598 به نقل از مشرق؛ "امارات متحده عربی" عنوان امروزی کشوری است که قبل از سال 1971 میلادی وجود خارجی نداشته و منطقه جغرافیایی آن با عنوان "امارات متـصالحه" و "امارات ساحل عمان" معرفی می گردید.
واژه "امارات" به معنی شیخنشین یا امیرنشین بوده و عنوان "امارات متحده عربی" نیز به معنی "شیخنشینهای متحد عربی" می باشد.
"امارات"
با مساحتی حدود ۸۳٬۶۰۰ کیلومترمربع در حالی به عنوان کشور خوانده می شود
که در پایین ترین سطح موقعیتی جهانی یعنی رده ی ۱۱۵ دنیا از نظر پهناوری
قرار گرفته است.
این
به ظاهر کشور، در جنوب غربی قاره آسیا و در شرق شبه جزیره عربستان واقع
بوده و از جنوب با قطر و عربستان سعودی، از شرق با عمان و از شمال به خلیج
فارس منتهی می شود.
موسس و بنیادگذار حکومت موجود در این شیخ نشین کوچک که مسامحتا به کشور از آن تعبیر می شود، "شیخ زاید بن سلطان آل نهيان" می باشد.
"شیخ زاید بن سلطان آل نهیان" (Sheikh Zayed bin Sultan Al Nahyan)
"شیخ
زاید" با همکاری "شیخ راشد بن سعيد آل مكتوم"، بعد از خروج ظاهری قوای
استعمار پیر از حوزه خلیج فارس، با همیاری و مساعدت دولت انگلیس اقدام به
خود مختاری این منطقه نموده و با جدایی رسمی خود از کشورهای تابعه نظیر
ایران، در ۲ دسامبر سال ۱۹۷۱ میلادی از رسمیت برخوردار گردید.
این
به ظاهر کشور، از اتحاد هفت شیخنشین کوچک به نامهای "ابوظبی"، "دبی"،
"شارجه"، "عجمان"، "فجیره"، "راسالخیمه" و "امالقوین" تشکیل شده است.
"امارات"
آبوهوایی بیابانی و سرزمینی هموار دارد که قسمت شرقی آن کوهستانی و سردتر
است. فقط ۱۹ درصد اهالی این کشور اصلیت اماراتی دارند و ۲۳ درصد از اعراب
دیگر کشورها و حدود ۵۰ درصد از اهالی جنوب آسیا می باشند.
زبان رسمی این شیخ نشین کوچک عربی است و انگلیسی، فارسی، اردو و هندی نیز از کاربردهای زیادی برخوردار است.
بر
اساس آخرین سرشماری صورت گرفته در سال 2010 میلادی، جمعیت این کشور شش
میلیون و هشتصد هزار نفر با اکثریت 96% مسلمان برآورد شده است.
از
مجموع 96% مسلمانان اماراتی، ۸۰% اهل سنت و ۱۶% شیعه بوده و ۴ % باقی
مانده ی جمعیت این کشور را اقلیت های مذهبی بویژه فرق مسیحیان تبشیری تشکیل
می دهند.
فرقه هایی که به واسطه ی همکاری و هماهنگی حکومت به صورت وسیعی در حال گسترش و سازماندهی می باشند.
گستردگی
رونق اقتصادی "امارات" بویژه در سال های اخیر، شاخصی برای رویکرد اقتصادی
غرب در رابطه با اعراب کرانه خلیج فارس محسوب می شود.
رویکرد
عظیم سرمایه داران غربی و اروپایی جهت امر مهم پول شویی و استعداد بی نظیر
"امارات" در این زمینه موجب شد تا در سال های اخیر این کشور کوچک در عرصه
هایی نظیر عمران و ساخت و ساز، از توسعه ای فوق العاده برخوردار شود.
همچنین
همراهی این رویکرد و تلاقی آن با پتانسیل های عظیم انرژی موجود در
"امارات" به عنوان منطقه ای با 97.8 میلیون بشکه ذخیره نفتی و 214 تریلیون
متر مکعب ذخیره گاز طبیعی، موجبات فربهی روز افزون اقتصاد این کشور کوچک می
باشد.
امری که موجب شده تا هم اکنون "امارات" بنا به اعلام مجامع
بین المللی از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی، مصرف سرانه انرژی و شاخص
توسعه انسانی در سطح کشورهای پیشرفته جهان قرار گیرد.
در
حال حاضر "امارات" به صورت فزایندهای در حال پیشرفت به عنوان مرکزی برای
صنایع خدماتی از قبیل فناوری اطلاعات و سرمایه گذاری می باشد.
همچنین
رویکرد حاکمیت این کشور جهت موقعیت یابی و معرفی منطقه "امارات"به عنوان
یکی از قطب های اصلی سکس توریسم، استحکام بیش از پیش جایگاه اقتصادی این
کشور را به زعم سلاطین "امارات" در سطح جهانی تضمین می نماید.
وضعیت حقوق بشر در "امارات متحده عربی" همواره مورد انتقاد افراد و سازمانهای واقعی حامی حقوق بشر بوده و هست.
فقدان
ابتدایی ترین اصول دموکراسی در این کشور بسیار مشهود می باشد. به گونه ای
که شهروندان این شیخ نشین کوچک، به هیچ عنوان حق انتخاب و یا تغییر دولت و
عضویت در احزاب سیاسی را نداشته و ندارند.
جالب
ترین اتفاق دموکراتیک، در طول تاریخ نه چندان طولانی این کشور مربوط به
انتخابات سال ۲۰۰۶ میلادی بوده که منجر به تشکیل مجمعی کاملا تشریفاتی و
فاقد هر گونه قدرت و حق قانونگذاری، به نام "المجلس الوطني الاتحادي" در
این کشور همراه غرب گردید.
"المجلس الوطني الاتحادي" (Federal National Council (FNC)) فقدان
آزادی بیان در این شیبخ نشین کوچک به نحوی است که انتقاد از مقامات سیاسی و
مشکلات اقتصادی کشور به هر نحو ممنوع و حکومت رسانه ها را به صورت های
مختلف، از این قسم اقدامات برحذر داشته و جو شدید خودسانسوری در این جامعه
حاکمیت دارد.
در حال حاضر همچنان نوع حکومت این کشور مبتنی بر مدل های
"پادشاهی" بوده و امیر کنونی این شیخ نشین کوچک "خلیفه بن زاید آل نهیان"
است.
"خلیفه بن زاید آل نهیان" (Khalifa bin Zayed bin Sultan Al Nahyan "خلیفه
بن زاید آل نهیان" اگرچه رئیس "امارات" می باشد، اما جایگاه او کاملا
تشریفاتی بوده و عمده وظایف حکومتی بر عهده ی نایب رئیس و باصطلاح نخست
وزیر"امارات" یعنی "شیخ محمد بن راشد آل مکتوم" (Sheikh Mohammed bin
Rashid Al Maktoum) می باشد.
"شیخ محمد بن راشد آل مکتوم" (Sheikh Mohammed bin Rashid Al Maktoum) زنان امارات:"امارات"
به عنوان یکی از مهترین قطب های اقتصادی منطقه، نقطه مبدا برای صدور نقش
زنان مبتنی بر سبک زندگی لیبرالی، به کشورهای مسلمان حاشیه پیرامون می
باشد.
تلفیق
این موضوع و جایگاه این کشور به عنوان یکی از اصلی ترین و مهترین مراکز
توریسم جنسی در خاور میانه، موجبات تاثیر گذاری و تاثیر پذیری زنان این
جامعه ی مسلمان را بیش از پیش برجسته می نمایاند.
اما
این همه آنچه در باب لیبرالیزاسیون جامعه و وضعیت زنان "امارات" می توان
فهمید نیست؛ به عبارتی دیگر زمانی می توان یک کشور را لیبرالیزه نمود که
تمام اصول لیبرالیسم را در تمام سطوح آن اجرا نمود، درحالیکه زنان در
"امارات" به جز آزادی پوشش و حضور مقطعی اجتماعی، در عرصه های دیگر اجازه
حضور و تاثیر گذاری نداشته و ندارند.
بانوی اول: خانم
"بنت الحسین" به عنوان بانوی اول "امارات" و همسر ولیعهد، جانشین و نخست
وزیر این شیخ نشین، آقای "شیخ محمد بن راشد آل مکتوم"، همانند سایر بانوان
اول دول خاورمیانه در زمینه های مختلف به ایفای نقش پرداخته و نقش تعیین
کننده ای در سیر و حرکت این کشور شیخ نشین، به سوی سبک زندگی لیبرالی دارد.
خانم
"بنت الحسین" که کانون آغازین و نقطه شروع این تغییرات در امارات را حوزه
"ورزش" قرار داده، خود به شکل حرفه ای به سوارکاری می پردازد.
اگر
چه ورزش سنتی این منطقه در گذشته شتر سواری، آن هم فقط مخصوص مردان بوده،
اما خانم "بنت الحسین" توانسته تا با اعمال تغییرات و انجام ورزش های جدید
نظیر سوارکاری، گلف، کاراته و ...، زمینه حضور هر چه بیشتر و متنوع تر
جوانان و بالاخص زنان و دختران اماراتی را فراهم نماید.
بر
این اساس خانم "مائده شیخ محمد" دختر امیر امارات نیز کاراته کار بوده و
سابقه شرکت در مسابقات بین المللی را در کارنامه ورزشی خود دارد.
به
این ترتیب حوزه ی اصلی عمل خانم "بنت الحسین" صحنه ی ورزش قلمدادشده و
مراتب بعدی ورود ایشان در حوزه های آموزش و پرورش، بهداشت و ... می باشد.
ورود
خانم "بنت الحسین" در عرصه سیاست خارجی نیز، همچون سایر بانوان اول این
منطقه ی مسلمان، در قالب سفیر صلح سازمان ملل برای برنامه جهانی غذا و
حمایت مالی و غذایی از کشورهای فقیر بوده است.
بررسی کلی:در
مجموع "امارات" کشوری کوچک و ثروتمندی است که عمده ثروت آن نیز به خاطر
منابع غنی زیر زمینی از جمله نفت می باشد و از آن جایی که حکومت نیاز
چندانی به مالیات ندارد و مخارج دولت از طریق در آمدهای حاصل از فروش منابع
زیر زمینی تامین می شود، بنابراین مردم نقش حائز اهمیتی در اداره کشور
ندارند.
از طرف دیگر "امارات" در سال 1971 میلادی شکل واقعی به خود
گرفته و کشوری جوان است و از اقوام و فرهنگ های گوناگون متشکل شده، بنابر
این چندان دور از انتظار نیست که حس وطن پرستی در میان مردم این شیخ نشین
به دلیل تنوع فرهنگ ها به اندازه سایر ملل و تمدن های کهن منطقه نبوده و
از این حیث القا حس مشترک ملی و ناسیونالیستی در این جامعه ی کوچک بی معنی
بنماید.
بنابر
این سرکوب آزادی های سیاسی در این کشور امری سهل الوصول بوده و این امر
بدون آن که مقاومت قابل توجهی از سوی مردم صورت گیرد و یا حتی بتوانند
درباره امور مشترک به وحدت نظر دست یابند، به شدت وجه صورت می پذیرد. با
توجه به مطالب ذکر شده دو نوع رویکرد پیش روی آینده زنان امارات است.
یا
حاکمیت پادشاهی از شکاف فرهنگی موجود در این کشور همچنان استفاده خواهد
نمود و روند لیبرالیزاسیون ناقص منطقه ای با سرعت و قدرت به اجرا درخواهد
آمد.
و
یا این که مصلحین اجتماعی در راستای مبارزه با فساد حکومتی به تلاش
پرداخته و تغییر وضع موجود را تنها با فطرت باوری و حق طلبی ذاتی تک تک
انسان ها رقم زنند.