ورودی: روزگار غریبی است بسیجی. تو در کشوری زندگی می کنی که نظامش به اصطلاح اسلامی است و باید به خاطر حفظ نظامی که نام اسلام را یدک می کشد، گاهی سکوت کنی و گاهی حتی کتک هم بخوری از نیروهای امنیتی نظام! چاره ای نیست. باید فحش ناموسی هم بشنوی. راه فرار نیست و تو اهل فرار نیستی و قرار با اقتدار تو نظام را سرپا نگه داشته است. زبان به گله باز کنی انگ ضد نظام بودن را روی پیشانیت می چسبانند. نظام جمهوری اسلامی برای توست. این نظام از دارایی های توست پابرهنه! تو برای این نظام نیستی. این را بدان. بسیجی؛ تو امروز برای بحرینی ها هم هستی. برای یمنی ها و برای مصری ها هم. رگ غیرت بچه بسیجی ها بیرون می زند وقتی می بینند و می شنوند که در بحرین به شیعیان تعرض شده است. بحرین که بیخ گوش ماست، آن طرف کره ی زمین هم اگر به شیعیان تعرض شود بسیجی آرام و قرار از دست می دهد. چه کسی حرف تو را می فهمد؟
ما را با استادیوم کاری نیست. ما با فوتبالی که اینچنین جوانان مان را مسخ کرده است و هوش از سرشان برده است و کورشان کرده است و بی غیرتشان، کاری نداریم. دشمن این فوتبال هم هستیم. فوتبالی که طرفدارانش جماعتی لا و بالی و بی قید هستند و مرجع تقلید طایفه اش علی دایی ها هستند که پول برایشان ارزشی بیشتر از دین و وطن و ناموس دارد نباشد بهتر است. این خاصیت فوتبال مدنظر غربی هاست که غفلت را در ملت ها نهادینه کند. چه طرفدار پرسپولیس باشی چه استقلال و چه بارسا و رئال و میلان.
دیروز عصر تعدادی از شیعیان مولا که دلشان به درد آمده بود از جفای اهل سقیفه ی سال ۱۴۳۲ هجری قمری، در ورزشگاه آزادی گردهم آمدند تا دادشان را به خدا برسانند و با فریادشان محکوم کنند اهل سقیفه را و یاری کنند قبیله ی فاطمه(س) را.
فقط سگ به جان ما نیانداختند در بازرسی بدنی که مبادا پرچمی، تابلو نوشته ای، پلاکاردی و یا عکسی با خودمان به داخل استادیوم ببریم! بعد از کلی تفتیش و وارسی اعضا و جوارح و لباس ها، وارد استادیومی شدیم که روزگاری علی پروین ها در زمین چمن آن پا به توپ می شدند. علی پروین را به خاطر چشم های آبی اش و به خاطر اقتدارش در مستطیل سبز اسم نبردم. پروین در ایام جنگ وقتی از تیم های عربی پیشنهادهای چشمگیر داشت و در همان روزگاری که همه فرار را برقرار ترجیح می دادند، در ایران ماند و حتی گاهی به منطقه می رفت و به بچه بسیجی ها دلگرمی می داد و خودش می گفت: «اگر به خارج بروم جواب بچه رزمنده ها را چی بدهم؟» و آنقدر مرد بود و می فهمید که فوتبال هم گاهی حکم جهاد را می تواند داشته باشد و باید یک تنه ایستاد و از اعتبار خود خرج کرد و لیگ را در بحبوحه ی جنگ حفظ کرد.
تمام پرچم هایی که بچه بسیجی ها برای حمایت از شیعیان بحرین به استادیوم آورده بودند توسط نیروی انتظامی به سطل آشغال ریخته شد
دو سه ساعتی به غروب مانده بود. مردی سی و چند ساله که نان و آبش را با عربده کشی هایش در استادیوم به دست می آورد شد استاد اخلاق بچه بسیجی ها. «بقره بقره نگوییدها. فقط پرسپولیس را تشویق کنید. حواستان باشد چیزی نگویید که عرب ها ناراحت شوند. اینها مهمان ما هم هستند. جان مادرتان اینجا دست از سیاست بردارید» صدایش گرفت. خودش را جمع و جور کرد. سینه صاف کرد. ادامه داد «اینجا هیئت نیست. فوتبال هم سیاسی نیست. بقره بقره نکنید» چند دقیقه نگذشته بود که لیدر دیگری آمد و همین حرف ها را با جمله هایی پس و پیش تکرار کرد و رفت.
بازیکنان پرسپولیس و الاتحاد آخرین ضربات تمرینی شان را به توپ زدند تا اصطلاحا گرم شوند و با سوت مربی شان توپ ها را رها کردند و راهی رختکن شدند. طرفداران دوآتشه پرسپولیس آب از دهانشان جاری شده بود وقتی قهرمانان تیم محبوبشان را می دیدند. یکی شان دو انگشت نشانه و شصت اش را چنان در دهانش کرده بود و سوت می زد و بالا و پایین می پرید که نزدیک بود چشمانش از حدقه بیرون بزند. تا عرب ها به پله های رختکن رسیدند، دوستان استاد اخلاقمان شروع کردند به هو کردن بازیکنان تیم الاتحاد.
