محمدجواد حق شناس در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي بهار، شامل شدن جبهه اصلاح طلبان
از گوگوش تا سروش(!) را موجب از هم گسستگي در اين جبهه و فاقد نمره مثبت عنوان كرد
و گفت: من با اين از هم گسستگي مشكل دارم.
وي درباره تقديم نامه به دفتر رهبر معظم انقلاب و درخواست وقت ملاقات، تصريح كرد
«با چهره هاي شاخص جريان اصلاح طلب مشورت كرديم. نگاه يكي از اينها (هاشمي يا خاتمي
و موسوي خوئيني ها) به شدت مثبت بود و حتي گفتند كه مي توانيد اين كار را در شوراي
هماهنگي جبهه اصلاحات هم مطرح كنيد. ما نامه را سه هفته عقب انداختيم كه با دوستان
شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات كار مشتركي انجام دهيم. اعضاي شوراي هماهنگي جبهه
اصلاحات هم گفتند ايده خوب است و مشورت كنيم ولي بعد گفتند از امضاي نامه معذورند.
سه جلسه با آنان مذاكره كرديم. گفتند اين ايده خوب است، ما هم پيگيري مي كنيم، اما
بعد عذرخواهي كردند.»
مشاور كروبي با انتقاد از تحريم انتخابات مجلس مي گويد: آن زماني كه اعلام كردم
اصلاح طلبان بايد در انتخابات مجلس حاضر شوند، بسياري به من فحش دادند. چند نفر از
دوستانم كه از مديران سابق وزارت كشورند، يقه ام را گرفتند گفتند اگر تو را نمي
شناختيم حتماً تو را عامل آن طرف مي دانستيم؛ گفتند ادامه نده.حرفشان اين بود كه
شما حرف طرف مقابل را مي زني.
وي درباره رأي مخفيانه خاتمي در يكي از روستاهاي اطراف دماوند گفته است: آقاي خاتمي
بايد مي گفت من در انتخابات شركت مي كنم، بعد مي آمد در حسينيه ارشاد رأي مي داد
(خبرنگار: از اين طرف و آن طرف فحش مي خورد) بله، خوب فحش بخورد. خاتمي به محبوبيت
راحت الحلقوم عادت كرده است. اين محبوبيت به چه دردي مي خورد؟
وي در بخش ديگري از مصاحبه ضمن دفاع مجدد از ملاقات چندي پيش 3 تن از اصلاح طلبان
با رهبر معظم انقلاب گفته است: نبود ارتباطي كه در اين سه سال و نيم اخير حاكم
بوده، يكي از مشكلات جريان اصلاح طلبي است.
حق شناس در پاسخ اين سؤال كه «چطور يك انتخابات شفاف برگزار مي شود در حالي كه دو
نامزد اصلي انتخابات قبلي همچنان در حصرند؟ اين چالش است» مي گويد: حتماً هست و
واقعيتي است كه نمي شود ناديده گرفت. معتقدم براي ورود به انتخابات 92 بايد يك خط
بكشيم بين 88 تا 92؛ 88 پروژه خودش را دارد كه بايد به هر حال به سمت حل و فصل آن
پيش رفت.
وي مي گويد: آقاي خاتمي دير مذاكره را دنبال مي كند. بخشي از جريان اصلاح طلب بايد
تا الان براي كم كردن هزينه فعاليت سياسي اقدام مي كرد؛ اگر كروبي بود حتماً اين
كار را مي كرد، كما اين كه يادمان مي آيد آقاي كروبي براي آزاد كردن زندانيان
ملي-مذهبي چگونه تلاشي موفق را به سرانجام رساند. جنس آقاي كروبي جنس چانه زني و
مذاكره است. به نظر من يكي از هزينه هاي بالايي كه اصلاح طلبان دادند حصر آقاي
كروبي بود.ما بايد به سمتي برويم كه انتخابات 92 را از وقايع 88 به بعد، منفك
ببينيم.
وي همچنين به سخنان چندي پيش عبداله نوري استناد كرده كه مي شود ميان انتخابات و
حصر موسوي و كروبي و بازداشت شماري از اصلاح طلبان خط كشي كرد. اين در حالي است كه
مدعيان اصلاح طلبي در انتخابات مجلس براي اين موضوع شرط قائل شده بودند.
حق شناس اين را هم خبر داده كه «شوراي هماهنگي اصلاحات فعلاً قائل به گفت وگو نيست.
آن سه نفري كه به آن ديدار [با رهبري] رفتند با خاتمي مرتبطند اما درباره شوراي
هماهنگي جبهه اصلاحات اين گونه نيست».
يادآور مي شود علت عملكرد متناقض مدعيان اصلاح طلبي در آلودگي آنها به طيفي از ضد
انقلاب -به اصطلاح از گوگوش تا سروش- است كه همين باعث مي شود در برابر گروهك هاي
ورشكسته منفعل عمل كنند. در عين حال آلودگي برخي از آنها به خيانت هاي بزرگ در
فتنه، مانع حقيقي بر سر توبه و بازگشت به آغوش جمهوري اسلامي است.