کد خبر: ۱۲۱۵۴۰
زمان انتشار: ۱۱:۴۵     ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
در حالی‌که عربستان سعودی تلاش دارد، حمایت آمریکا را برای حفظ موجودیت خود تضمین کند، آمریکای اوباما نگاهش را متمرکز دیگر بازیگران منطقه‌ای از جمله ایران و ترکیه و کشورهای بهار عربی کرده است.

به گزارش598، به نقل از خبرگزاری فارس، «مصطفى اللباد» در مقاله‌ای که روزنامه لبنانی «السفیر» آن را چاپ و منتشر کرد، به زوایای پنهان بحرانی می‌پردازد که میان «باراک اوباما»، رئیس جمهوری امریکا و عربستان سعودی در جریان است و تاکنون تلاش شده به هر طریق ممکن مخفی و پنهان باقی بماند.

اللباد تاکید می‌کند که این اختلافات هرچه باشد و هر قدر هم برای مکتوم ماندن آنها تلاش شود، با این حال موجب می‌شود تا آمریکا در سیاست‌های خود درباره قطب‌های منطقه‌ای چون ایران، مصر، ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل تجدید نظر کند و آنها را براساس شرایط منطقه‌ای و بین المللی و روابط دو جانبه تغییر دهد.

روابط عربستان – آمریکا

این نویسنده جهان عرب در ادامه نگاهی به تاریخ روابط آمریکا و عربستان دارد که آغاز آن به سال 1931 و فعالیت شرکت «استاندارد اویل آو کالیفرنیا» برای کشف نفت در منطقه الشرقیة باز می‌گردد، اما اوج گیری این روابط به پایان جنک جهانی دوم و اعلام حمایت آشکار «فرانکلین روز ولت»، رئیس جمهوری وقت آمریکا از عربستان سعودی و دیدار معروف روسای دو کشور روی عرشه ناو « توینسی» در سال 1945 ارجاع می‌دهد که طی آن دو طرف به توافق رسیدند، آمریکا در قبال تامین امنیت عربستان سعودی از نفت آن بهره مند شود.

اللباد می‌گوید: این رابطه در طول جنگ سرد و پس از جنگ اکتبر 1973 ادامه داشت و در تمام طول این مدت حتی طی جنگ هشت ساله ایران و عراق که دو کشور صادر کننده نفت به جهان می‌باشند، با این حال قیمت نفت بدون تغییر باقی ماند تا اقتصاد آمریکا همچنان از خیر برکات نفت عربستان سعودی سرپا بماند و عربستان از حمایت امنیتی آمریکا بهره‌مند شود.

این روابط تا حوادث 11 سپتامبر 2001 به قوت باقی بود، تا اینکه حملات 11 سپتامبر ضربه‌ای مهلک به وجه عربستان سعودی نزد آمریکایی‌ها وارد کرد. عربستان برای بهبود وجه خود کنفرانس‌ها و نشست‌ها بسیاری درباره گفت‌وگوی ادیان و مشابه آن برگزار کرد تا به نحوی زمینه بازگرداندن روابط به شکل سابق را فراهم کند. یکی از نتایج این اقدامات آن شد که بوش پسر به جای اینکه خشم و غضب خود را بر سر سعودی‌ها خالی کند، طرح حمله نظامی به عراق را کشید و گرفتار شدن آمریکا در باتلاق عراق این کشور را از اجرای طرح «خاورمیانه بزرگ آمریکا» بازداشت و خطراتی را متوجه هم پیمانان منطقه‌ای آمریکا در منطقه از جمله عربستان سعودی کرد. تا پس از آن و به دنبال مطرح شدن برخی مسائل منطقه‌ای مانند ایران و نزاع اعراب – اسرائیل، رابطه با عربستان سعودی در اولویت‌های بعدی آمریکا قرار گیرد.

عربستان سعودی و چارچوب‌های جدید منطقه‌ای

پس از آغاز انقلاب‌های عربی از سال 2011 میلادی عربستان سعودی خود را در محیط منطقه‌ای جدیدی یافت که منابع خطر از همه طرف این کشور را تهدید می‌کند.

عربستان در شمال سوریه را داشت که یکی از مهمترین متحدان ایران به شمار می‌آمد. در شمال شرقی با عراقی هم مرز بود که ساختارهای سیاسی آن پس از سال 2003 کاملا متحول شده بود. در شرق بحرین انقلابی و در جنوب یمن و حوثی‌های مخالف آل سعود را داشت و این جدای از ایران بود که آن را رقیب شماره یک خود در منطقه به شمار می‌آورد.

این درحالی است که منافع سنتی عربستان سعودی در منطقه اقتضا می‌کند که این کشور مانع هرگونه تغییر در موازنه‌های قدرت حاکم بر منطقه و ادامه وضع موجود باشد که مهمترین نقطه ضعف این رژیم به شمار می‌آید. به همین دلیل سعودی‌ها حمایت گسترده خود از جریان‌ها تندرو از جمله سازمان القاعده را آغاز کردند. در حالی‌که توجه داشتند، هرگونه نزدیکی آمریکا به ایران و مهیا شدن زمینه گفت‌وگو بین دو کشور به زیان آل سعود خواهد بود. در این میان نمی‌شد ترکیه را نادیده گرفت، چون این کشور نیز می‌توانست رقیب منطقه‌ای جدی دیگری برای عربستان باشد تا نگاه آمریکا را در منطقه به سمت خود جلب کند.

بحران جانشینی در عربستان سعودی

از سوی دیگر موضوع جانشینی در عربستان تنها یک مسئله داخلی نیست و برای واشنگتن از اهمیت بسیاری برخوردار است. در حالی‌که عربستان سعودی از مدت‌ها پیش با افزایش مرگ شاهزاده‌های سعودی در میان آل سعودی نشان داد که به سمت یک بحران جدی در یافتن جانشین برای پادشاهی عربستان در حرکت است.

برای رهایی از این بحران شاهزاده مقرن به عنوان معاون دوم حکومت سعودی منصوب شد تا بسیاری از کارشناسان تاکید کنند که وی ولی‌عهد آینده سعودی است. اما بحران همچنان به قوت خود پا بر جا بود. چون این سوال مطرح می‌شود که چه کسی جانشین مقرن خواهد شد، آن هم به لشکری از شاهزادگان سعودی که تشنه رسیدن به قدرت هستند. اینجاست که لاجرم رژیم سعودی مجبور است برای حفظ موجودیت خود روی به آمریکا بیاورد تا در امر انتخاب این کشور نیز مشارکت داشته باشد، در حالی‌که به خوبی می‌داند، ریاض آنگونه که باید مورد توجه اوباما نیست.

اوباما همچون روسای جمهوری دیگر آمریکا نیست که عربستان سعودی کانون توجهاتش باشد. وی نگاهی به جناح بندی جدید منطقه متشکل از کشورهای عربی و ترکیه و گفت‌وگو و مذاکره با ایران درباره پرونده هسته‌ایش نیز دارد که خود هدایت محوری مخصوص به خویش در منطقه را برعهده دارد و تمام اینها موجب می‌شود تا آمریکا خود را از قید و بند نفت عربستان سعودی رها کند و در این بین آل سعودی چاره‌ای ندارد، جز اینکه در انتظار سال 2016 و رئیس جمهوری جدیدی برای آمریکا باشد که توجه بیشتری نسبت به اوباما به عربستان داشته باشد و این کشور را بیش از پیش از خطرات منطقه‌ای در امان نگهدارد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها