کد خبر: ۱۲۲۰۴۷
زمان انتشار: ۱۶:۵۳     ۰۳ فروردين ۱۳۹۲
نویسنده وبلاگ انسان جاری در آخرین پست خود به نزدیک شدن فاطمیه اشاره کرد و آورد:



زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد و غبار

قبلا این صحنه را... نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید ، حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت : آرام باش ! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

------------

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضه ی کیست؟

طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکی است

-------------

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه ، مادر ، دوشنبه، در ، کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است

 سید حمید برقعی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
از تبار مهدی
-
۲۱:۱۹ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۲
۰
۰
این آقای برقعی خیلی قشنگ شعر میگه
خدا خیرش بده
پاسخ
علی تهرانی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۵۳ - ۰۴ فروردين ۱۳۹۲
۰
۰
سر مزار تو حتی مدینه محرم نیست
خدا برای همین است کرده پنهانت
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها