاس فلسفی از "فهم" و "شناخت" و "عقلانیت" می باشد که نتیجه هر دو نظریه انسداد باب تفکر و اندیشه است.
اعضای این موسسه که غالباً از اساتید اخراجی و ممنوع التدريسی دانشگاه ها و روشنفکران چپ نو می باشند، از فعالان و حامیان جریان فتنه ۸۸ بودند که برخی از آنان در همین راستا بازداشت گردیدند. نویسندگی و همکاری گسترده ی برخی دیگر از اعضای این موسسه در دههٔ هفتاد با نشریاتی نظیر راه نو، کیان، نشاط، شرق و آدینه و هم اکنون با سایت های زمانه و مردمک و ... بوده و هست.
از چهرههای شاخص این موسسه، یکی از بزرگترین حامیان جریان نئومارکسیسم و چپ جدید اروپایی در ایران است. وی بر این عقیده است که : وظيفه ما کوشش در راه مدرنيزاسيون ايران و کاستن از فاصله اقتصادی و تکنولوژيک با کشورهای پيشرفته است. برای توسعه يافتن راهی جز کار کردن، در جهت ايجاد دولت دمکراتيک، تقويت نهادهای جامعه مدنی و دگرگون کردن ساختار اقتصاد دولتی موجود، در پيش رو ندارد
گفتنی است، در جلسات رسمی این موسسه به بررسی اندیشه های سیاسی غرب نظیر مارکس، کانت وهگل وامثالهم پرداخته می شود اما باید در عاقبت دید که فعالیت این گروه به کجا خواهد انجامید!؟ وآیا قرار است تفکرات هگل ومارکس وکانت در آینده سیاسی ایران نقش آفرین باشد یاخیر؟ زیرا در جلسات حلقه کیان نیز بسیاری از بحث های مطروحه و نتایجی که از آرای بسیاری نحله های فکری غرب گرفته شد، به استراتژی فعالان سیاسی به ظاهر دینی نیز مبدل گردید.