کد خبر: ۱۲۱۶۲۱
زمان انتشار: ۱۳:۱۸     ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
چاوز می‌گفت که اگر بخواهم با شیطان که آمریکا سمبل آن است مبارزه کنم باید در مقابلش (در رویش) بایستم و تا می‌توانم بگویم تو دروغ‌گویی.

به گزارش 598، محسن شاطرزاده در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس به بیان گوشه‌ای از خاطرات خود از هوگو چاوز رئیس جمهور فقید ونزوئلا پرداخت.

شاطرزاده سفیر سابق ایران در برزیل بوده و پیش از این به عنوان معاون وزیر صنایع و معادن در امور اقتصادی و بین‌المللی، دبیر کمیسیون عالی ایران و ونزوئلا، عضو هیئت مدیره صندوق مشترک مالی ایران و ونزوئلا، نائب رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، عضو ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی کشور و عضو هیأت اجرایی سرمایه گذاری خارجی کشور خدمت کرده است.

وی بدلیل سفرهای متعدد به ونزوئلا به عنوان نماینده ایران خاطرات بسیاری از هوگو چاوز رئیس جمهور فقید این کشور دارد که گوشه‌ای از آن را برای ما بازگو کرده است.

به گفته شاطر زاده ایران بجز یک مورد سرمایه گذاری مشترک دیگر در ونزوئلا هزینه‌ای نکرده و تمام امور انجام شده با هزینه دولت ونزوئلا انجام گرفته است. تنها سرمایه گذاری مشترک دو کشور مربوط به دو کارخانه پتروشیمی است که یکی از آنها در ونزوئلا و دیگری در ایران می‌باشد. طبق اطلاعات وی این دو پروژه بصورت سرمایه برابر بوده و قرار بوده ایران در پتروشیمی ونزوئلا بصورت پنجاه درصد سرمایه گذاری کرده و ونزوئلا نیز در ساخت یک پتروشیمی در ایران پنجاه درصد سرمایه‌گذاری کند.

قسمتی از خاطرات شاطرزاده به شرح ذیل است.

تأسیس کارخانه تراکتور و خودرو سبک

پروژه ساخت خودرو از پروژه‌های بسیار خوب بود که توسط دو شرکت ایران خودرو و سایپا بطور مشترک در یک کارخانه انجام شد که آن کارخانه را ونزوئلایی‌ها خریداری کرده بودند. نوسانات ارزی گاهی برای خودرسازان ایرانی مشکلاتی بوجود می‌آورد که با تفاهم دو طرف حل می‌شد.

سمند را با تعرفه ترجیحی که چاوز آن را صفر کرده بود حدود 13 هزار دلار به فروش می‌رساندیم و این در حالی بود که یک خودرو آمریکایی کلاس c مانند سمند حداقل 35 هزار دلار قیمت داشت و این تفاوت اختلاف خیلی فاحش بود. چاوز بدنبال این بود که خودرو را به دست افرادی که آرزوی خودرو دارند برساند به همین دلیل سمند و پراید تولید شده ونزوئلا را چاوز توزیع و رسالتی در خود احساس می‌کرد که برای رسیدن خودرو به دست افراد مورد نظر خود باید به این قضیه ورود پیدا کند.

سمند را در درجه اول به افسران میانی ارتش، سپس قشر معلم و بعد از آن چند قشر دیگر با دلار دولتی واگذار کرد. سیاستی را که دنبال می‌کرد تقریبا شبیه سیاست ایران در سال‌های  60 و 61 بود که همه چیز را کوپنی عرضه می‌کردیم. البته چاوز این کار با ارز دولتی انجام می‌داد و به ما می‌گفت شما برای فروش محصولاتتان از مردم بولیوار (پول رسمی ونزوئلا) دریافت کنید و سپس با مراجعه به بانک پول خود را به دلار تبدیل نمایید.