بازی شروع شد و بچه بسیجی ها در حمایت از مردم بحرین فریاد می زدند و نفرتشان از آل سعود را با شعارهای «لعن الله علی آل سعود و الموت لآل سعود» نشان می دادند. گاهی بچه بسیجی هایی که پرچمی کوچک در ابعاد کاغذ آچار را که از چند ایست و بازرسی نیروهای انتظامی مخفیانه عبور داده بودند و روی دست می گرفتند را دیگر نمی دیدی و خبردار می شدی که یا بازداشت شده اند یا به بیرون از استادیوم هدایت شده اند با چک و لگد.
فیلم حمایت بچه بسیجی ها از شیعیان بحرین در استادیوم آزادی
شعارهای بچه بسیجی ها در حمایت بحرینی ها ادامه داشت و هیچ فرصتی از دست نمی رفت و طبل و دهل پرسپولیسی ها هم که قرار بود توپخانه پرسپولیسی ها شود علیه بچه بسیجی ها صدایش به غنیمت گرفته شد و سمفونی بحرین بحرین در استادیوم طنین انداز شد و پرسپولیسی ها کلافه. چند یازهرا(س) و یاعلی(ع) هم برای همراه کردن بچه بسیجی ها با خود سر دادند که ثابت کرد شیعه هستند و یا حداقل شیعیان را دوست دارند اما همه ی اتفاقات استادیوم آزادی دست به دست هم داد تا نگارنده به این نتیجه برسد که از بین تمام آن همه تماشاچی و خبرنگار و نیروهای یگان ویژه و عکاس و ... فقط عده ای شیعه ی با غیرت هستند و الباقی که مرجع تقلیدشان حضرات آیات علی دایی و کفاشیان و تاج و عزیز محمدی و ... هستند از شیعیان نوع بی بخار و بعضا بی غیرتند. گاهی تمام استادیوم یک صدا می گفت «سیاسی برو بیرون» و این سیاسی ها بچه بسیجی هایی بودند که در حمایت از بحرینی ها به استادیوم آمده بودند و بسیجی کسی تو را نمی فهمد.
نیروهای ویژه تر یگان ویژه ی جمهوری اسلامی که در تمام طول عمر ۳۳ ساله اش مدیون بچه بسیجی هاست، با لباس های مخصوص وارد استادیوم شدند برای مقابله با همان سیاسی هایی که با شعار پرسپولیسی ها و تهدیدهای نیروهای امنیتی دست از جهادشان بر نمی داشتند. با ورود نیروهای ویژه تر سوت و کف تماشاچی ها گوشت را کر می کرد و انگار سپاه فرعون به جنگ موسی می رود و نگاه غیظ آلودشان خبر از ساعاتی خونین می داد.
یکی دو سه چهار پنج شش نفری را با ضرب و زور بردند تا شاید به گمان فرمانده ابلشهان زهر چشمی گرفته باشند از دلاورمردان بسیجی. شور بچه بسیجی ها بیشتر شده بود و شعارهایشان علیه آل سعود و خلیفه کوبنده تر. بچه بسیجی ها را با خواهش و التماس و البته نه با احترام راهی جایگاهی مجزا کردند و دورشان زدند و تا می خوردند بچه بسیجی های امام خامنه ای را با باتوم زدند و پرچم یا حسین(ع) و یازهرا(س) شان را لگدمال و خون به دل حضرت زهرا(س) و محبینشان کردند.
بچه بسیجی ها غرق در خون ذکر یا زهرا(س) گرفته بودند و جای شما اصلا خالی نبود و همان بهتر که این صحنه ها را ندیدید و از این بعد روضه های حضرت صدیقه(س) برای من جانسوزتر است و کشنده تر.
صدای هلهله ی جماعتی که پیرشان علی دایی است بلند شد و بچه بسیجی ها در کشور اسلامی ایران که داعیه دار انقلاب اسلامی است به جرم حمایت از شیعیان بحرین از استادیوم آزادی اخراج شدند و کتک خوردند و فحش ناموسی شنیدند و این راه همچنان ادامه دارد.
۱- صدا و سیما و فدراسیون فوتبال ما و ایضا بسیاری از دستگاه های اجرایی و تصمیم گیرنده ی ما هیچ بویی از فرامین حضرت روح الله(ره) و امام خامنه ای در سیاستگذاری های خارجی و حتی داخلی خود نبرده اند و روحیه انقلابی در بین مسئولین ما مرده است.
۲- این سوال خود رسیدم که چرا امام خامنه ای دستور جهاد صادر نمی کنند و اگر این کار را بکنند ابتدا انقلاب اسلامی خودمان توسط مسئولین ضدانقلاب رخنه کرده در اکثر ارگان های کشور، زمین می خورد.
۳- امام ما سیدعلی مظلوم ترین است.
فیلم هایی که مظلومیت بچه بسیجی ها را به تصویر می کشد، به زودی روی صحن ساقی میکده می آید.