وی ادامه داد: ایشان احساس کرد این اقدام ها به نام ایشان و به کام دیگران است و اگر انحرافی رخ می داد مردم ایشان را از موسسان حسینیه ارشاد می دانستند، از چشم ایشان می دیدند. بنابراین وقتی احساس کردند کاری از ایشان ساخته نیست، استعفا دادند.
مبارزه با ناسیونالسیم و باستان گرایی و چگونگی برخورد با معتقدان به این تفکر سوالی بود که مجری برنامه از مطهری سوال کرد، و وی با بیان اینکه ناسیونالیسم در رژیم شاه یک سیاست اساسی بود، اظهار داشت: رژیم پهلوی سعی می کرد ایران را به ایران قبل از اسلام بر گرداند و به اصظلاح آداب و رسوم ایرانی را پررنگ و اعیاد اسلامی را کم رنگ می کردند. ضمن اینکه در اواخر این رژیم هم تاریخ هجری را به شاهنشاهی تبدیل کردند.
مطهری با اشاره به خاطرات حسین فردوست از تاثیر کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، گفت: کتاب شهید مطهری برای خنثی کردن این تلقی از توجه به ایرانیت بود و سپهبد فردوست در خاطرات خود آورده که هر چه ما برای رسیدن به ایران قبل از اسلام تلاش کردیم این کتاب همه رشته های ما را پنبه کرد.
مجری برنامه در ادامه از فرزند شهید مطهری سوال کرد استدلال ایشان برای رد ناسیونالیسم چه بود؟ که مطهری گفت: ناسیونالیسم دو قسم است و مورد انتقاد ایشان ناسیونالم منفی است چرا که دوست داشتن وطن خوب است، اما این دوست داشتن، امر متعالی شمرده نمی شود و امری مشترک بین انسان و حیوان است. همچنان که پرنده از آشیانه خود دفاع می کند، ولی آنچه مقدس است دفاع از عقیده و دیدگاه است.
وی با بیان اینکه در اسلام چیزی به نام قومیت و نژاد نداریم، افزود: اسلام داعیه جهانی دارد و به دنبال برنامه سعادت انسان است. بنابراین پررنگ کردن ایران گرایی، بر خلاف تعلیمات اسلام است و ضمن اینکه این موضوع از نقشه های استعمار برای رخنه در کشور های اسلامی بوده است که ایرانیان را با برتری نژاد آریایی و عربها را با نژاد عرب مشغول کند، در حالی که اسلام همه این موارد را بر طرف کرد.
سنگ محک شهید مطهری برای شناختن جریانهای انحرافی
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال دیگری درباره
اینکه سنگ محک شهید مطهری برای شناختن جریانهای انحرافی چه بود، گفت: ملاک
شهید مطری این بود که اگر فردی از روی تفکر و فکر به این عقیده ای رسید
نباید با او برخورد تند داشته باشیم، ولی جایی که پای نفاق و فریب در میان
باشد ایشان به قاطعیت وارد می شد.
عضو فراکسیون اصولگرایان با اشاره به نزدیکی رفتار شهید مطهری و مرحوم بازرگان،خاطر نشان کرد: ایشان نسبت به افکار مهندس بازرگان انتقاد داشت چرا که مهندس بازرگان نسبت به معارف دینی نوعی نگاه علم زدگی داشت. با فلسفه و تفکر فلسفی خیلی آشنایی نداشت و علوم اسلامی را نمی شناخت. اما شهید مطهری معتقد بود بازرگان حسن نیت دارد و از روی فکر به اینجا رسیده است و صداقت دارد. لذا دوستی ایشان باقی بود و برای نخست وزیری هم، ایشان آقای بازرگان به امام معرفی کرد.
وی با اشاره به خاطره ای مربوط به دولت موقت، گفت: در روز آخر حیات ایشان، سر سفره ناهار بحث دولت موقت بود و بنده به ایشان گفتم که آقای بازرگان به امام گوشه و کنایه می زد. ایشان گفت این حرف را از خودش شنیدی یا از کسی نقل می کنی که گفتم خودم شنیدم. ایشان به فکر فرو رفتند و گفتند امام هم از ایشان ناراحت است و طی چند روز آینده قرار است اینها را کنار بگذاریم و دولت انقلابی سر کار بیاوریم. بنابراین باید بگویم که در مجموع شهید مطهری از عملکرد بازرگان راضی نبودند. با اینکه خود ایشان بازرگان را به امام معرفی کرده بودند.
مطهری تصریح کرد: با این همه بازرگان حرف شنوی که از شهید مطهری داشت از امام نداشت و شاید اگر ایشان شهید نمی شدند قضای سفارت آمریکا هم رخ نمی داد.
فرزند شهید مطهری ادامه داد: اما واقعیت این است که آنها [دولت موقت] به دنبال دموکراسی بودند، یعنی معتقد بودند شاه باشد ولی حکومت نکند و سلطنت بکنند. ضمن اینکه اصل ولایت فقیه را قبول نداشتند و می گفتند حکومت دموکراتیک باشد. در حالی که امام و شهید مطهری به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند.
مطهری گفت: البته بنده شخصا معتقم آقای بازرگان بهترین انتخاب در آن دوره - آغاز انقلاب- بود و موجب شد آمریکا نرم شود و انقلاب با تلفات کمتری پیروز شود. اما اینها [دولت موقت] خود را زود نشان دادند.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه اگر شهید مطهری در حال حاضر در قید حیات بودند چه اموری را دنبال می کردند، گفت: ایشان روی مساله عدالت اجتماعی، آزادی بیان و استقلال سیاسی و اقتصادی و خصوصا فرهنگی و مساله زن تاکید بسیاری داشتند. ضمن اینکه بر نقش و جایگاه روحانیت موکدا تاکید داشتند و معتقد بودند اگر انقلاب به دست روشنفکران بیفتد از مسیر خود منحرف می شود.