موفق ترین کارخانه‌ای که ایران در ونزوئلا احداث کرد کارخانه تراکتور سازی بود. انحصار تراکتور در آمریکای لاتین به دست ایالات متحده آمریکا و با قیمت بسیار بالایی بود که ایران با ورود خود به ونزوئلا این انحصار را شکست. تراکتور ایران با قیمتی حدود 12 هزار دلار فروخته می‌شد درحالی که مشابه آمریکایی این محصول بصورت انحصاری و با قیمتی حدود 45 هزار دلار بفروش می‌رسید.

اهمیت این پروژه به حدی بود که چاوز به صورت مستقیم این پروژه را پشتیبانی می‌کرد. جهت انجام این پروژه کارخانه‌ای بنام ون‌ایران تشکیل شد که حاصل سرمایه‌‌گذاری مشترک ایران و ونزوئلا بود اما ایران از آن کارخانه استفاده و بهره زیای نصیبش شد.

این کارخانه ابتدا قطعات را مونتاژ می‌کرد و بعد از آن قرار شد قطعات نیز در آنجا با امکانات ونزوئلا ساخته شود که در نهایت برخی از قطعات در همان کشور ساخته شد و این کارخانه به یکی از موفق‌ترین کارخانجات ساخت ایران تبدیل شد بطوریکه ونزوئلا از آنجا به سایر کشورهای آمریکای لاتین مانند کوبا و بولیوی تراکتور صادر می‌کرد.

ایران و ونزوئلا یک همکاری همه جانبه با هم داشتند.

ما در ونزوئلا کاسب کارانه جلو نرفتیم و صادقانه عمل کردیم. در ونزوئلا انحصار ایجاد نکردیم ولی غربی‌ها این کار را کردند.

ایران چه جوهره‌ای دارد که 30 سال مقاومت کرده است

در یکی از جلسات خصوصی با آقای چاوز که حدود 3 ساعت به طول انجامید و در آن چند وزیر ونزوئلایی حضور داشتند چاوز گفت من همیشه به وزرایم گفته‌ام که بررسی و مطالعه کنید و ببینید که ایران چه کاری انجام داده و چه جوهره‌ای دارد که 30 سال است از هر طرف مورد فشار قرار گرفته و چپ و راست به آن هجوم می‌آورند اما شکست نخورده و کماکان سرزنده است و این برای من یک درس است.

این را به وزرا می‌گویم که حتما در این مورد تحقیق کنند چرا که این مقاومت 30 ساله یک مقاومت جاندار و ریشه دار است.

روابط من با ایران یک رابطه صمیمانه و مخلصانه است

چاوز در ادامه همان جلسه رو به من (شاطرزاده) کرد و گفت: من به این وزرا بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم که ما با خیلی از کشورها ارتباط داشته و از خیلی از آن‌ واردات داریم. بعنوان مثال واردات ما از چین 10 برابر ایران است اما من به وزرای خود گفته ام که ارتباط با ایران برای من با همه دنیال فرق می‌کند.

دلیل این ارتباط از نظر چاوز این بود که وی ‌می‌گفت من با ایران یک رابطه صمیمانه و مخلصانه دارم. چینی‌ها به من کالا می‌دهند اما دانش نمی‌دهند و این در حالی است که ایرانی‌ها به من هم کالا داده و در کنارش دانشش را نیز به ما می‌دهند و جوانان ما را تربیت می‌کنند.

این را من از هیچ جا نتوانستم بگیرم که بیایند من را تقویت کند و دانش به من بدهند. ایران به من خودرو داد و در ادامه دانشش را هم به من داد. زمین‌شناسی و دانشش را از ایرانی‌ها گرفته‌ام، کارخانه آردسازی و دانشش را ایرانی‌ها به من‌دادند.

چاوز: امام خامنه‌ای به من گفت اگر می‌خواهی مبارزه کنی باید قوی باشی

شاطرزاده: چاوز نسبت به مقام معظم رهبری ارادت ویژه داشت و در یکی از جلسات خصوصی گفت: در یکی از جلساتی که خدمت امام خامنه‌ای بودم ایشان به من فرمودند اگر می‌خوای مبارزه کنی باید قوی باشی و من تصمیم گرفتم قوی باشم.

این را از مقام معظم رهبری گرفته بود و هر جا محفل خصوصی بود نقل می‌کرد.

شاه ایران خائن بود

در یکی از سفرهای احمدی‌نژاد به ونزوئلا چاوز چاوز نیم ساعت زودتر به فرودگاه آمده بود و اندک زمانی با افراد حاضر در فرودگاه از جمله افسران گارد تشریفات به گفت‌وگو  پرداخت. وی (چاوز) با حضور در مقابل افسران گارد تشریفات و دستور آزاد باش به آن‌ها گفت: من 30 سال پیش در همین محل که شما ایستاده‌اید بعنوان افسر تشریفات به استقبال شاه ایران رفتم ولی شاه ایران خائن بود و ما امروز آمده‌ایم اینجا از کسی استقبال کنیم که دوست صمیمی ما است.

اگر می‌خواهید با شیطان مبارزه کنید باید در مقابلش بأیستی و بگویی تو دروغ‌گویی

چاوز در همان مراسم فرودگاه در جمع استقبال کنندگان از رئیس‌جمهور و قبل از رسیدن احمدی‌نژاد گفت: مادربزرگ من می‌گفت اگر می‌خواهی با شیطان مبارزه کنی باید در مقابلش بایستی و در چشمانش نگاه کنی و بگویید تو دروغ‌گویی، تو دروغ‌گویی، تو دروغ‌گویی.

چاوز ادامه داد: من امروز آن درس مادربزرگم را فراموش نمی‌کنم که اگر بخواهم با شیطان که آمریکا سمبل آن است مبارزه کنم باید در مقابلش (در رویش) بأیستم و تا می‌توانم بگویم تو دروغ‌گویی. مادر‌بزرگم می‌گفت اگر این کار را انجام دهی شیطان می‌میرد.

چاوز این کار را در همه‌جا با همان تجربه و فرهنگ آمریکای لاتین انجام می‌داد. در سازمان ملل وقتی که بوش رئیس‌جمهور آمریکا آمد، چاوز پشت تریبون گفت من اینجا بوی شیطان را می‌شنوم و زمانی هم که هنگام سخنرانی احمدی‌نژاد اوباما بلند شده و به بیرون رفت، چاوز از جای خود برخاست و گفت "شیطان رفت بیرون."

ساخت کلیسای خصوصی در کاخ ریاست جمهوری

اعتقادی که چاوز به ایران و بطور خاص رهبری داشت یک اعتقاد ویژه و راسخ بود. در سال 86 که به ونزوئلا رفتم با یک موضوع جدید روبرو شدم.

چاوز یک کلیسای خصوصی کوچک برای خود در کاخ درست کرده‌بود و افراد حاضر در آنجا می‌گفتند چاوز می‌آید در این عبادتگاه و عبادت می‌کند. این قبلا نبود و در این سفر کاملا مشخص بود چاوز آدم مؤمنی شده و از سال 86 یک تحولی در وی ایجاد شده بود.

انجیل به من آموخت پیچیده باشم

بعد از جلسه هیأت دولت ونزوئلا در دور دوم ریاست جمهوری چاوز،‌ به یک جلسه خصوصی با چاوز رفتیم که وی نکاتی را در آنجا مطرح کرد که برای من خیلی عجیب بود.

چاوز گفت‌: من(چاوز) در دور اول ریاست جمهوری خیلی ساده و به همه خوشبین بودم اما یکدفعه متوجه شدم که آمریکایی‌ها حتی  نزدیک‌ترین فرد به من یعنی معاون برنامه‌ریزی من را از افراد خودشان گذاشته‌اند. آمدم(چاوز) انجیل را خواندم و دیدم انجیل می‌گوید سعی کن مانند مار از بالا نگاه کنی،‌ پیچیده باشی و پیچیدگی‌ها را ببینی. البته این تعبیر چاوز بود.

چاوز گفت من تصمیم گرفتم که پیچیدگی‌های اطراف خودم را ببینم و به همه خوشبین نباشم.

نکته جالب این بود که این تعبیرش را آیه‌ای از انجیل می‌آورد و می‌گفت انجیل به من این درس را داده است.

بعد از آن چاوز تقریبا یک گرایشی به الگو گرفتن از ملت ایران پیدا کرد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها